پوراحمد: ازمقدمه که بگذریم درپاسخ به سوال شما مبنی برشیطان سازی و سمپاشی فرقه بدنام رجوی علیه فعالیت خیرخواهانه وخداپسندانه انجمن نجات گیلان با مدیریت بنده باید بگویم که دراین خصوص خیلی خوشحال وشادمانم که با فعالیت انساندوستانه وحقوق بشری ام درراستای رهایی دوستان سابقم ازجهنم رجوی با داشتن ارتباط فعال و اکتیو با خانواده های اعضای گرفتار؛ رجویها را به جنون رساندم تا افسارگسیخته وهیستریک از بام تا شام چونان سگان هار پاچه اینجانب را گرفته و دیوانه وار و با کوفتن سر بر دیوار هوهو کنند.
درخصوص اباطیل وخزئبلات رجویها علیه من اساسا نیازی به پاسخ نمی بینم چرا که ناخواسته موجب شد که بخش کوچکی ازفعالیتهای روشنگرایانه وانسانی ام علیه باند ومافیای رجوی در راستای رهایی اسرای نگون بخت اززبان دشمن عیان وآشکارشود که خود موجب مباهات و از افتخارات بنده در کارنامه حضور در مسند و مدیریت انجمن نجات گیلان در ارتباط فعال و صمیمانه با خانواده های مرتبط با خودم تفسیر و تبیین میشود.
خدمت تان عرض کنم حقیقت دنیای انسانی درآنست که همیشه و همواره امکان " فرصت " بدست نمی آید وشاید فردایی نباشد که بتوانیم خود را دریابیم وبه راه راست واصولی هدایت شویم وخود را بازبشناسیم من خدای مهربان وهدایتگرم را هزاران بار شاکرم که متعاقب عضویت بیست وپنج ساله دریک سازمان مخرب وکنترل ذهن فرقه ای وضدمیهنی توانستم به اصل ذاتی وماهوی خویش که همانا نوعدوستی وآزادیخواهی بوده وهست بازگردم وصادقانه وصمیمانه با وجود مشکلات عدیده زندگی شخصی درهیئت انجمن نجات ودرارتباط با خانواده هایی باشم که هریک عضوی ازخود دراسارت رجویها واهریمن صفتان دارند.
کشاورز: آقای پوراحمد یعنی شما میخواهید بگویید که درمسند کاری که هستید برغم تمام اهانتها ولجن پراکنیهای رجویها احساس خوشبختی میکنید و رضایت دارید؟
دقیقا. من ازکار و مسئولیتم درانجمن نجات ودرارتباط با خانواده های چشم انتظار خیلی احساس آرامش وامنیت دارم وبمعنای دقیق کلمه احساس خوشبختی میکنم. من راضیم به رضای خدا ودعای خیرخانواده های چشم انتظارکه همواره بدرقه زندگیم بوده وخیرات آنرا نیزطی سالیان گذشته بوضوح احساس کردم.
دقیقا سوزش رجویها درهمین جا است که مدعی است که من ازعوامل سرکوب خانواده ها درایران خاصه گیلان هستم!
رجویها دقیقا ازاینکه به خال خورده است گیج ومنگ شده اند وبه یاوه گویی وهزیان متوسل شده اند چراکه ارتباط صمیمانه ومختارانه خانواده ها با انجمن نجات وشخص بنده موجب شده که افسار پاره کنند وبه اباطیل نخ نما روی بیاورند.حاصل این ارتباط صمیمانه و کارزار سنگین رهایی بخش درخصوص جداشدن وکندن اعضای ناراضی ازصف رجویها این بوده که من بتوانم دستکم چیزی حدود سی نفر از اعضای گرفتار درفرقه بدنام رجویها را ازتشکیلات سیاه رجوی برهانم و به دنیای آزاد خاصه کانون گرم و پرمهر خانواده بازگردانم.
من با خضوع تمام درکنارخانواده های رنجدیده ازظلم وجور رجویها متفخرم به صدها ملاقات حضوری وصمیمانه با آنان وانعکاس رزم وپیکارشان با رجویها برای انجام یک ملاقات ودیدارحضوری با عزیزانشان که مواردی نیزبه جداشدن وبازگشت به دنیای آزاد و وطن عزیزمان ایران وآغوش گرم خانواده انجامیده است.
درارتباط با فعالیتم ازاینکه پدرومادر سالمندی را خوشحال می بینم تا مابعد ربع قرن صدای فرزندش را ولو از پشت سیم تلفن بشنود ویا عکسی از عزیزش درصفحات مجازی ببیند ؛ احساس خوشبختی و رضایت میکنم وخود را درشادی آن خانواده شریک میدانم.
بنظرم لحظات انسانی صدها بار خوشایندتر از امکانات مادی است و اساسا قابل قیاس نیستند و خوشا بحال من که ازاین نعمت خدادادی برخوردار شدم و طبعا خشم و کین رجویها را نیزبه جان میخرم که خود موجب افتخار من است.
کشاورز: ازآلبانی و از وضعیت اسرای آلبانی خبری دارید؟ آیا ازاسرای گیلانی کسی هست که تمام وکمال ازفرقه رجویها جداشده باشد؟
درحال حاضر من با شمار زیادی از جداشده های آلبانی ارتباط لاینقطع دارم و اوضاع را دقیقا رصد میکنم و اخبار و تغییر و تحولات و روند گذران زندگی مشقتبار آنان را پیگیر هستم و در کنترل دارم. خوشبختانه ازگیلان شمار زیادی از رجویها جدا شدند و پی زندگی عادی شان رفتند ازجمله کسانیکه به اقتضای شرایط جدایی شان را علنی و اطلاع رسانی کردم اسماعیل میرزایی بود. مجید رجبی شهرستانی وعبدالرضا زاهدی بود. منصورفدایی گوهری وجمشید قلیزاده بود و همچنین زوج جداشده اکبرربیعی وآمنه حقیقت وآخرین مورد محمد جواد نوروزی که ارتباط فعال ودایمی با خانواده هایشان دارند.
اساسا کنترل نیرو درآلبانی در ید قدرت مافیای رجوی نیست و در آینده نیز شاهد بیش از پیش ریزش نیرو و بازگشت به دنیای آزاد خواهیم بود.