بعد از سقوط بزرگترین حامی تروریسم و سازمان تروریستی مجاهدین در منطقه که همان صدام ملعون میباشد، خانواده های اسیران فرقه رجوی توانستند با تجمع در جلوی پادگان نظامی اشرف، فرزندان خود را با تسلط کامل سران آن ملاقات نمایند و هر چند این دیدار برای مدت کمی بطول انجامید ولی توانست تبعات خوبی داشته باشد که رهایی و نجات یافتن بیش از 500 نفر از عناصر فرقه رجوی از جمله آنها میباشد که همین روال بعد با گذشت توقف چند ساله ادامه یابد که البته دیگر سران فرقه رجوی که زخم خورده بودند و به خانواده ها اجازه ملاقات ندادند.
از طرفی سران فرقه رجوی که آلبانی تبدیل به گورستان آنها شده و عناصر مخالف آن به سرعت دارند از این فرقه خبیث جدا میشوند و هر روز نیز بر تعداد آنها افزوده میشود، به فکر چاره ایی برای حفظ لانه تار عنکبوتی خود افتاده اند تا بتوانند حمایتهای مالی کشورهای حامی تروریست را از دست ندهند و به همین منظور به فکر افتاده اند تا افرادی را که از این سازمان مخوف و تروریستی قصد جدایی دارند را به بار دیگر به بهانه پرداخت حقوق و مقرری به زیر یوغ خود ببرند و آنها را همچنان اسیر و گرفتار خود کنند که متاسفانه بر اساس آنچه که از برخی افراد جدا شده در آلبانی بگوش میرسد، کمیساریای پناهندگی نیز که قبلا به وضوح همبستگی خود با سران فرقه رجوی را به بهانه های مختلف نشان داده نیز کوتاهی نموده و حتی المقدور تا دو ماه و شاید بیشتر به کسانیکه بطور کامل از فرقه اعلام جدایی میکنند رسیدگی میکند که این خود بن بستی برای کسانی است که قصد دارند کاملا این فرقه ننگین و ضد بشری را ترک کنند و بهمین خاطر خیلی از افرادی که با خانواده هایشان از آلبانی در ارتباط میباشند نمیتوانند اعلام جدایی نمایند و دلیل آن نیز همین چندرغازی است که مجبور هستند برای امرار معاش از سران فرقه رجوی دریافت کنند.
چند روز گذشته یکی از خانواده هاییکه فرزندشان توسط سران خائن فرقه رجوی به بهانه کار ربوده شده و اکنون بعنوان سیاهی لشکر از او سوء استفاده میشود به دفتر انجمن نجات آمد و در مورد وضعیت فرزندش گفتگو نمود.
وی که مادری زحمتکش و رنجدیده میباشد میگوید از پسرم حدود 20 سال بود که هیچ خبری نداشتم و از برخی افرادی که توانسته بودند از سازمان مجاهدین نجات پیدا کنند و رهایی یابند شنیده بودم که فرزندم در عراق است و برای ملاقاتش چند بار به آن کشور رفتم و متاسفانه مورد بی مهری و هتک حرمت سران آن قرار گرفتم و با وجود بیماریم که خیلی شدید بود هر دفعه دست خالی برگشتم.
او میگوید که چند وقت پیش تلفنم بصدا در اومد و صدای آشنایی من رو صدا نمود طوریکه تمام بدنم به لرزه در آمد و و فرزندم بود که بعد از نزدیک به دو دهه صدایش را میشنیدم و با تمام وجودم او را حس میکردم.
مادر خسته و رنجور ادامه میدهد که از ان تاریخ هر روز با فرزندم ارتباط دارم ولی نمیدانم چرا همش او میترسد که مبادا ارتباط ما را بفهمد و حتی اجازه نمیدهد که به فامیلهای نزدیک اطلاع بدهم و میگوید من هنوز هوادار سازمان میباشم و چون در آلبانی شغلی نیست مجبورم از آنها مقرری بگیرم و بهمین دلیل فعلا نمیوانم آشکار اعلام جدایی کنم و مثل من خیلی ها هستند اینجا.
سیاست کثیف سران فرقه رجوی در گفته های این مادر بطور کامل نمایان میباشد که با وجود جدا شدن عناصرشان هنوز آنها را در بردگی خود دارند و متاسفانه همانطور که در بالا نیز اشاره شد، کمیساریای پناهندگی و نهادهای بین المللی حقوق بشری مرتبط با آن همچنان سکوت خفت بار خودشان را ادامه میدهند و در برابر جنایتهای سازمان تروریستی مجاهدین همچنان چشمان خود را بسته اند.
این مادر که سالها در فراق فرزندش سلامتی خودش را هم از دست داده میگوید که من برای دیدن فرزندم حاضرم تا ان طرف دنیا هم برم ولی متاسفانه فرزندم از ملاقات با من میترسه و فکر میکنه من برم پیشش سران فرقه رجوی او را اذیت خواهند نمود و این خود از بدترین شکنجه ها هم بدتره که سران فرقه رجوی در پیش گرفته اند.
خدا به تمامی مادران و پدرانی که در راه دیدار فرزندانشان منتظر و چشم براه هستند قوت و نیرو بدهد و نیز سران فرقه رجوی را که هر لحظه به سرنگونی نزدیکتر میشوند را عذاب الهی.