آقای ایرج صالحی از نفرات انجمن نجات استان مازندران اظهار داشت با توضیحاتی که در زمینه مناسبات فرقه تروریستی رجوی در کشور آلبانی دادید بسیار مفید بوده و اینکه وضعیت افراد را به خانواده ها می گوئید هم برای خانواده ها بسیار مهم است سئوال اصلی این است که این خانواده ها چکار می توانند انجام دهند تا با نفرات شان در آلبانی ارتباط بر قرار کنند؟
آقای محمد پور عنوان داشت که باید قبول نمود که اگر رجوی مجبور شد اشرف را تخلیه کند به خاطر پایداری و استقامت خانواده ها بود چون اگر دست رجوی بود هیچ وقت حاضر نبود اشرف را تخلیه کند چون واقعاً برایش مهم بود و به لحاظ خطی هم روی قرارگاه اشرف سرمایه گذاری کرده بود ولی دیدیم که طی چند سال این حباب ترکید و مجبور شدند شبانه با خفت و خواری اشرف را ترک کنند.
ابتدا باید به خانواده ها گفت که هنوز کار تمام نشده است این شروع راهی است که باید ادامه داد افراد چه در اشرف باشند چه در کشور آلبانی نفرات گرفتار تشکیلات رجوی نیاز به کمک دارند و باید به آنان کمک نمود.
دست از تلاش بر ندارید فکر نکنند که حالا مثل عراق ملاقاتی در کار نیست کاری نمی توانیم بکنیم راههای مختلفی برای انجام ملاقات وجود دارد اینرا بدانید اگر فرد در داخل مناسبات رجوی باشد همیشه مسئولین فرقه سعی می کنند ارتباط افراد با خانواده اش انجام نگیرد.
در این باره آقای محمد پور راههای مختلفی را برای خانواده ها توضیح دادند و خیلی از خانواده ها با توجه به شرایطی که داشتند عنوان نمودند راه کارهای خوبی است ولی به خاطر اینکه رجوی فریبکار نتواند مانع ملاقات شود اشاره ای به راهها و شیوه های آن نمی کنیم تا به وقت و شرایطش که خانواده ها مانند پتک بر سرش خراب شوند.
آقای عبداله افغان در این باره توضیح دادند که امیدواریم خانواده ها ملاقاتی با نفراتشان در کشور آلبانی داشته باشند. سئوال اصلی این است چرا مریم قجر به کشور آلبانی آمده است و سعی دارد زمان بیشتری در آنجا بماند برای ما و همه روشن است که این کار مریم قجر نه دیدار با اعضای فرقه بلکه برای مغزشویی افراد آمده تا بتواند با بهانه های مختلفی مانند به اصطلاح سرنگونی باز هم آنان را سر کار بگذارد و تحت چمبره خود نگهدارد.
نکته ای که وجود دارد خود مریم قجر می داند که کار او و دار و دسته جنایت کارش تمام شده است ولی برای اینکه به زندگی کثیف خود ادامه دهند سعی می کند افراد را حول خودش جمع کند برایش مهم نیست که چه کسانی از وی حمایت می کنند یک روز صدام معدوم بود و اکنون شیوخ عربستانی و جناح جنگ طلب غربی و اسرائیلی. مریم قجر سعی می کند پروسه فروپاشی فرقه را قدری به عقب بیندازد ولی این کار فایده ای ندارد چون بعد از رفتن به کشور آلبانی مناسبات فرقه ای رجوی شکاف برداشته و باید در آینده منتظر خبرهای خوبی باشیم.
آقای حمید فرخی سئوال نمود با توجه به همکاری نزدیک سران فرقه تروریستی رجوی با شیوخ عربستانی آیا امکان دارد کل دستگاه فرقه به عربستان منتقل شود؟
آقای محمد پور عنوان داشت که این امکان پذیر نیست چرا که اگر قرار بود به عربستان بروند همان موقع که در عراق بودند می توانستند بروند نه اینکه از کشور آلبانی به عربستان سفر کنند. نکته مهمی که خود سران فرقه رجوی می دانند اینکه اگر چنین کاری را انجام دهند هیچ نیرویی حاضر نیست تن به این کار بدهد و راه آلبانی راه یک طرفه ای که آمریکا جلوی پایشان گذاشته و باید تا آخر در آنجا بمانند و از بین بروند چون اینگونه آمریکا هیچ خرجی نکرده و فرقه ای را از بین می برد.
وی در ادامه گفت با توجه به شناختی که از مناسبات فرقه بعد از رفتن به کشور آلبانی دارم در زمان کمی چیزی به نام تشکیلات فرقه ای تروریستی رجوی باقی نخواهد ماند. خانواده ها باید به این مسئله ایمان داشته باشند حاصل کار و زحمات شما را می توان در آینده ای نزدیک شاهد بود همانگونه که اکنون شاهد ریزش زیاد نیرو در آنجا هستیم.
آقای علیرضا رضاعی برادر احمد رضاعی سئوال نمود آیا اطلاع دارید که چند نفر از کشور آلبانی به ایران آمدند؟
آقای محمد پور جواب دادند اطلاع دقیقی از نفرات ورودی به کشور ندارم ولی فکر می کنم تاکنون حدود ده نفر می باشند که در ایران اکنون در کنار خانواده خود به زندگی ادامه می دهند.
خانم حیدرزاده سئوال نمود از وضعیت خودتان در کشور آلبانی بگوئید که چگونه تصمیم گرفتید به ایران بازگردید؟
آقای محمد پور توضیح دادند من بعد از جدایی از فرقه به همراه دوستم منزلی را کرایه نموده و مشغول زندگی بودم من به واسطه یکی از دوستانم بعد از شش ماه توانستم با خانواده ام در ایران تماس بگیرم چون وقتی در مناسبات فرقه تروریستی رجوی بودم به ما دیکته کرده بودکه وضعیت خانواده هایی که اعضای آنان در اشرف هستند زیاد مناسب نیست و بعضاً در زندان بسر می برند و به همین خاطر من پیش خودم فکر می کردم که پدر و مادرم که فوت کردند و هر کسی سر زندگی خودش می باشد و کسی دنبال من نیست و این مسئله انگیزه ای شده بودکه تا مدتها در کشور آلبانی بمانم و تصمیم به بازگشت نگیرم. این در حالی بودکه برادرم به اشرف چند بار برای ملاقات آمده بود ولی من خبر نداشتم و سازمان هم اجازه ملاقات نداد.
فرقه رجوی برای اینکه ما حرفهای خانواده ها را گوش نکنیم در هر مقری بلندگوی بزرگی نصب کرده بود که به محض شروع حرف زدن خانواده ها آن بلندگو هم شروع به کار می کرد و اجازه نمی داد متوجه شویم که چه خانواده هایی آمدند.
برادرم تلاش زیادی برای رهایی من کرد و خیلی پیر شد من در کشور آلبانی به طور اتفاقی به کمک یکی از دوستانم که او هم جدا شده و با ایران تماس داشت به خانواده اش گفت که با خانواده من در شیراز تماس بگیرد و شماره مرا به خانواده ام داد و شماره آنها را به من داد بالاخره یک روز تماس من با خانواده ام برقرار شد وقتی با برادرم حرف می زدم نه او و نه من باور نداشتیم بعد از ساعتها صحبت کردن و دادن آشنایی و یاد آوری خاطرات گذشته اعتمادی که سالیان رجوی فریبکار آنرا از بین برده بود برقرار شد و بعداً کار به صورت تماس های تصویری کشید و خیلی راحت توانستم با بقیه افراد خانواده ارتباط برقرار کنم و کم کم عاطفه ها برقرار شد تا جایی که دیگر تصمیم گرفتم به ایران نزد خانواده ام برگردم.
تنها چیزی که رجوی فریبکار از آن ترس دارد برقراری رابطه عاطفی بین اعضای فرقه و خانواده می باشد چون به خوبی به این باور رسیده و در اشرف تجربه کرده که به محض ملاقات افراد فرقه با خانواده های خود ریزش نیرو از تشکیلات زیاد خواهد شد.
آقای محسن عالی خواهر محبوبه عالی که او هم مانند دیگر اعضای فرقه تروریستی فرقه رجوی اسیر مغزشویی تشکیلات آنان شده سئوال نمود که شما چگونه موفق شدید به ایران بازگردید؟ آیا کسی با شما کاری نداشت؟
آقای محمدپور توضیح داد وقتی من تصمیم گرفتم نزد خانواده خود در ایران برگردم به کمیساریا مراجعه نمودم و به اطلاع آنان رساندم که قصد انجام چنین کاری را دارم کمیساریا نامه ای به من داد تا به سفارت ایران در کشور آلبانی بدهم و آنان مرا توجیه کردند که اگر شما در داخل کشور شاکی خصوصی دارید بهتر است نروید چون نمی خواهیم از شما شکایت شود بهتر است در اروپا به زندگی خود ادامه دهید و باید منتظر خبر ما باشید.
این حرف برای من بسیار مهم بود و ابعاد دیگری از دروغ گویی های رجوی برایم روشن شد وقتی من بر علیه مردم کشورم سلاح بدست گرفتم و دست به فعالیت زدم چگونه است که وقتی به سفارتش مراجعه می کنم این گونه مرا راهنمایی می کند که از چاله به چاه نیفتم. این برخورد و راهنمایی آنها به من نشان داد که چگونه رجوی با انواع شانتاژ و ریا کاری سعی می کرد که ما را از اخبار داخل کشور دور نگهدارد.
برگردم به اصل بحثم بعد از مدتی جواب سفارت آمد و بلیطی که کمیساریا به من داده بود به ایران وارد شدم و در ایران به خانواده ام تحویل دادند و اکنون در کنار خانواده زندگی جدیدی را آغاز نمودم و به کوری چشم رجوی تازه معنی زندگی کردن را می فهمم و امیدوارم روزی تمام افراد گرفتار در تشکیلات رجوی به نقطه اشراف و آگاهی برسندکه سالیان رجوی فقط به ما دروغ گفته است.
در ادامه اظهار داشتند بچه هایی مانند محسن شعبانی و مهدی فرد و بقیه دوستان را از شما خانواده ها بهتر می شناسم و با خصوصیات اخلاقی تک تک شان آشنا هستم می خواهم بگویم که شرایط برای همه در کشور آلبانی یکسان است هر کسی که خودش بخواهد می تواند به دنیای آزاد وصل شود و از چنگ فرقه رجوی خلاص شود در ضمن شما خانواده ها با راههایی که قبلاً توضیح دادم می توانید کمک کار آنان باشید آنان باید به این اطمینان برسند که پشتیبان دارند و این نقطه بسیار مهمی است باشد که روزی شاهد رهایی همه اعضای در بند فرقه تروریستی رجوی باشیم.
ادامه دارد…