بر اساس خبرهای نشت شده از کانال تلفن و تماس یکی از عناصر کادر فرقه در کمپ آلبانی با اقوام و خویشاوندان و خانواده اش رجوی تعهد ویلپنت های آینده را هم گرفته وبه اسیران قول داده که چند ویلپنت دیگر بیشتر تا سرنگونی رژیم نمانده است.
درحقیقت رجوی از سال 60 و خردادی که مردم را به خاک وخون کشید تا سرفصل خلع سلاح توسط ارتش امریکا در سال 82 هرشش ماه یک بار تعهد سرنگونی را می داد و قول می داد که این یکی دیگر آخریش است وقول صد روی صد می داد.
اما عاقبت رزمندگان خلع سلاح شده به جای عملیات سرنگونی از طرف دیگر و با سرافکندگی از گیت های چک و بازرسی عراق به هزاران کیلومتر آنطرف تر یعنی تیرانای آلبانی پرتاب شدند.
اینک مریم قجر داعشی دارد تجربه بی سرانجام سه دهه مسعود همسرش را امتحان می کند و او یعنی مریم با بخشیدن و هزینه دلارهای عربستان و کمک های مالی امپریالیزم سابق قصد دارد سقف جدیدی را بزند ومیانبر جدیدی بنام بسیج امریکالیزم –تهجر عربی وضدیت صهیونیزم را علیه ملت ایران سرجمع واز آن سرنگونی رنگین کمانی خلق کند.
اکنون بدون شک اولین کسی که این تلاش های مذبوحانه مریم داعشی را هجو می کند و به ریش او می خندد خود روح گور به گور شده مسعود است چون او در ته روحش می گوید ما که صدها تانک و توپ ونفربر عملیاتی بعلاوه صدها قبضه خمپاره و کاتیوشا وهوانیروز واز همه بالاترحمایت تمام عیارصدام را داشتم هیچ غلطی نکردم حال تو زنک داعشی از راه دور با چند سناتور زنگ زده وعده ای گرسنه خیابانی که صرفأ چند دقیقه در عملیات سرنگونی ات حضور دارند می خواهی چه غلطی بکنی؟
در حقیقت رجوی یک حرف منطقی در خصوص محقق نشدن سرنگونی به مریدانش گفت وآن این بود که خشت اول را کج نهادیم واگر هزارباردیگر مانوروتمرین سرنگونی وحمله نظامی بکنید به سرانجام نمی رسیم.
او مدام حسرت این را داشت که وقتی او آماده آماده است صدام اجازه حرکت نمی داد ووقتی او وارفته و غیر عملیاتی بود صدام فرمان حمله به ایران را می داد وطبق تحلیل خود رجوی صدام هم با او بازی موش وگربه می کرد.
این نتیجه همان خشت کج روز اول و تقابل غیر منطقی با ملت ایران بود که درسال 60 سی ام خرداد توسط رجوی گذاشته شد.