رئیس جمهور تازه کار و بشدت ناشی در زمینه های سیاسی امریکا٬ تقریبا روزانه از تحریمهای بیشتر علیه ایران سخن میگوید و مستمرا مشغول خط و نشان کشیدن است! همه میدانیم و در خبرها روزانه میشنویم که نه فقط ایشان بلکه داماد و پسرش هم بدلایل مختلف در کشور خودشان مورد سوال قرار میگیرند و اتهاماتی بآنها وارد است که اگر منتقدانش بتوانند آنها را ثابت کنند قطعا کار این آقای به ظاهر سیاسی ولی سرآ پا تاجر٬ به جاهای باریک و حتی شاید استیضاح خواهد کشید. چرا که یک طرف داستان روسیه است که با امریکا مانند کارد و پنیر هستند! اما این همه هارت و پورت های آقای ترامپ علیه بعضی کشورها منجمله کشور خودمان مرا بیاد یک خاطره از دیگر رئیس جمهور امریکا یعنی آقای کلینتون انداخت! احتمالا کسانی که روزانه اخبار گوش میدهند بیاد دارند دسته گل اخلاقی که توسط آقای کلینتون و منشی دفترش یعنی خانم مونیکا لوئینسکی به آب داده شد. آقای کلینتون بعد از آن رسوایی اخلاقی و بقول معروف آبروریزی که براه انداخت در سرتیتر خبرهای جهان قرار گرفت و موج رادیو را که میچرخاندیم٬ همه جا صحبت بر سر این موضوع بود. ایشان برای اینکه افکار عمومی را منحرف کند و خبر دیگری را بروی خبرگزاریها بفرستد٬ یکباره دستور حمله هوایی به بوسنی و هرزه گوئین را صادر کرد و چندین فروند جنگنده امریکایی با حمله باین منطقه٬ باعث کشته و مجروح شدن تعداد زیادی از اهالی آن منطقه شدند و به ظاهر از شر اخبار مربوط به گنده کاری خودش لااقل تا مدتی رهایی پیدا کرد. یعنی که بهای افتضاح اخلاقی آقای رئیس جمهور را مردم بی دفاع و بی پناه پرداخت کردند! بقول معروف یک بازی رسانه ای براه انداخت تا بلکه از آن هجوم خبری که علیه او شده بود خلاص شود. اکنون هم این آقای ترامپ به نظر میرسد که مشغول همین کار است. از یک سو تعداد هوادارن خود را در کشورش رو به کاهش میبیند واز سویی دیگر با موج انتقادات و اتهاماتی روبه روست که بشدت اورا در تنگناه قرار داده بطوریکه لایحه استیضاح ایشان از سوی نماینده دمکرات به سنا ارائه شده است! ایشان برای رد گم کردن به کشورهایی مثل ایران وکره شمالی و سوریه و… گیر میدهد تا کمی فشار رسانه ای را از روی خودبردارد و نفسی بکشد.
بنده به شخصه تصورم اینست که امریکا هرگز خود را رو در رو جنگی با هیچ کشوری خواه ایران یا کره شمالی و… نخواهد کرد. برای این حرف دلایل زیادی وجود دارد. اصلی ترین و مهم ترین دلیل هم تجربه دوجنگی است که در منطقه براه انداختند و بازنده اول و آخر هر دوجنگ چه در افغانستان وچه در عراق بودند! آنها با هزینه های بسیار زیاد چه از لحاظ مالی وچه از لحاظ نیرویی مجبور به بازگشت به مرزهای خودشان بودند و هیچ عایدشان نشد! دولت امریکا با کسری بودجه زیادی مواجه است و شروع جنگ جدید دیگر به مراتب مشکلات اقتصادی بیشتری برای آنها بهمراه خواهد داشت. بعد از شکست داعش در موصل٬هرکسی میداندکه نفس های داعش به شماره افتاده و امریکا باید بفکر راه اندازی داعشی دیگر در منطقه ای دیگر باشد تا بتواند از این راه سلاح های باد کرده در انبار های خود را برای جنگی دیگر به فروش برساند. دیگر برای همه روشن شده است که داعش توسط امریکا و سعودی ها بصورت مستقیم پشتیبانی میشد و خیلی تلاش کردند تا آنها را در منطقه حفظ کنند ولی خدا جای حق نشسته است و باز ثابت شد که همه چیز پول و سلاح برتر نیست. چرا که نه پول سعودی ها کار ساز شد و نه سلاح های امریکایی ها که در اختیار داعشی ها قرار داده میشد. چیزی که برای پیروزی نقش تعیین کننده دارد خلوص نیت و حق بودن است که نهایتا به ثمر نشست!
در این بین فرقه تروریستی مجاهدین تماشا دارند. کسانیکه داعیه آزادی خواهی و ضد امپریالیستی داشتند آنچنان پای سفره امریکایی ها و سعودی ها و دشمنان درجه یک مردم ایران نشسته اند که گویی نسل اندر نسلشان امریکا یا صهیونیست بوده اند! آنچنان آدم جمع میکنند علیه کشور ایران و مردم ایران و میتینگ راه میاندازند و دنبال شعله ور کردن آتش جنگ هست که خود امریکایی ها وسعودی ها که در دشمنی با مردم ایران هزاران بار خودشان را نشان داده اند٬ اینگونه از رو نمیبندند! اکنون جای سوال دارد که با اینهمه دشمنی که با مردم ایران کرده اند در فرض مثال و در دنیای صحبت گیریم که اصل رژیم تغییر کرد آیا تصور مجاهدین اینستکه میتوانند در آینده سیاسی کشور نقشی ایفا کنند؟! آیا واقعا فکر میکنند که مردم ایران اجازه میدهند که آنها قدرت را بدست گیرند و به آنها حکومت کنند؟! واقعا باید باین همه خوش خیالی و البته اینهمه در فضا بودن آنها خندید!! پیشنهاد دارم که آنها باین همه قدرت تخیلی که دارند فیلمی بسازند و اسم فیلمشان را هم بگذارند زندگی در هپروت ذهن!!
الف عباسی