وضعیت در آلبانی و بحرانهای لاعلاج در فرقه رجوی و رسیدن به انتهای خط و سراسیمگی مریم قجر از بازگشت به آلبانی چیزی نیست که با دیدار چند لابی آمریکائی مشکل را حل کند.این فرقه سالهاست در چاه ویل سر گردان بوده و با خس و خاشاک خودش را سرپا نگه داشته و امروز شاهدیم دیگر هیچ دستی نمی تواند این فرقه را سرپا نگه دارد.بنابر این رفتن سناتورها به آلبانی و دیدار با مریم قجر مفهومی جز همدستی با یک گروه تروریستی ندارد.
رجوی چنان در بحران آلبانی غرق شده است که دیگر این جور دیدارها درمانی نیست حتی اعضای گرفتار در فرقه هم بخوبی می دانند این موارد فقط برای دلخوش کردن نیروها انجام می شود و هیچ ارزشی ندارد.رجوی مجبور است نیروها از ابزار خشونت و تهدید جدید تری جهت ممانعت از ریزش آنها بکار بگیرد و دست به حماقت های دیگری بزند. خودداری از تعهد دادن به رجوی یعنی نه گفتن به تشکیلاتی که رجوی سالها پز آن را می دهد که بحمدالله این اتفاق هم افتاد.می توان نتیجه گرفت در عراق کاملا شرایط بر وفق مراد رجوی بود ولی آلبانی آتش زیر خاکستر را شعله ور می کند و چشم و گوش افراد باز شده است.امروز هر گونه کمک به این فرقه برای اینکه دوام و بقا تشکیلات باشد خیانتی نا بخشودنی محسوب می شود و در حق اعضای گرفتار در آلبانی نیز باید توسط دولت آلبانی تدبیری اندیشیده شود چرا که دیر یا زود چشم اعضا بر واقعیت این فرقه باز خواهد شد. رفتن مریم قجر به آلبانی و پیامد این دیدارکه می توانست در فرانسه باشد گواه این امر است که خوش خدمتی به مریم قجر دست باز دادن به آنهاست تا آن کشور هم بفهمد آنها مورد حمایت آمریکا هستند آنچه انتظار می رود این است که افراد در بند اجازه ندهند بازیچه این قبیل اقدامات و فرا فکنی ها از جانب این فرقه شوند واقعا زمان چقدر خوب همه چیز را اثبات نمود رجوی با برگزاری میتینگ اخیر با غلو و بزرگ نمائی چقدر خود را امیدوار کردند اما در عمل دیدیم کاخ رویاهای وی متزلزل گشته و راهی جز متلاشی شدن آنها وجود نخواهد داشت!