مریم قجر زیاد به تشکیلات روحیه باخته اش دل خوش نکند

وقتی به شهر بابلسر رفتیم خواستیم دیداری هم با آقای مصطفی فرد که در آن شهر مغازه دارد مزاحمش شده و با وی گپ و گفتگویی داشته باشیم.
آقای مصطفی فرد انتظار ما را نداشت خیلی خوشحال شد و در همان لحظه اول سئوال نمود که آیا در مورد برادرم مهدی خوش خبر هستید؟ که برایش توضیح داده شد که برای چه مزاحمش شدیم.


وی اظهار داشت اکنون برادرم مهدی فرد هنوز در چنگال فرقه تروریستی رجوی گرفتار است باید به رجوی تروریست لعنت فرستاد که چگونه سعی دارد رابطه عاطفی اعضای خانواده را از بین ببرد.
آقای فرد که همیشه و در همه جا برای رهایی برادرش مهدی فعالیت می کند عنوان نمود قرار بود چند روز آینده به دفتر انجمن بیایم تا در جریان اخبار روز فرقه تروریستی رجوی قرار بگیرد اکنون که شما به این جا آمدید مرا خیلی سرفراز کردید.
برای آقای مصطفی فرد توضیح داده شد که فعالیت های فرقه تروریستی رجوی اکنون باز هم روی شستشوی مغزی سوار بوده و سعی می کنند افراد را در تشکیلات نگهدارند به همین خاطر چندین بار است که مریم قجر به کشور آلبانی رفته تا بتواند با شیوه های جدید باز هم افرادش را مجبور کنند در تشکیلاتش باقی بمانند.
وی ابتدا خاطره ای از بردارش مهدی تعریف کرد و از چهره اش معلوم بود که خیلی دلش برای دیدار با برادرش تنگ شده و طوری از برادرش مهدی حرف می زد که انگار اکنون در کنارش نشسته است.
در طی سالهای گذشته وی چندین بار به دیدار برادرش رفت ولی هر بار با کارشکنی مسئولین فرقه تروریستی رجوی مواجه شده و در نهایت او را با توهین و لجن پراکنی مبنی بر مزدور خواندنش، با چشمانی گریان به ایران بازگشت. ولی توهین کردنها و خیانت رجوی مانع از فعالیت آقای فرد نشد اکنون هر بار که با او دیدار و تماس داریم عنوان می کند که برای رهایی برادرش حاضر است به کشور آلبانی برود. اگر رجوی فکر می کند می تواند از دست خانواده ها رهایی یابد کور خوانده است ما برای رجوی و تشکیلاتش قبری درست کردیم که از آن نمی تواند فرار کند و اگر اکنون هر بار مریم قجر سراسیمه برای جمع کردن تشکیلاتش به کشور آلبانی می رود دلش را زیاد خوش نکند چون راهی که دیده می شود فروپاشی و اضمحلال تشکیلات است.
در ادامه آقای مصطفی فرد ما را به منزلش دعوت نمود ولی چون ما کارهای دیگری داشتیم به او قول دادیم که دفعه بعد او را در ییلاق ملاقات کنیم و از فضای زیبای روستای شان لذت ببریم. در موقع خداحافظی این قول را به آقای مصطفی فرد دادیم که باز هم مزاحم وی شده و از خاطراتش برای ما بگوید.
هادی شبانی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا