آقای مهدی ابریشمچی با اسم تشکیلاتی شریف، مشهور به مهدی خوش غیرت! یک موجودی است بتمام معنی لمپن!
او اصالتاً اهل آذربایجان، ولی بزرگ شده تهران و متولد ۱۳۲۶ است یعنی یک سال از رجوی بزرگتر است و الان 70 (هفتاد) سال سن دارد!
ابریشمچی، این رودخانه خروشان غیرت! همیشه دچار نوعی حالت بی حالی و سستی است و قیافه اش مثل فردی است که دچار ده سال کسری خواب است! انگار دهانش را به زور نگه داشته تا باز نشود و چشمانش را به زور نگه داشته تا بسته نشود!
این چماقدار وحشی و لمپن!
ایـن روزها در سیمای ضد آزادی سازمان، خیلی ظاهر می شود و با حرفهای اطو شده و آنکادر! سعی در فریب دادن بینندگان دارد! اگر بخواهیم تصویر کاملی از کلیت سازمان داشته باشیم، همه چیز در بیوگرافی و پروسه این جنایتکار خلاصه می شود!
او مظهر و سمبل دورویی و تنافض و دیکتاتوری فرقه ای است! مطـالـعه و مرور گذشـته این شکنجه گر، دقیقا ماهیت سازمان ارتجاعی و فرقه ای رجوی را به نمایش می گذارد!
این روز ها هم در نبود رهبر فراری! در سیمای سراسر کذاب سازمان! زیاد عرض اندام می کند! نمی دانم دوباره فیل اش یاد هندوستان کرده و خودش را برای مریم این فاحشه سیاسی لوس می کند؟ که بعید می دانم در 70 سالگی دنبال مریم 65ساله باشد! یا سودای رهبری سازمان را در سر می پروراند؟
هـر چـه هسـت، گـذر زمـان هـمـه چـیـز را عـیـان خـواهـد کـرد!
در کل پروسه سازمان، هیچ جنایتی نبوده که مهدی خوش غیرت! در آن شریک نباشد، او شخصی بوده که در بنگال های اشرف، قرص سیانور به خورد کسانی داده که با انقلاب ایدئولوژیک و تشکیلات مخالفت جدی داشته اند!
اما اصل داستان:
ازدواج مسعود رجوی با مریم قجر عضدانلو با فرقهای شدن این سازمان مرتبط است، در سال 63 و قبل از آن که مسعود رجوی با مریم عضدانلو ازدواج کند، اعضا با موضوعی مواجه شدند که ماهیت سازمان را تغییر میداد؛ آنان باید یا سازمان را انتخاب میکردند یا رجوی را!
البته کل این جریان را خود رجوی طراحی کرده بود تا در نهایت به نتیجه مورد نظرش برسد. داستان از این قرار بود که دادگاهی برای رسیدگی به اتهامات رجوی تشکیل شد. مرکزیت سازمان به عنوان هیات منصفه و یک نفر هم به عنوان قاضی برای رسیدگی انتخاب میشود. شاکی هم مهدی ابریشمچی بود!
او از رجوی به دلیل رابطه نامشروع با همسرش یعنی مریم قجر که آن زمان مسئول دفتر رجوی بوده، شکایت میکند. ناگفته نماند که حتی تراب حقشناس و پوران بازرگان هم در اطلاعیهای که پس از ازدواج مریم و مسعود انتشار دادند، به سابقه رابطه این دو نفر از سال 59 اشاره کردند و آن را از مسلمات دانستند!
عدهای اعتراض میکنند و هر کس نظری میدهد. عدهای میگویند او باید کشته شود، عدهای میگویند اخراج شود و… تعدادی هم میگویند این ماجرا را نباید مطرح کرد؛ چرا که سازمان بسیار به رجوی وابسته است و در صورت باز شدن این مساله، سازمان صدمه میبیند!
رجوی میگوید من میخواهم این موضوع را علنی مطرح کنم که باز هم جلسه متشنج میشود اما در اینجا برخی میگویند مسعود صداقت دارد که این ماجرا را گفته است. رفته رفته افراد به سمت رجوی میروند. در این نشست که به «نشست اقرار» معروف است، اعضای مرکزیت را جمع میکنند و میگویند رجوی که اعتراف کرد، شما هم بیایید و اعتراف کنید. افراد اعترافات گوناگون میکردند که بعدها این نشستها در کل سازمان تحت عناوین «نشستهای انقلاب ایدئولوژیک» و «نشستهای انقلاب علیه خصلتهای خرده بورژوازی» و مانند آن ادامه پیدا کرد. این موضوع تا بعد از مرصاد و نشست «تنگه و توحید» هم ادامه پیدا میکند که در این نشست افراد اعتراف میکنند که خط، اشکال نداشته و اشکال در باور آنها بوده است. سازمان با این انقلابها خود را حفظ میکرد که مهمترین آن «انقلاب طلاق» بود. آنها میگفتند هر تعلق خاطری به غیر از تعلق خاطر به برادر (که منظور رجوی بود) شرک است. در همه این سالها سازمان مشغول ساختن جایگاه قدسی برای مسعود بوده است. برای همین هم میگوییم سازمان مجاهدین خلق یک فرقه است!
مهدی ابریشمچی شوهر اول مریم رجوی است و از مریم یک دختر بنام اشرف دارد. او بعد ازهدیه دادن زنش به رهبر فرقه و طلاق ایدئولوژیک! از مریم رجوی،به دستور مسعود با خواهر موسی خیابانی « مینا » ازدواج کرد! که در زمان ازدواج آنها مهدی ابریشمچی نزدیک به ۴۳ سال و مینا فقط ۱۹ ساله بود! (24 سال اختلاف)!!!
ازدواج ایدئولوژیک نوعی ازدواج بود که در آن این کرم ابریشم! همسر خود را طلاق داده و به فاصله چند دقیقه بدون در نظر گرفتن سه ماه ده روز فاصله قانونی و شرعی دو ازدواج، تقدیم دوستش نمود و بلافاصله آن دو ازدواج و …. نمودند! البته مریم که رئیس دفتر مسعود رجوی بود، ماهها بود که علیرغم داشتن شوهر و فرزند، عاشق مسعود شده و در دفتر روابط نزدیک وحسنه ای داشتند! مهدی خوش غیرت هم که دیده بود هواپس است و سرش بی کلاه مانده، فقط به سهمی از قدرت اکتفا کرد!
تقسیم کاری هم که شد این بود که همسرم مال تو! به من هم یک دختر جوان وسهمی از قدرت را بده! همین و بس!
مهدی خوش غیرت! از سال ۱۳۶۴ به عنوان رابط اصلی تحویل اطلاعات جمع آوری شده توسط سازمان به مسوولان حزب بعث عراق شناخته می شود. این اطلاعات ابتدا توسط تیم های شنود در مرز ایران و عراق ضبط و جمع آوری می شد و سپس توسط بخش دیگری به نام” سیستم تخلیه اطلاعات تلفنی” که در آلمان و فرانسه فعالیت داشت تکمیل می گردید و در نهایت توسط ابریشمچی بطور حضوری در اختیار بالاترین مقامات عراق قرار می گرفت!
ابریشمچی در تمامی نشست های سری رجوی که با رییس وقت سازمان امنیت حزب بعث عراق (ژنرال حبوش) مبنی بر گرفتن امکانات ترور شخصیت ها در داخل ایران صورت می گرفت حضور داشته است.
در یک کلام مهدی ابریشمچی یکی از خراب ترین و منحرفترین کسانی بود که در سازمان بوده و قطعا در ایده حوض و رقص رهایی هم که مسعود رجوی در سازمان براه انداخته بود و هر غلطی که خواستند با دختران و زنان سازمان انجام دادند نقش داشته است که قطعا بایستی روزی پاسخگوی جنایات بی حد و اندازه خود باشد!!
وی پس از اشغال خاک عراق توسط آمریکا مخفیانه به فرانسه اعزام شد!
در 17 ژوئن نیز جزو تروریستهای دستگیر شده در فرانسه بود و با انواع و اقسام اتهامات روبرو بوده ودر حال حاضرنیز پرونده های پول شویی و تروریستی اش در دادگاه های فرانسه مفتوح است!
نقشی که امروزه مهدی خوش غیرت! بدان مشغول است شرکت در شوهای مسخره تلویزیونی وبرگزاری کنفرانس های خبری و ارایه اطلاعاتی است که دولت های غربی و رژیم صهیونیستی، با پوشش اپوزیسیون در اختیار سازمان، قرار می دهند!
دور نیست آنروزی که سران فرقه و من الجمله، مهدی خوش غیرت! در دادگاه عدل الهی به جرم جنایت علیه بشریت و مغز شویی در فرقه رجوی محاکمه شوند…
فرید