رجوی ها قصد دارند برای مقابله با روند رو به افزایش جدایی و ریزش نیرو، اعضای گرفتار در فرقه را از محل استقرار فعلی که در داخل شهر تیرانا قرار دارد به یک مکان پرت و دور افتاده (که بیشتر به یک زندان غیر قابل عبور شباهت دارد تا به یک اردوگاه پناهندگی) ببرند. اما از آنجا که رجوی ها و دیگر سران فرقه تروریستی شان نمی توانند مانند دوران صدام و قرارگاه مخوف اشرف هر چه دلشان خواست را انجام بدهند و بدلیل وضعیت اروپا ناگزیر از جوابگویی درباره اقدامات خود می باشند، برای دور زدن قوانین و فریب افکار عمومی، قصد دارند اعضا را با مغزشویی فریب داده و برای این اقدام ضد انسانی خود امضا و تاییدیه آنها را بگیرند تا از نظر قانونی دچار مشکل نشوند. به این منظور آنها متنی تحت عنوان عهدنامه را به اعضا می دهند تا آنها آنرا امضا نمایند. هر چند خبرها حاکی از آن است که تعداد زیادی از اعضا از رفتن سر باز زده و این برگه را امضا نکرده اند اما متن این برگه حکایت از شیاد بودن و حیله گری رجوی ها دارد.
در یکی از بندهای این به اصطلاح عهدنامه تلاش شده تا از اعتقادت مذهبی اعضا سوء استفاده شده و به این ترتیب از فرار و جدایی اعضا جلوگیری شود. بر اساس این بند فرار و جدایی از فرقه معادل «گریز از جهاد» برشمرده شده که «خشم خدا را برمی انگیزد» و از جمله «گناهان کبیره» است و عضوی که چنین اقدامی بکند « جایگاهش در جهنم است» و «مصداق مغضوب علیهم و در خور لعنت است»
این تعهدات در حالی از اعضا گرفته می شود که:
– رجوی بعد از شروع جنگ مسلحانه از ایران گریخت و هیچگاه به وعده خود مبنی بر بازگشت به ایران در اسرع وقت وفا نکرد.
– در هنگام توجیه عملیات مرصاد رجوی ها به اعضا گفتند که این حرکتی عاشورایی است اما خودش به عنوان رهبران فرقه به صحنه جنگ نیامدند.
– در هنگام حمله اول آمریکا به عراق در سال 1370، در حالیکه اعضای فرقه در عراق بودند و احتمال بمباران شدن خیلی زیاد بود، رجوی ها از ترس جان شان به کشور اردن فرار کردند. این موضوع را خود مریم قجر در یکی از نشستهای عمومی گفته بود.
– هنگام حمله دوم آمریکا به عراق مریم قجر به فرانسه گریخت و شخص رجوی هم ناپدید شد. این در حالی بود که بدلیل مزدوری فرقه برای صدام، بسیاری از اعضای فرقه طعم بمباران های آمریکا را چشیده و چندین تن از آنها کشته، معلول و یا مجروح شدند.
– در حالی که رجوی با کمک مریم قجر برای خود حرامسرا درست کرده و مجالس «رقص رهایی» برپا می کرد. اعضای فرقه اجازه داشتن همسر و خانواده را نداشتند.
در حالی که اعضا از کمترین امکانات بهره برده و به بهانه های مختلف بعضا به آنها لباس و غذای کافی داده نمی شد، رجوی ها در سورچرانی های مختلف شرکت می کردند.
بنابراین لایق «مغضوب علیهم» همان رجوی های ترسو و دنیا پرست هستند که همواره از خطر گریخته و تمام تلاش خود را به حفظ جان خود گذشته بودند و مقرهای گوناگون در رو و زیر زمین برای خود ایجاد کرده و یا در کاخ ها و هتل های اهدایی صدام خوش می گذراندند. یا در اروپا بدور از هر گونه خطر و تهدید زندگی کرده و می کنند.
رجوی ها «مغضوب علیهم» هستند که برای رسیدن به خواسته های قدرت پرستانه خود، پول بشکه های نفت صدام و سعودی ها که به خون مردم ایران، عراق، یمن و سوریه آغشته شده را خورده و دلارهای اسرائیلی که به خون مردم و بخصوص کودکان فلسطینی و لبنانی رنگین شده است را صرف مهمانی های خود و خرج مهمانان جنگ طلب آمریکایی و غربی خود می کنند.
رجوی ها «مغضوب علیهم» هستند که داعشی ها را «عشایر انقلابی» می خواندند و برای تصرف اربیل توسط داعش پایکوبی کردند.
ای رجوی های پلید و ای مغضوبین خدا و خلق خدا، روز حسابرسی دور نیست.
صالحی