اسداله مثنی، جلاد و شکنجه گر اشرف!!! – قسمت دوم

این زندانبان ها وجلاد ها چگونه در فرقه رجوی تولید می شوند؟؟؟
این درجه از کینه و شقاوت در هیچ انسان عادی قابل دستیابی و تکوین نیست!
فرقه رجوی به دلیل عقده های سالیان در نرسیدن به قدرت، بعضی انسان نماها را به درجه ای از سنگدلی و بی رحمی رسانده است که کمتر می توان سراغ آنرا در جای دیگری گرفت!
در فضای بسته مناسبات یک فرقه انحرافی با القای مداوم اطلاعات غلط و تکرار مداوم اراجیف در مورد دشمن خلق و خدا!!! چنین موجوداتی را به نقطه ای از وحشی گری می رسانند که بر طبق نظریه انحرافی رجوی فکر می کنند همه نفرات بیرون از مناسبات یک” خمینی”! هستند و مستوجب بدترین شکنجه ها…
ایدئولوژی منحط و معیوب رجوی به این شکنجه گران چنین القاء کرده که نفرات جدید که به مناسبات پاک و مقدس مجاهدین!!! می رسند، به قول خودشان به شدت” خمینی زده” هستند و باید تطهیر و پاک شوند!
در اروپا در قرون وسطی هم افراد را تا سر حد مرگ شکنجه کرده و تحت فشار می گذاشتند و می گفتند:
می خواهیم شیطان را از وجودتان خارج کنیم!!!
آن ها در قرون وسطی، معتقد بودند فرد درچنگال شیطان اسیر است و نمی تواند بر نفس خود غلبه کند، چون به شیطان توکل می کند! وقیحانه نیز می گفتند هدف از این تفتیش عقاید:
کمک به مردم برای پاک شدن است!!!
این شکنجه گران نیز چونان مناسبات قرون وسطی به پاک سازی! ما می پرداختند!!!
راستی مناسبات شما قرون وسطائی است یا بنا به ادعای شما رژیم خمینی!
خدا خودش شاهد است که شما قرون وسطائی ترین فرقه انحرافی هستید که تاریخ ایران به خودش دیده است!
همه اعمال شما از مغزشوئی های روزانه تا نشست های چندین روزه که تبلیغ مداوم مقام الوهیتی مسعود رجوی است همه و همه فقط در قرون وسطی دیده شده است!
نشست های فرقه ای روزانه شما، برای هر کس که تجربه گذرا یعنی چند ده سال! از شما داشته و یا به سبک کار شما آشنا است، بخوبی می داند که هدف نشست های درونی، سوژه ای نیست که در آن جا مورد حمله قرار گرفته است. بلکه هدف اصلی تهدید همه افرادی است که در” نشست” مزبور شرکت دارند وشاهد ماجرا هستند و به قول رجوی” خیس” می خورند! و گرنه اگر واقعا هدف اصلاح یک نفر بود که می شد در خلوت با او صحبت کرد و اشتباهاتش را به او یادآوری نمود!
یکبار هم که در بازجویی ها گفتم که چرا باید مرا در زندان بپوسانید؟ چرا ولمان نمی کنید، برویم به یک کشور دیگر، اسداله مثنی جلاد برافروخته شد و جیغ زد و گفت: این منطق است که چندین سال آزگار است ما مجاهدین در بیابانهای برهوت عراق آواره ایم و خاک می خوریم؟
گفتم شما خودتون خواستید بمانید ولی من نمی خواهم ومی خواهم بروم، دارید زور می گوئید! برافروخته شده و داد زد و گفت: بگذار یک نکته ی را برایت روشن کنم، خمینی انقلاب را از”ما” دزدیده! (گویا انقلاب ضد سلطنتی مردم ایران که برایش آن همه خون ریخته شده بود ارث پدرشان بود که توسط خمینی به سرقت رفته بود)! و ادامه داد: یا باید حکومت دست ما باشد و برادر رهبر ایران و خواهر مریم رئیس جمهور باشد و یا هرگز نمیگذاریم آب خوش از گلوی کسی پایین برود حال میخواهد فارس باشد ترک باشد، یا کرد یا بلوچ!!!
جالب است بدانید که همه در مناسبات سازمان” مجاهد خلق” نبودند و عده معدودی حاضر به پذیرفتن بحث های اسلام رجوی و شعائر رجوی بودند و البته از هموطنان مسیحی هم بوده یا اساسا مارکسیست بودند که به چنین کسانی در ارتش” رزمنده مارکسیست لنینیست” می گفتیم!
یک یگان مستقل هم تشکیل و این عده از هم رزمان را در این یگان مستقل سازماندهی کردند که نفراتی چون آقای شهاب اختیاری دوست بسیار صمیمی هم از آن جمله بود، جالب است بدانید که در نشست رهبری هم این مسئله را رجوی مطرح کرده و ما هم شنیدیم، برای ترساندن همه از این یگان هم و اینکه اگر کسی بخواهد مجاهد نشود او را به این یگان می فرستیم، چرا که فرمانده این یگان مستقل، کسی اعلام نشد، جز اسداله مثنی جلاد اشرف!!!
تقریبا همه، این جلاد اشرف و عنصر اطلاعاتی را به روشنی می شناختند و به خوبی واقف بودند که اگر کسی بخواهد مجاهد خلق نشود باید با رفتن به این یگان، فاتحه خود را بخواند!
اسداله جلاد! در ریختن خون بسیاری از دوستان در زندان اشرف، نقش بسیار مستقیم داشته، بسیار از این لحاظ که خود ماشه چکانده است، یعنی آخرین نفری بوده که زنده بودن خیلی ها را قبل از مرگ شان، تماشا کرده و حتما لذت هم برده است!!!
این حیوان وحشی را اگر اکنون که یال و کوپال هایش ریخته و در سیمای کذاب رجوی، ببینید، باز همان خوی حیوانی و سیمای وحشی اش نمایان است! هنوز پس از سالیان علیرغم اینکه لباس های شرک و جهالت نظامی رجوی را هم درآورده و کت وشلوار پوشیده، ولی باز هم کت و شلوار وصله ناجوری به تن این ضد بشر به نظر می آید، انگار که به یک حمار، کت و شلوار پوشاندی، البته اگر به حمارها توهین نشود!!!
در قسمت های بعد به دیگر خصوصیات این جلاد و شکنجه گر معروف فرقه رجوی و ایدئولوژی جلاد ساز رجوی بیشتر خواهیم پرداخت…
یکی از جداشدگان آذربایجانی از فرقه انحرافی رجوی

منبع

یک دیدگاه

  1. سلام به خدا این وحشی بی رحم با مهری حاجی نژاد با عادل شکنجه گر پس از جدایی از سازمان مرا به مرده شور خانه بردند با وجود اینکه 16 سال بیشتر نداشتم پس از سه ماه که حاضر نشدم به مهور 11 که تحت فرماندهی بی رحم ترین زن دنیا مهری حاجی نژاد برگردم شبانه چشم و دست بسته تحویل سازمان اطلاعات عراق المخابرات یکی از مخوفترین سازمانهای شکنجه صدام حسین تا خود سلول انفرادی بردند تا پنج سال بهترین جوانییم را در تاریکی زیر زمین ساواک صدام بمانم وگوش چپ خود را از دست بدم خیلی گفته ها دارم در روزها بعد خواهم نوشت فقط خواهش میکنم منتشر کنید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا