دی ماه 1361 دیدار مسعود رجوی خائن و نایب نخست وزیر عراق بنام طارق عزیز برگی از خیانت های این فرقه را به ملت ایران رقم زد. هر چند رجوی از قبل تر هم رابطه های پنهانی با دولت مردان حزب بعث در عراق داشت و در جنگ تحمیلی ایران و عراق به هموطنان خود از پشت خنجر می زد ولی این دیدار در فرانسه شروع رسمی همکاری با حزب بعث عراق و صدام حسین علیه کشورمان ایران بوده است.رجوی که تا آن روز شعارهای استقلال طلبی و عدم همکاری با کشورهای بیگانه را سر می داد در این موضوع زیر بلیط صدام و آمریکا رفت. در همان سال تعدادی با این خط کار رجوی مخالفت نمودند.رجوی تنها به قدرت و کیش شخصیت فکر می کرد و بعد از این دیدار بود که حضور در عراق را برای خودش موجه می دانست.
نکته قابل تعمل در فرقه رجوی طی این سالیان در عراق این بود که او علاوه برهمکاری های نظامی و جاسوسی برای حزب بعث عراق، تلاش نمود با سر بسته نگه داشتن هر گونه راه نفوذ و جلوگیری از اطلاع رسانی نیروها از واقعیت های موجود در فرقه در کمپ های خود افراد را از کوچکترین حقوق انسانی محروم نماید و فجایع و اقدامات خود را از دید ارگان های حقوق بشری دور نگه داشته و بر خلاف آنچه می گفت مانند موریانه به روح و جان اعضای خود بیافتد و آنان را از درون تهی نماید.
از آن روز رجوی به بدنامی در بین برخی از اعضای فرقه خود شهرت یافت و مساله داری ها شروع شد ولیکن رجوی و دارو دسته اش ماشین کشتار خود را که باترورهای کور ملت ایران در دهه 60 استفاده کرده بود برای اعضای خود نیز استفاده نمود و افراد مختلفی را در تسویه حساب های فرقه ای از بین برد. رجوی خود را یکه تاز میدان نمود. سالها با این ترفند که رابطه ما فقط سیاسی هست و در غالب منافع مشترک ارتباط داریم نیروها را فریب داد و هیچگاه منافع را نگفت که پولها و دلارهای عراقی هست که دریافت می کنند.هنگامی که از صدام دیکتاتور عراق نام می برد چنان ذوق زده می شد انگار همه ی دنیا را به وی داده اند.رجوی فرصت طلبی بود و هست که خوب متوجه شده بود عراق بهترین پایگاه برای وی برای ضربه زدن به ملت ایران می باشد که اورا بعنوان یک خائن و وطن فروش می شناسند.از چند جهت برایش منفعت داشت مرزهای مشترک بیش از 1200کیلومتر.حمایت های صدام بخاطر دادن اطلاعات به آنها مجموعه پارامترهای موثری بودکه رجوی به آن تن داد. هر چند رجوی در همان سالها با تمام اربابان فعلی خود و دشمنان ایران رابطه خوبی داشت و در زمینه های مختلف حمایت می شد. رجوی به هر دری می زد که آخر این درب بسته شد و چه امروز شاهدش هستیم رو به زوال رفتن خودش و فرقه اش و متوسل شدن به راه کارهای غیر منطقی و انسانی که سالیان است افراد را از خانواده هایشان به بهانه های مختلف دور نموده است.امروز بعد از سالیان به وضوح تمام وعده ها و تحلیل هایی که می کرد غیر واقعی و دروغ از کار در آمده و نتیجه کار برایش مخفی شدن و زندگی زیر زمینی است.حقیقت همواره راه خودش را باز خواهد کرد و روزی خواهد رسید که خود اعضای نگون بخت این فرقه از وی انتقام سالها اسارت و بدبختی را خواهند گرفت.