وقتی به سر فصل عملیات دروغ جاویدان می رسیم سران فرقه به همراه دستگاه تبلیغاتی خود سعی می کنند عملیات شکست خورده دروغ جاویدان را پر اهمیت نشان دهند و آنرا تبدیل به پیروزی کنند.
برای بررسی اهمیت عملیات دروغ جاویدان بهتر است قدری به شرایط بوجود آمدن این عملیات اشاره کنیم تا مشخص شود رجوی در چه شرایطی دست به این خودکشی بزرگ زده است.
رجوی تروریست در تحلیل شرایط جنگ عنوان داشت که حکومت ایران به هیچ قیمتی حاضر به صلح نیست و اگر این کار را انجام دهد به مثابه طناب دار برای حکومت عمل خواهد کرد. از طرف دیگر در تحلیل های سازمان این گونه مطرح می شد که سازمان زائده جنگ عراق علیه ایران نیست. اوج توهم رجوی در گرفتن شهر مهران در عملیات چلچراغ در خرداد 67 بوده که شعار”امروز مهران فردا تهران” نمود پیدا کرد. بعد از قبول آتش بس از طرف ایران، رجوی شیاد می بایست به این سئوال پاسخ می داد که بالاخره سازمان وی زائده جنگ بوده است یا خیر؟ از طرف دیگر می بایست به بررسی تحلیل”حکومت ایران صلح نخواهد کرد” می پرداخت ولی این گونه نشد و رجوی در اوج توهم و خودپرستی مفرط عنوان داشت حکومت ایران بعد از اشغال شهر مهران لرزه سرنگونی را احساس کرده و ناچار به خاطر عملیات های نظامی سازمان دست به صلح زده است!!!.
رجوی بعد از قبول آتش بس در یک سرگردانی در تحلیل هایش بسر می برد و به جای اینکه به مواردی که مدعی آن شده بود جواب پس بدهد تصمیم به خودکشی گرفت و خواست که بهای نادانی و شکست تحلیل هایش را اعضای نگون بختش بدهند به همین خاطر با تمام وجود به ایران حمله نظامی کرد. البته این عملیات از ابتدا قابل باور بود که منجر به شکست خواهد شد چرا که رجوی برای فرار از پاسخگویی به تحلیل های آبکی خود به این عملیات نیاز داشت تا هم بتواند تعدادی را به کشتن بدهد و هم اینکه مدعی شود که ارتش وی زائده جنگ نبوده است.
در عمل هم وقتی وارد صحنه جنگ شدیم بر اساس مشاهدات و نبردهای جنگی به خوبی می توانستیم درک کنیم که نمی توانیم حتی به کرمانشاه برسیم چون به لحاظ نظامی اصلاً قابل باور نیست که ارتشی روی محور پیشروی و رانندگی در خیابان آسفالته به پایتخت رسیده و حکومتی را سرنگون کرد اگر اینگونه بود به طبع ارتش مجهز عراق خیلی زدوتر می توانست به تهران برسد ولی از آنجایی که رجوی به این عملیات نیاز داشت تا بتواند به فریبکاری و حقه بازی هایش در عراق ادامه بدهد.
وقتی صحبت از ارتش می شود منظور ارتش های کلاسیک است ولی ارتشی که سازمان تروریستی رجوی از آن حرف می زند ارتشی بی یال و دم بوده که نفراتش به جز تعداد اندکی که آموزش نظامی دیده بودند بقیه افراد حتی استفاده از سلاح سبک را هم بلد نبودند و به همین خاطر از اروپا به صحنه جنگ فرستاده می شدند. البته در کنار این مسئله شاهد بودیم مواردی که نفرات تا آخر جنگیده و نارنجک کشیدند ولی وقتی به قرارگاه اشرف بازگشتیم رجوی در اوج پستی و دنائت عنوان داشت که علت عدم سرنگونی درگیر بودن ذهن افراد در زن و زندگی بوده و اینکه تمام انرژی لازم را برای جنگ نگذاشتید. ولی از طرف دیگر دستگاه تبلیغاتی فرقه رجوی در اقدامی به غایت شیادانه عنوان می کند نیروهای وی در جنگ رشادت زیادی نشان دادند و یا به نقل از مسئولین حکومتی که نیروهای سازمان تا سر حد مرگ می جنگیدند! بالاخره کدام را باید باور کرد؟ درگیر بودن ذهن افراد در مورد زن و زندگی یا رشادت و…!!!.
از آنجایی که رجوی تروریست هیچ وقت به کسی پاسخگو نبوده، در این باره نیز با چهره ای حق به جانب سعی نمود همه افراد بازگشته از عملیات را شلاق کش نموده تا دیگر کسی جرات پاسخ خواستن از وی را نداشته باشد.
اکنون هر چقدر از خودکشی بزرگ رجوی در سال 67 فاصله می گیریم به خوبی می توان درک کرد که عملیات دروغ جاویدان نقطه عطف فروپاشی رجوی در عراق بوده است. بعد از این شکست دیگر سازمان نتوانست در مقابل حکومت ایران دست به اقدام نظامی بزرگی بزند بطور مثال رجوی عنوان داشته بود که یکی از نقاط عطف ما فوت رهبری انقلاب ایران است ولی شاهد بودیم که رجوی حتی جرات نکرد ارتش کاغذی خود را از درب اشرف خارج کند و یا در زمان حمله آمریکا به عراق در سال 1381 و سرنگونی صدام که قرار بود با تمام قوا به سمت ایران لشکر کشی بکنیم و دستور اکید رجوی بود ولی باز هم شاهد بودیم که رجوی حتی جرات دستور حرکت دادن ارتش کاغذی اش را هم نداشت و در نهایت در اوج خفت و خواری دست از پا کوتاهتر تن به خلع سلاح داد و در نهایت همه مرز های سرخی که در مورد ترک اشرف می گفت پس بگیرد و به غلط کردم گویی افتاد و شاهد بودیم که به کشور آلبانی دیپورت شدند و اگر اکنون مریم قجر و ملیجک های دربارش باز هم شعار ارتش کاغذی رجوی را نشخوار می کنند دروغی بیش نیست و فقط قصدشان فریبکاری و نگهداشتن افراد در تشکیلات می باشد.
البته اکنون رجوی شیاد برای فریبکاری اسم ارتش کاغذی خود را به کانون های به اصطلاح شورشی تغییر داده است و فکر می کند که با نوشتن یک شعار روی دست و یا نشان دادن عکس مریم قجر در تلفن همراه سرنگونی خیالی وی را به ارمغان خواهد آورد.
بهتر است رجوی به جای شیادی و گور به گور شدن ابتدا پاسخگوی شکست عملیات دروغ جاویدان باشد که باعث کشته شدن بیش از 1500 نفر و بیشتر از این مجروح شد بدهد.
حال اکنون هر چقدر مریم قجر و ملیجک های دربارش در مورد عملیات دروغ جاویدان دروغ سر هم کنند و اینکه این عملیات بیمه نامه ارتش کاغذی رجوی بوده است ولی ما می دانیم که آن عملیات بیمه نامه فروپاشی فرقه رجوی بود چون بعد شاهد تحولاتی در سازمان و منطقه بودیم که اکنون فرقه برای نگهداشتن یک نیرو در آلبانی باید چه دروغ هایی سر هم کند تا فرد را در مناسبتش نگهدارد.
در یک کلام باید گفت که عملیات دروغ جاویدان شکست تحلیل های رجوی و به زیر کشیده شدن وی از تاج و تختی که برای خودش درست کرد، بود حال هر چقدر فرقه تروریستی رجوی می خواهد در بوق و کرنا بکوبد که ما پیروز شدیم ولی ما دم خروس دروغ های وی را با جدا شدن افراد در عراق و آلبانی شاهد هستیم که این گونه بیرون می زند.
هادی شبانی