در دو هفتۀ گذشته شاهد حضور فعال پدر و مادر سمیه محمدی در آلبانی بودیم. دخترشان سمیه در سن هفده سالگی توسط فرقه رجوی از کانادا به امریکا و بعد هم عراق منتقل شد. اقای مصطفی محمدی پدر سمیه بعد از دستگیری مریم قجر در پاریس در سال 2003 و به درخواست فرقه رجوی در شهر اتاوا پایتخت کانادا با ریختن بنزین روی خودش قصد خودسوزی داشت ولی خوشبختانه یکی از خبرنگارانی که فرقه رجوی برای گرفتن فیلم دعوتش کرده بود فندک را از دست اقای محمدی ربود و بلافاصله با ریختن افراد پلیس از خودسوزی وی جلوگیری شد. فرقه رجوی به وی گفته بود اگر این کار را انجام ندهی دخترت سمیه را با بقیه دختران و زنان از کمپ اشرف به زندان اوین منتقل خواهند کرد و بخوبی می دانی چه در انتظار دخترت می باشد.
بعد از آن اقای محمدی توسط فرقه رجوی” پدر قهرمان” لقب گرفت و تنها فردی بود که توانست با دوربین وارد کمپ اشرف شود و عکسها و فیلم هایی را بگیرد که تا به امروز در تشکیلات فرقه بی سابقه می باشد.
این پدر قهرمان به گفته خود فرقه اکنون چند هفته است که در تیرانا پایتخت آلبانی همراه با همسرشان خانم محبوبه محمدی (حمزه) برای دیدن دخترشان سمیه بسر می برند که همانطوریکه همگی می دانید مورد حمله چماقداران رجوی قرار گرفتند و اخبار و تصاویر این حضور و نیز تهاجم تروریستی را تمام رسانه های آلبانی به صورت گسترده و بی سابقه منتشر کردند به علاوه مقالات و تحلیلها و مصاحبه ها و بحثهای تلویزیونی در آلبانی و نیز سایت های جداشدگان که روزانه اخبار و فیلم های آنرا منتشر می کنند که البته ادامه خواهد داشت.
به راستی سئوال از فرقه رجوی این است که چرا به این به قول خودتان پدر قهرمان اجازه ملاقات و دیدار با فرزندش را نمی دهند؟
صحنه های دردناک صحبتهای این پدر و مادر قلب و روح هر انسانی را بدرد می اورد ولی چرا رجوی اجازه ملاقات نمی دهد؟
مگر فرقه نمی گوید که خودش میخواهد در فرقه بماند و بیانیه! هم می دهد خوب اجازه بدهید خودش این بیانیه را شخصا برای پدر و مادرش بخواند البته تنهایی و نه همراه یک اکیپ از لباس شخصیهای رجوی.
ایا این آزادی و دموکراسی مورد نظر رجوی می باشد که حتی از دادن یک ملاقات پنج دقیقه ای به پدر و مادر یک اسیر خوداری میکند؟
آیا این آزادی مورد نظر فرقه است که در تیرانا یک پدر و مادر را توسط لباس شخصی ها و چماقدران احاطه و مورد ضرب و شتم قرار دهید؟ و….
براستی برای هر انسانی که اخبار خانواده محمدی را دنبال می کند این سئوال مطرح میشود که چرا اگر سمیه به اختیار خود در این فرقه مانده است به او اجازه نمی دهند با پدر و مادرش ملاقات کند و در فضایی آرام و پر محبت و عشق به آنها بگوید که شما را دوست دارم و تصمیم دارم در این فرقه بمانم. البته این نوع برخورد بسیار انسانی و عادی می باشد ولی فرقه رجوی نه تنها فاقد ظرفیت برای چنین کاری است بلکه فاقد ظرفیت برای هر گونه رفرم در ساختار ضد انسانی و دیکتاتوری حاکم بر تشکیلات خود و فاقد اعتماد به افرادش می باشد و اصولا به همین به اصطلاح قانون مشت آهنین است که رجوی همیشه می گفت میشود تشکیلات را حفظ کرد.
برای ما اعضای سایق فرقه روشن است که اصولا فرقه رجوی هیچ گونه سنخیتی با آزادی ندارد و حتی ما که فدائیان رجوی بودیم و برای فدای خود در هر لحظه آماده بودیم هم در کمپ اشرف اصولا فاقد هرگونه آزادی بودیم و حتی نمی توانستیم چند دقیقه با همرزم خود صحبت کنیم و همانطوریکه قبلا هم نوشته ام در کمپ اشرف که به ادعای فرقه تجلی جامعه بی طبقه توحیدی بود حتی پمپ بنزین هم زنانه و مردانه بود و خنده دار تر اینکه بین زمان زنان و مردان هم یک ساعت وقفه بود که هیچ اثری از حضور زنان در فضای پمپ بنزین هم نباشد. حال تصور کنید وقتی جامعه به اصطلاح آزاد رجوی برای ما فدائیان اش بدین شکل بود برای بقیه چطور خواهد بود.
ای همرزمان سابق
آیا به واقع ما و شما روزی که به این سازمان (البته در ان زمان سالهای 57-60) پیوستیم قرار بود پدران و مادران خود را به اسم مامورین وزارت اطلاعات مورد بدترین و زشت ترین دشنام ها قرار داده و حتی آنها را مورد ضرب و شتم قرار دهیم؟.
آیا این بود درسها و ارزشهای حنیف و اصغر و محسن؟ آیا رجوی این شیوه برخورد را از امام علی و امام حسین یاد گرفته و به شمایان آموزش داده است که به این شیوه با پدران و مادران سالمند خود رفتار کنید؟
اگر این بود و هست آرمان بنیان گذاران سازمان مجاهدین که خوب آفرین بر شمایان و همچنان راهتان را ادامه دهید ولی اگر این شیوه ضد انسانی فقط و فقط تجویز رجوی است و آن هم فقط برای خانواده های شما و نه خودش پس ای برادران و خواهران عزیزم چرا موضع نمی گیرید و در برابر این ظالم نمی ایستید.
مگر قرار نبود مجاهد خلق برای آزادی و احقاق حقوق خلق قهرمان ایران جانفشانی کند پس چرا اکنون شمایان در خیابانهای تیرانا پدران و مادران خودتان را کتک زده و روانه بیمارستان می کنید.
ایا اگر محمد آقا و موسی و اشرف زنده بودند هم همین تنظیم رابطه را با خانوادها کرده و در خیابانها به ضرب و شتم آنها می پرداختند.
ای همرزمان سابق
تمامی حرفهای رجوی دروغ و فریبی بیش نبود وی نه تنها سازمان مجاهدین را به یک فرقه تبدیل کرد بلکه به آرمان حنیف و تمامی خون های ریخنه شده مجاهدین خیانت کرد و اکنون رجوی و فرقه اش از منفورترین در بین مردم ایران می باشد.
آیا قرار ما با رجوی در نشست قبل از پراکندگی این بود که گفت اگر قرار است فلسفه مجاهدین بسته شود ترجیح می دهم در داخل خاک میهن همگی ما شهید شویم و به تاریخ بپیوندیم؟.
البته با کتک زدن پدران و مادران سالمند مجاهدین به تاریخ خواهند پیوست ولی به زباله دان تاریخ.
زنده و پاینده باد ایران عزیز
نوشته رضا صادقی جبلی از اعضا و مسئولین سابق سازمان مجاهدین (فرقۀ رجوی)