جزء لایه هایی بودم که برای جلسات خسته کننده و چند روزه با حضور خود مسعود و مریم رجوی به قرارگاه باقر زاده رفته بودم و در روز 11 سپتامبر نیز برای گرفتن نهار به طرف سلف سرویس میرفتم که صدای جیغ و هورا، من و یکی دو نفر که جلوتر از من بودند را شوکه نمود و این چنین حرکات آنهم در روزهایی که جلسات سنگین داشتیم بعید بود و همین کنجکاوی باعث شد تا به سرعت به سمت غذاخوری بدوم و هنگامی که به داخل وارد شدم متوجه شدم که عده ای روبروی تلویزیونی که کانال سی ان ان را داشت نشان میداد تجمع کرده اند و تصویری از برخورد هواپیماهایی به ساختمانهای بزرگ را نشان میداد که از بغل دستیم موضوع را سئوال نمودم که با هیجان بالایی گفت که به برجهای دوقلوی امریکایی حمله شده و خدا جواب امریکائیهای خبیث را داد.
من که مبهوت این حمله هوایی شده بودم به عواقب آن و همچنین به انسانهایی که در این میان کشته شده بودند فکر میکردم که اعلام شد در سالن اصلی، مسعود رجوی منتظر ما میباشد که با همراهی دیگران به آنجا رفتم و مدتی را منتظر بودیم که همین فیلمها را به ما نشان دادند و عده ای کف میزدند و سوت میکشیدند که مسعود و مریم رجوی وارد سن شدند و مسعود رجوی بلافاصله در مورد این حمله توضیح داد و گفت که امریکا دیگر به آخر خط رسیده و میبینید که از داخل خود کشورشان قیامها شروع شده و بنازم به اسلام که در برداشت ارتجاعی اش چنین میکند وای به روزی که اسلام انقلابی (انقلاب خودش) وارد میدان شود که در این لحظه همه سوت میزدند و او را تشویق مینمودند و از طرفی مریم رجوی هم اعلام نمود که امریکا باید بداند که اگر نیروهای انقلابی به آن حمله کنند دیگر چیزی از آن باقی نخواهند گذاشت که بازهم صدای سوت و کف زدنها بیشتر و بیشتر شد و مسعود رجوی دوباره و دوباره فیلم حمله به برجهای دوقلو را میخواست که برای همه پخش کنند.
مطالب بالا تنها بخش از خاطرات عبدالحمید رئوفیان میباشد که 25 سال از عمرش را در فضای بسته و غیر انسانی فرقه رجوی با حیله آنها سپری نموده بود و اکنون در فضای آزاد و زندگی مستقل بسر میبرد که بخاطر فرا رسیدن 11 سپتامبر با او تماسی برقرار نموده بودم.
با خواندن خاطرات آقای رئوفیان میشود براحتی به ماهیت پلید و ضدبشری فرقه رجوی و بخصوص سرکردگان جانی آن پی برد و فهمید که این خائنین برای رسیدن به امیال پست خود از هیچ اعمال تروریستی و غیر انسانی بسادگی عبور نمیکنند و برای بالا رفتن از پله های خبیثانه خود در هر شرایطی اماده میباشند.
11 سپتامبر که برنامه مهندسی شده کشورهای امریکا و رژیم صهیونیستی و رژیم آل سعود میباشد و اهداف آن نیز تنها نابودی کشور عراق و تسلط بر آن بود، با وقاحت تمام انجام شد که در این پروژه غیر انسانی حدود 3000 نفر کشته شدند که در میان آنها تعداد زیادی کودک نیز بوده که متاسفانه قربانی این برنامه غیر انسانی امپریالیسم شدند.
حمله تروریستی 11 سپتامبر که بعد از مدت کوتاهی مشخص شد که توسط ایادی رژیم آل سعود یعنی طالبان انجام شده و 11 نفر از عاملان اصلی آن عربستانی بوده و 4 نفر دیگر نیز در آنجا زندگی میکردند که تمام بودجه های این حمله ضدبشری از طریق عمال سعودی پرداخت میشده و حتی قبل از این برنامه ریس طالبان که در بیمارستانی در امارات بستری شده بوده توسط سران آل سعود عیادت شده که همه نشانگر حمایت رژیم آل سعود از تروریستها میباشد که حضور ترکی الفیصل در شوی مضحک فرقه رجوی در پاریس از ان جمله میباشد.
اما برگردیم به روزی که تعدادی انسان گرفتار مطامع حامیان تروریست شده و در یک برنامه مهندسی شده کشته شدند و در همان لحظه نیز سران فرقه رجوی که خود عاملان تروریستی میباشند نسبت به این قتل عام احساس شعف نمودند و با کشته شدن غیر نظامیانی که اهداف شوم امپریالیسم قرار گرفته بودند سوت و کف زدند و برای این عمل غیر انسانی جشن و پایکوبی نمودند و این در حالی میباشد که امروز برای مردن سناتور تروریست وعامل کشتار ویتنام احساس همدردی میکنند و برای ارتزاق چند روزه خود حاضرند هر عمل غیر انسانی برای امپریالیسم انجام دهند و این چرخش 360 درجه سرکردگان فرقه رجوی را نشان میدهد که چگونه حاضرند برای رسیدن به اعمال زشت و غیر انسانیشان هر گونه خباثتی را قبول نمایند که امروزه به وفور شاهد ان هستیم.
البته تاریخ خود نشان خواهد داد که هیچ گاه خون بیگناهی بر زمین نخواهد ماند و خون 17000 شهیدی که توسط عمال فرقه تروریستی رجوی بر زمین ریخته شد گریبان خود آنها و حامیانشان را خواهد گرفت.