از ژست ضدامپریالیستی تا خوش خدمتی به غرب

یکی از مسائلی که در نشست های مجاهدین طی سال های اخیر نمود بسیار بارزی داشت حمایت تمام قد برخی چهره های سیاسی سابق و نیز مقامات فعلی دستگاه دیپلماسی آمریکا از این گروه تروریستی است تا آنجا که مجاهدین خلق از سوی آمریکا بعنوان یک آلترناتیو مطلوب برای حکومت ایران معرفی گردید. این موضوع را می توان از دو منظر مورد توجه قرار داد؛ اول از بعد سیاست های کلان آمریکا و مواضع مقامات رسمی آن در مبارزه با تروریسم که هیچ گونه به ظاهر قرابت یا تناسبی با حمایت از سازمان مجاهدین خلق به عنوان یک سازمان تروریستی و خشونت محور ندارد و دوم از منظر مجاهدین خلق، ایدئولوژی مبنایی یا فلسفه وجودی آن. این نوشتار بر محور دوم متمرکز است.
اساس و ماهیت سازمان مجاهدین خلق آنگاه که در دهه 40 شمسی توسط حنیف نژاد، محسن و بدیع زادگان با هدف مبارزه و براندازی رژیم (غرب گرای) شاه تاسیس گردید، بر اندیشه های چپ گرایانه و سوسیالیستی، نفی امپریالیسم و مقابله با سلطه غرب مبتنی بود. مساله محوری و نقطه اشتراک همه اعضای سازمان همین تعلقات چپ گرایانه بود و اختلافات عمدتا معطوف به نقش مذهب و میان چپ های اسلام گرا و مذهبی و چپ های مارکسیست بود. اما همه بر یک چیز اتفاق نظر داشتند؛ مقابله با غرب و غرب گرایی و مظاهر آن. آنهم در دنیای دوقطبی و در فضای خفقان آلود جنگ سرد و مواجهه میان دو بلوک شرق و غرب.
مواضع مجاهدین خلق تا سال 2003 و پیش از سقوط صدام حسین در ظاهر امر موید تفوق همین رویکرد چپ گرایانه در میان رهبران و اعضای سازمان بوده است هر چند که بعد مشخص شد این ارتباط پنهانی بوده است. اما آنچه امروز شاهد آنیم حرکت در مسیر اهداف غرب و همکاری همه جانبه (در موضوعاتی مثل برگزاری کنفرانس مطبوعاتی برای افشای فعالیتهای هسته ای ایران در 2002 و برگزاری نشست در آمریکا و ترغیب مقامات آمریکایی به لغو برجام) علیه منافع کشور است. جالب آنکه در راستای همین اندیشه های چپ گرایانه در دوران پیش از انقلاب، بیشترین حملات (البته حملات تروریستی و خشونت محور) به آمریکا و منافع آن در ایران توسط مجاهدین خلق صورت گرفته است. مروری مختصر بر این اقدامات (اقداماتی که مستقیما علیه اتباع و منافع آمریکا صورت گرفته) بیش از هرچیز نگارنده را در توصیف ماهیت نفاق آلود این گروه یاری می سازد.
در خرداد 1351 و مقارن سفر نیکسون رییس جمهور وقت آمریکا به ایران، (در دورانی که نیکسون در باتلاق ویتنام گرفتار آمده بود) مجاهدین خلق در اعتراض به این سفر و تمایل شاه به غرب، اقدام به طراحی سلسله اقدامات تروریستی هم با هدف شخص نیکسون و هم علیه اتباع و موسسات آمریکایی نمودند. از جمله این اقدامات بمب گذاری آرامگاه رضاشاه حدود 45 دقیقه قبل از حضور نیکسون جهت ادای احترام به آن بود که شاید تایمر خراب یا ضعف طراحی مانع موفقیت چنین عملیات تروریستی مهمی گردید. علاوه برآن مجاهدین خلق در اعتراض به چنین سفری، حملات تروریستی گسترده ای علیه دفتر شرکت پپسی کولا، مرکز فرهنگی انگلیس، دفتر یک شرکت نفتی، دفتر اداره اطلاعات آمریکا و… تدارک دیدند که کاملا سفر مذکور را تحت الشعاع قرار داد.
در خلال سالهای 1351 تا 1355 حملات گسترده و مرگباری علیه مستشاران آمریکایی توسط مجاهدین خلق صورت گرفت. در همان خرداد 51 ژنرال هارولد پرایس، رییس هیئت مستشاری آمریکا در ایران از سوی مجاهدین خلق مورد سوء قصد قرار گرفت که از این حادثه جان سالم بدر برد.
در خرداد 52 سرهنگ لوییس هاوکینگز معاون اداره مستشاری ارتش آمریکا در ایران ترور شد. اردیبهشت 54 دو مستشار نظامی آمریکا (سرهنگ جان ترنر و پل شفرد) ترور شدند و تیر ماه همان سال حمله تروریستی نافرجامی علیه سرکنسول آمریکا در تهران تدارک دیده شد که به مرگ کارمند ایرانی سفارت آمریکا انجامید. مجاهدین خلق در شهریور 1355 سه کارمند شرکت آمریکایی راکو اینترنشنال (جی اسمیت، رابرت گارد و ویلیام کاترن) که با ارتش ایران همکاری داشت را ترور کردند.
به موازات ترور افراد در این سالها، اقدامات تروریستی علیه شرکت های آمریکایی (یا شرکتهای با سرمایه گذاری عمده آمریکا) صورت گرفت. دفتر شرکت جنرال موتورز، هتل اینترناسیونال، ساختمان هواپیمایی پان آمریکن، دفتر شرکت نفتی شل – لاوان از حملات و بمب گذاری مجاهدین خلق در امان نماندند. همچنین در اعتراض به سفر هنری کیسینجر به تهران، سلسله حملاتی به دفاتر شرکت های آمریکایی آی تی تی، جان دیر و دفاتر یک شرکت ایرانی که نمایندگی چند شرکت آمریکایی در تهران را بر عهده داشت از سوی مجاهدین خلق طراحی گردید.
مصادیق ذکر شده صرفا بخشی از اقدامات ضدآمریکایی سازمان مجاهدین در دوران قبل از انقلاب 1357 بوده است. غلظت آرمان های چپ گرایانه در این سازمان به حدی بود که در مرداد 1351 در اعتراض به سفر ملک حسین پادشاه اردن و متحد نزدیک غرب به ایران، و به انتقام کشتار فلسطینی ها در سپتامبر 1970 توسط ارتش ملک حسین، بمبی توسط مجاهدین خلق در سفارت اردن منفجر گردید. و یا در پی ورود سلطان قابوس پادشاه عمان به تهران، در اعتراض به اقدامات دولت عمان در سرکوب جنبش چپ گرایانه در ظفار و حمایت گسترده شاه از وی، بمبی در مسیر عبور وی از فرودگاه مهرآباد به داخل شهر (حوالی میدان آزادی) منفجر گردید. بعلاوه در اعتراض به این سفر، انفجارهایی در دفتر شرکت پان آمریکن و محوطه خارجی سفارت بریتانیا در تهران صورت گرفت. این گروه همچنین دفتر نشریه «این هفته» را بدلیل تمایلات غرب گرایانه ترویج فرهنگ غربی و تخریب روحیه خلق! منفجر کردند.
چنانکه اشاره گردید این رویکرد ضدغربی بعنوان اساس و مبنای ایدئولوژی سازمان تا سال 2003 و زمان سقوط صدام حسین تداوم داشت. چنانکه نقل است که مجاهدین در جریان حملات تروریستی 11 سپتامبر که همدردی جامعه جهانی را با خانواده های قربانیان آن (صرفنظر از هویت عاملان آن) در پی داشت به رقص و پایکوبی پرداخته و رجوی این حملات را ضربه مهلکی بر امپریالیسم توصیف نمود.
اما پس از سقوط صدام حسین (بعنوان حامی و پناه دهنده اصلی این سازمان) به یکباره چرخشی مطلق در مواضع سازمان و رویکرد ضدامپریالیستی آن پدید آمد و سازمان از هیچ کوششی برای خوش خدمتی به دشمنان سابق، برای تداوم حیات خود دریغ ننمود.
باری، ارتباط مبهم و عجیب طرفین و تناقضات موجود در آن پیش از این در نوشتارهایی توسط نگارنده توصیف گردیده، لیکن آنچه بخوبی نمایانگر ماهیت نفاق آلود و غیرپایدار تشکیلات مجاهدین خلق است، چرخش ناگهانی مواضع و محو رویکرد ضدغربی آن و در عوض خوش خدمتی در ازای تداوم حیات است. سازمان مجاهدین خلق که یکبار پیش از این خیانت به سرزمین اصلی و مام میهن در زمان جنگ 8 ساله را در اذهان ثبت نموده، بار دیگر ثابت نمود که برای تداوم حیات و دسترسی به مراکز قدرت به هیچ آرمان، ایدئولوژی یا اصولی پایبند نخواهد ماند.
دکتر نواب محمدی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا