خانم مریم قجرعضدانلو، سالهاست که شخص دوم فرقه قرون وسطائی رجوی بوده و نزدیک به 15 سال است که نفر اول این فرقه تروریستی می باشد.
صدها و شاید هزاران جداشده از این فرقه، اولین شاکیان خصوصی، علیه مریم عضدانلو، به جرم جنایت علیه بشریت و نقض حقوق بشردر درون فرقه رجوی برای سالیان متمادی می باشند.
حقوق بشر اساسیترین و ابتداییترین حقوقی است که هر فرد بهطور ذاتی، فطری و به صرف انسان بودن از آن بهرهمند میشود.
این تعریف ساده عواقب و بازتاب اجتماعی و سیاسی مهمی را برای مردم و حکومتها به دنبال دارد. مطابق اعلامیه جهانی حقوق بشر و سایر اسناد بینالمللی این حقوق ویژگیهایی همچون جهان شمول بودن، سلب نشدنی، انتقال ناپذیری، تفکیکناپذیری، عدم تبعیض و برابری طلبی، به هم پیوستگی و در هم تنیدگی را دارا است. از این رو به تمامی افراد در هر جایی از جهان تعلق دارد و هیچکس را نمیتوان به صرف منطقه جغرافیایی که در آن زیست میکند، از حقوق بشر محروم کرد ضمن اینکه همهٔ افراد فارغ از عواملی چون نژاد، ملیت، جنسیت،دین و غیره در برخورداری از این حقوق با هم برابر و یکسانند و در این خصوص کسی را بر دیگری برتری نیست.
خانم مریم قجر عضدانلو تا به امروز، به هر دلیل ممکن از مجازات و دادگاه فرار کرده است. از هر گونه حسابرسی و محاسبه خود را به در برده است. دولتهای مدعی رعایت حقوق بشر هم به این جنایتکار پناه داده اند. اما از محکمه عدل خداوندی هم به این سهولت، آیا می شود در رفت؟
در ادامه به برخی از مهمترین علل نقض حقوق بشر در فرقه سرکوبگر رجوی می پردازم:
بعضی از نهادهای جهانی که در این رابطه مسئول هستند و مرجع پاسخگوئی می باشند عبارتند از ؛
– سازمانهای غیردولتی مستقل،
– سازمان عفو بینالملل،
– فدراسیون بینالمللی حقوق بشر،
– دیدهبان حقوق بشر،
– سازمان جهانی مبارزه با شکنجه،
– خانه آزادی،
– آزادی بیان بینالمللی،
– سازمان ضد برده داری،
کار این سازمانها این است که: شواهد و مدارک و اسناد نقض حقوق بشر را جمعآوری میکند و سپس سعی بر اجرای قوانین حقوق بشر دارند.
در فرقه رجوی، هیچ کس حق زندگی نداشت. بر طبق اعلامیه جهانی حقوق بشر، حق زندگی از حقوق ذاتی شخص انسان است. این حق باید به موجب قانون حمایت بشود. هیچ فردی را نمیتوان خودسرانه از زندگی محروم کرد.
تقریبا همه اعضای سازمان، کمابیش در معرض شکنجه های روحی و جسمی در سازمان بوده اند و شواهد انکارناپذیری در این زمینه موجود است، شکنجه به عنوان یکی از موارد نقض حقوق بشر در نظر گرفته شدهاست و ماده پنج اعلامیه جهانی حقوق بشر سازمان ملل متحد آن را غیرقابل قبول و ممنوع اعلام کرد.
برده داری مدرن، به سبک رجوی، یکی دیگر از موارد نقض حقوق بشر در این فرقه جهنمی می باشد، منع برده داری و آزادی بردهها از حقوق بینالمللی به رسمیت شناخته شده در جهان است؛ و چنانچه در ماده چهارم اعلامیه جهانی حقوق بشر ذکر شدهاست. بر طبق قوانین مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر هیچکس را نباید در بیگاری بردگی نگاه داشت. جنایتی که در این فرقه، یک امر متداول و رایج می باشد.
تقریبا همه معترضان و منتقدان، دادگاه های رجوی و به دنبال آن زندان های انفرادی را در عراق و در کمپ های سازمان تجربه کردند. بر طبق اعلامیه جهانی حقوق بشر، هر انسانی حق دارد که در شرایط مساوی کامل از امکان دادرسی منصفانه و علنی توسط یک محکمه مستقل و بیطرف جهت پیگیری حقوق و تعهدات خود یا برای دفاع از هر اتهام جزایی که به او وارد شدهاست بهرهمند گردد.
حق برخورداری از یک محکمه منصفانه در موازین حقوق بشر به رسمیت شناخته شدهاست. این حق، یکی از گستردهترین موضوعات حقوق بشر است، که همه اسناد بینالمللی حقوق بشر، آن را تقدیس نمودهاند؛ و بیش از هر ماده دیگری به آن توجه شدهاست. هدف از این حق اطمینان از برقراری مناسب عدالت است. این حداقل حقوقی است که در یک محاکمه عادلانه در دعاوی مدنی و کیفری باید رعایت شود.
در دادگاههای چند دقیقه ای در اشرف، ما به چندین ماه زندان انفرادی محکوم می شدیم، بی آنکه حق دفاع مشروع از خود داشته باشیم. این عین عدالت از نوع رجوی است.
از اولین روز پیوستن به فرقه رجوی تا ثانیه آخر خروج، ما حق بیان آزادانه نظراتمان را نداشتیم و در صورت بیان به شدت از طرف سازمان سرکوب می شدیم.
آزادی بیان به معنی صحبت آزادانه و بدون سانسور است. ضمن اینکه آزادی بیان در معنای عام خود، شامل موارد گستردهتری از حرف زدن آزادانه همچون دریافت اطلاعات و ایدههای مختلف اظهار نظر و جستجوی اطلاعات بدون در نظر گرفتن معیاری خاص برای آن میشود. حق آزادی بیان به عنوان یک حق انسانی در ماده ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر، در قوانین بینالمللی حقوق بشر و میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی به رسمیت شناخته شدهاست. مطابق ماده نوزدهم میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی:
هیچکس را نمیتوان به مناسبت عقایدش مورد مزاحمت و اخافه قرار داد.
هر کس حق آزادی بیان دارد. این حق شامل آزادی تفحص و تحصیل و اشاعه اطلاعات و افکار از هر قبیل، بدون توجه به سر حدات، خواه شفاهاً یا به صورت نوشته یا چاپ یا به صورت هنری یا به هر وسیله دیگر به انتخاب خود میباشد.
من نمیدانم، آیا واقعا سران فرقه رجوی، از این مطالب و قوانین انسانی، اطلاع داشتند؟
آیا شخص مسعود رجوی و همسر سومش، مریم عضدانلو، با اطلاع از این قوانین جهانی، دست به سرکوب گسترده در درون مناسبات زدند و می زنند؟!
حتما که مطلع بودند. در این صورت جرمشان صد چندان است.
هر انسانی محق است که از آزادی اندیشه و عقیده و مذهب بهرهمند شود، این حق شامل مواردی چون آزادی تغییر مذهب یا عقیده و آزادی در داشتن دین به تنهایی یا در گروههای دیگر به صورت خصوصی یا عمومی و انجام عبادتهای خود و غیره میشود.
هر کس حق آزادی فکر، عقیده و مذهب دارد. این حق شامل آزادی داشتن یا قبول یک مذهب یا معتقدات به انتخاب خود، همچنین آزادی ابراز مذهب یا معتقدات خود، خواه بهطور فردی یا جمعی، خواه به طور علنی یا در خفا در عبادات و اجرای آداب و اعمال و تعلیمات مذهبی میباشد.
هیچکس نباید مورد اکراهی واقع شود که به آزادی او در داشتن یا قبول یک مذهب یا معتقدات به انتخاب خودش لطمه وارد آورد.
آزادی ابراز مذهب یا معتقدات را نمیتوان تابع محدودیتهایی نمود.
تمایلات جنسی هم برای سالیان در فرقه رجوی سرکوب شده و این روند امروز در آلبانی هم، متاسفانه ادامه دارد.
موارد نقض حقوق انسانی سالهاست که در روز روشن و با وجود هزاران شاهد در فرقه رجوی در حال اجرا و تداوم است. اما کو وجدان های انسان دوستی که به این ندای حق طلبانه و دادخواهانه، گوش کنند؟ حقوق بشر در فرقه رجوی، سالیان است که نقض می شود. مریم قجر عضدانلو، در دسترس ترین جنایتکار این فرقه است که دستگیری و محاکمه اش، کمترین کاری است که در حق سرکوب شدگان این فرقه، می توان انجام داد…
فرید