هیچ آرایشی شخصیت زشت رجوی را نمی پوشاند

با سلام دوستان
من باب اطلاع شما جلسه پر طمطراقی در ۱۱ اکتبر در سالن کنفرانس هتل اینترنشنال توسط سازمان پر افتخار و مزدور پرور مجاهدین برگزار شد که در آن شخصیت های بسیار بسیار مهمی از جمله یک کمونیست بریده آلبانیایی ازحزب مسقوطه انورخوجه دیکتاتورسابق کشورآلبانی که اکنون جیره خوار رجویست هاست و چطور همین فرد در نقش بازجوی تشکیلاتی در یک شوی مسخره از سمیه محمدی سوالات دیکته شده می پرسید و جواب های دیکته شده را میگرفت. این فرد به عنوان مجری جلسه و آقای بومدرا که یکی از شخصیت های بسیار انسانی در سازمان ملل بودند که البته ایشان هم به جرگه مزد بگیران و پول بگیران فرقه رجوی همانند مقامات آمریکایی پیوسته است و غیر از این هم چند برنامه هنری به سیاق همه جلسات مهم و بسیار نقش آفرین در فلک سیاسی آینده ایران و چند صحبت کلیشه ای و پذیرایی از میهمانان.

ناگفته نماند که مهمتر از همه اینکه موضوع جلسه به مناسبت روز جهانی نه به اعدام در رابطه با مسئله اعدام در ایران بود. البته نگارنده قصد دفاع از اعدام در ایران را ندارد چرا که به اعتقاد خود من در آینده نزدیک شاهد حذف اعدام در بسیاری از زمینه ها خواهیم بود چرا که رشد اجتماعی و شعور تک تک افراد و بالا رفتن سواد و آگاهی و شعور اجتماعی از پایه های اصلی حذف اعدام است و تا وقتی که در افکارعمومی جامعه انتقام و یا حذف فیزیکی عنصر موثر در کاهش جرائم است صرفا قانون چاره ساز نیست. کما اینکه به آمار اعدام ها در ایران هم که نگاه میکنیم به طور مثال در یک سال گذشته تعداد خانواده های مقتول که قاتل را بخشیده‌اند و از درخواست قصاص صرف نظر کرده اند ۹۰ درصد قتلهای عمد درایران بوده است در حالیکه همین آمار در سی سال پیش یعنی در سال ۱۳۶۶ برعکس و تعداد خانواده های که تقاضای قصاص می‌کرده‌اند ۹۰ درصد بوده و تنها ۱۰ درصد بخشش. به هر حال همین دو آمار وجهت فلش این دو نقطه زمانی در یک مکان واحد به ما نشان می دهد حذف اعدام در ایران چه دراعدام هایی که خاستگاه اجتماعی دارد مثل قصاص و چه اعدام هایی که خاستگاه حکومتی دارد که البته حتما استقبال افکار عمومی بخشی از جامعه را با خود دارد و الا که به هیچ وجه قابل اجرا نبود کما اینکه وقتی به مسئله پدافیل در ایران نگاه میکنیم این اصلا موضوعی نیست که در این نقطه زمانی برای جامعه ای مثل ایران قابل پذیرش باشد و درچند حادثه ای هم که دریک سال گذشته متاسفانه رخ داد چه اجتماعات بزرگی بوجود آمد بطوری که قوه قضاییه قول داد که در اسرع وقت و خارج ازنوبت به این پرونده رسیدگی شود تا با مجازات هرچه سریعتر فرد جانی مرهمی بردل خانواده و بستگان داغدار باشد و….
اما الان روی سخن من با قاتلان فردیت و شخصیت و انسانیت و مجموعه ای از ارزش‌ها که کرامت انسانی نامیده می شود می باشد کسانی که خودشان سالیان سال است که بدون ذره معرفت و شناخت تلاش در سر بریدن فردیت انسان ها کرده اند. شما را چه به نه به اعدام. شما که اعدام های بدتری را دارید روزانه انجام می دهید. شما که بخاطر عقاید پوسیده خودتان افراد تان را به دور از چشم دیگران به یک مرداب برای شنا می برید به طوری که حتی مردم عادی و بومی منطقه از آن مرداب برای شنا استفاده نمی کنند و مالک شراعی را به کشتن می دهید آیا این اعدام نیست؟
آیا به خاطر خط و خطوط های نه اشتباه بلکه عامدانه شما برای اینکه پروژه شهید سازی خودتان را تکمیل کنید تا بهره سیاسی آن را مریم خانم در پاریس ببرد و کشته شدن آن افراد آیا این اعدام نیست؟
آیا به کشتن دادن افراد دراشرف که خود ما زمانی آلت دست شما بودیم وبه دستور تشکیلاتی عراقی ها را تحریک می‌کردیم که شلیک کنند و بالطبع نفرات کشته شوند آیا اینها اعدام نیست؟
آیا نفراتی که به دلیل اهمال های پزشکی و بعضاً تبعیض آمیز شما در رسیدگی به آنها فوت شدند یا نقص عضو شدند آیا اینها اعدام نیست؟
اما روی سخن من در اینجا بیشتر رو به اعدامهای شخصیتی و روانی شماست که چگونه شخصیت و هویت افراد را سعودی وار گردن زدید.
آیا غیر از این است فردیت ایدئولوژی یا مرام اجتماعی است که بر ارزش اخلاقی فرد تأکید می‌کند یعنی که هر آدمیزاد دارای خلوت و حریم خصوصیِ فیزیکی و روانی، و عقیده فردی و دیگر حقوق اساسی است که در هر شرایطی می‌بایست محترم شمرده شوند و هر انسان ادراکی از وجود خویشتن دارد که آن را می‌توان هویت شخصی یا خود نام نهاد. درحالیکه شما با تغییر مفاهیم و دریک رمال بازی منحصر به فردتان با گذاشتن یک نام فردیت فروبرنده برای خودتان حکم شرعی هر کاری را صادر نمودید و در یک گردش به عقب تاریخی چنان خود پنداشتهای درونی و برونی افراد را که پایه هویت فردی وجمعی است را در کارخانه انقلاب مریم پاک رهایی لعابیزه کردید که افراد به جای رسیدن ازخودپنداشت فردی به خودپنداشت جمعی که یک هویت ملی و فرهنگی را نمایندگی کند همگی شدن بازجو وشکنجه گر روانی یکدیگر ازخودبازجویی و تا روانپریشی و دیگرپریشی تا …..
کیست که نداند در اجتماعی که فردیت اشخاص شکل نگرفته افراد از نظر روانی و احساسات و افکار و واکنشها و سرنوشت منبعث از مفاهیم مبهمی از قبیل «نظر جمع» یا رسم و رسوم ویا به قول شما ارزشهای خواهرمریم و….
درآن هاله ارزشها افراد نه تنها تشویق نمیشدند که از خود نظری داشته باشند بلکه اغلب فقط تنها هنگامی تأیید می شدند که به نظر جمع اقتدا میکردند و همرنگ جماعت میشدند ویا به قول خودتان ارزش در اثبات ارزشهای خواهر مریم بود. طبیعیست که در چنین جمعی حتی در مواردی کاملاً شخصی و فردی نیز تصمیمات به صلاحدید یا دستور بزرگان!؟!؟!؟ گرفته میشد. در چنین جمعی افراد شعورمندی و تعقل و پنداشتهای فکری ومهمتر از همه استقلال خود را باید به بهای جلب محبت و رضایت اطرافیان فدا میکردند. نتیجه این فرایند مزورانه آن چیزی شد که شما میخواستید که نقش احساسات و عواطف در تعاملات جمعی بسی و چه بسیار بیشتربرجسته ‌تر از نقش عقلانیت و اندیشه شد و به جای شایسته سالاری خروجی آن یک حاشیه امن تشکیلاتی برای خودتان و نورچشمی های خودتان و تربیت مشتی بیشعور که تنها باید در پشت میکروفن شما را اثبات کنند و مدام احساس وعاطفه نثار مریم خانم و سید الرجال العالمین مسعود موعود کنند. یک جمع روانی که تنها خود سران میدانند چه ساخته اند در این سالیان. اینها را از سر بدگویی نمیگویم ما خودمان هم نمیدانستیم روانی هستیم و اشکالاتی داریم. گواه این گفتار هزینه ای است که سازمان ملل توسط سازمان رمسا در تیرانا کرده و تمام افرادی که از سازمان جدا شده اند همگی تحت درمان روانی توسط روانپزشکانی هستند که توسط سازمان ملل استخدام شده اند تا به وضعیت نرمال برگردند. در ابتدا برای خود ما کمی سخت بود که برویم وتحت نظر روانپزشک قرار بگیریم و فکر میکردیم نه ما مشکلی نداریم اما بعد فهمیدیم که در طی این سالیان چه به سرما آمده که البته در این مختصر نمیگنجد و باشد درجایی و وقتی دیگر.

به قول کارل کسی که به بیرون نگاه می کند رویاپردازی می کند اما کسی که به درون نگاه می کند بیدار می شود کاری که شما هرگز نکردید و از انجام آن واهمه دارید برای همین هم خودتان بیدارنمیشوید و هم همه تلاشتان را میکنید که افراد تحت سیطره تان هرگز بیدار نشوند

برای همین است که شما مدام اعدامهای بیرون را میبیند وهرگز تمایلی به دیدن اعدامهای شخصیتی در درون خودتان ولودرحد نیم نگاهی نداشتید. کما اینکه تاریخ نشان داده که چیزی هولناک تر از آن نیست که انسان خود را تمام و کمال قبول داشته باشد که متاسفانه شما خودتان را نوک پیکان تکامل میدانید و این راهم چقدر به گوش ما میخواندید و ماهم در مقاطعی چه احمقانه باورمان شده بود که عضویت درسازمان پرافتخاری را داریم که نوک پیکان تکامل است و …
خلاصه کلام بدون آزادی اخلاقی نمی تواند وجود داشته باشد حال این چه خاورمیانه باشد که دارد از قرون وسطای خودش عبور میکند که البته ایران ما در انتهای مسیرآن است چه میخواهد سازمان پرمدعای شما باشد.
کما اینکه هیچ آرایشی شخصیت زشت را نمی پوشاند پس با این همه آرایشها وژست و پوزیشن های سیاسی و دموکراتیک که همه اش با پول سعودی درحال انجام است خوتان را خسته نکنید چون کسی را نمیفریبد.
در انتها من باب طنز هم که شده یادآوری می کنم که انعکاس این کنفرانس که در یوتیوب توسط سازمان پرافتخار که مدعی داشتن دهها میلیون هوادار در ایران وسرتاسر گیتی است گذاشته شده است و جالب است که بینندگان از ده ها نفر هم تجاوز نمی کند.لطفا به عدد ویوی این ویدیو و همچنین تعداد صفر کامنتهایی که در زیر این کلیپ گذاشته شده آن هم بعد از 12 روز از پخش آن توجه کنید وقضاوت باخودتان.

با تشکر
حسن حیرانی ـ تیرانا

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا