نامه مهربانانه یک خواهر دردمند به برادر اسیرش محمد تقی یوسفی

نامه به داداش گلم محمد تقی یوسفی
به نام خدایی که برادر مهربانی چون تو نصیب من کرده است.
در ابتدای نامه عذرخواهی میکنم بابت تاخیر در نوشتن نامه و میدانم که چون قلب بزرگی داری این کوتاهی منو می بخشی.
داداش گلم فدات بشم روی ماهت رو می بوسم. ببخشید از اینکه اولین بار هست که دارم برات نامه می نویسم ولی به جان خودت که خیلی برام عزیزهستی لحظه ای از یادت غافل نبودم وفراموشت نکرده بودم.
محمد جان قربونت برم ما چند باربه عشق دیدارت به عراق اومدیم و تا پشت اشرف هم اومدیم ولی جزسنگ و فحش ازسران خائن چیزی نصیب ما نشد طوریکه متاسفانه ناامید ازبازگشتت شده بودیم. چونکه با چشمانمان دیدیم که سران ستیزه جوی رجوی چگونه وبه سختی شما را اغفال و زندانی کرده است که حتی بعضی ها را وادار میکند که به سمت خانواده های خود سنگ پرتاب کنند و مورد تهمت وافترا قرار بدهند.
داداش قشنگم تو که خیلی عاقل و فهمیده بودی، انتظار همه ما از تو بیشتر از اینها بود وهست.
داداشی عزیزم تو بهترین روزهای عمر و جوانی خودت رو با حرفای پوچ و واهی مشتی آدم احمق وطن فروش از بین بردی. دیگه کافیه بیا ما همه از تو حمایت میکنیم مثل کوه پشت سرت هستیم نگران بعد از اومدنت اصلا نباش. بیا که الان دیگه روستامون گیلکجان آباد و زیبا و سرسبزتراز قبل شده وبه یک منطقه توریستی در رودسر تبدیل گشته.
تا کی ما باید برای بچه هامون از گذشته تو حرف بزنیم وصرفا خاطره تعریف کنیم.
بیا دوباره چهارخواهر وبرادر با شماری ازخواهرزاده و برادرزاده در کناربابا جون باهم و دورهم باشیم. درسته دیگه مامان نیست ولی منو آبجی و داداش علی و بابا هستیم ومثل پروانه دورت میگردیم تا یه زندگی وتولدی دوباره را شروع کنی وخوشبخت بشی.
داداشی گلم قربونت برم من دوست دارم عروسی بچه هام تو کنارشون باشی. قربونت برم همیشه تو باعث افتخار ما بودی بعد از اینم ما به تو افتخار میکنیم.تو تا کی تو حباب وهیچ وپوچ باید زندگی کنی وعمرت را به بطالت بگذرانی. اونا خودشون بهترین زندگی رو دارن وازتمام امکانات برخوردارند ولی شما دور از خانواده هستین وازهمه مهمتر تحت فشار روحی و روانی وحتی فیزیکی مشتی از داروداسته رجوی گور به گور شده و زن عیاش وخوش گذرانش که درد شماها را ندارد ونمی فهمد وفقط به کسب قدرت کذایی فکرمیکند ودرخیانت به کشور و آویزان شدن به امریکا، ازشماها دارد هزینه میکند.
داداشی عمه زهرا خیلی پیر شده حداقل تا زنده هست بیا تورو ببینه چونکه خیلی سراغت رو از ما میگیره ودلتنگت هست.
فدات بشم الهی، اگه تونستی جواب نامه ام رو حتی کوتاه جواب بدی خیلی خوشحال میشم.
قشنگم ما هر سه تا ازدواج کردیم داداش علی سه تا پسر داره آبجی زهره دوتا پسر داره من هم سه تا دختر دارم. برات چندتا عکس میفرستم. فدات شم من خواهرکوچیکت آمنه هستم. ی شماره هم واست میذارم اگه موقعیت داشتی تماس بگیرحتی اگه کوتاه باشه صحبتمون.
09384905140
محمد جان اینا دخترام هستن که دوتاشون دوقلو هستند که دایی شونو خیلی دوست دارند.

محمد جان این عکس ازمن وداداش علی هستش قربونت برم.

blank

این هم عکس خودم با همسرم درکنارخانه روستایی مون

blank
منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا