28 سال پیش یعنی در فروردین سال 1370 رجوی فرمان تخلیه منطقه معروف به نوژول و کفری درشمال عراق را صادر و فرمان حرکت به سوی خانقین و کلار را صادرنمود.
این فرمان با پیامی دوصفحه ای که توسط فرماندهان محورها ولشگرها ابلاغ شد نیروهای ارتش خصوصی صدام به مدت 6 ماه از شهریور 69 بعد از اشغال کویت توسط صدام درمنطقه ای به وسعت استحفاظی 150 روستا در جنوب سلیمانیه وکرکوک و شمالأ به سلیمان بک – طوزخرماطو وکفری ختم می شد مستقر شده بودند.(این روستاها توسط صدام وسازمان آواره و خانه هایشان بر سرشان خراب، منطقه تحت عنوان زمین مانور به رجوی هدیه شده بود)
رجوی درپیام اول که قبل از شروع تحویل سال 70 دراسفند صادر کرد آورده بود که رژیم و سپاه پاسداران و بسیج با همدستی پیشمرگان طالبانی (یک یتی) قرار شده همه مجاهدین را کت بسته تحویل رژیم دهند و رجوی هم در جلو صف به دار آویخته خواهد شد ودرادامه ریزجزئیات چگونگی کشتار وتصرف شهرها و روستاهای مسیر تا اشرف و سپس تا خالص و خانقین را توضیح داده بود.
در واقع نیروهای سرسپرده و فالانژ دست پرورده اش که اصل کاری وشلیک کنندگان بی رحم محسوب می شدند بطور ویژه وخاص توجیه شده بودند.
دراین عقب نشینی تا اشرف وسپس پیشروی تا کفری وخانقین وکلار کشتار و جنایت بسیار شد و دیگر نیاز به توضیح نیست چون دراین 30 سال تمام جداشدگان وملت مظلوم کرد عراق دراین باره مفصل و مبسوط گفته اند.
اما نکته ای درکاکل و اوج جنایت های رجوی خودنمایی می کند. درپیام دوم درعملیات معروف به مروارید2 (کردکشی) او بود که درپیامی کتبی که برای یگان ها خوانده شد آمده بود که”بچه ها روزه ونماز منتفی است واین فتوای تشکیلاتی از سوی رهبر عقیدتی شماست که ابلاغ می شود ودر ازای آن هرمجاهد هنرش آن است که تعداد بیشتری از پاسداران و پیشمرگان مزدوربکشد”.
درآن سال ماه رمضان مصادف بود با سال نو و نوروز 1370 ودر اسفند 69 شروع وتا اواسط فروردین 70 ادامه داشت دقیقأ موازی با عملیات کردکشی رجوی.
بدین صورت بود که رجوی طی فرمانی تشکیلاتی وبا کد فتوایی تشکیلاتی از سوی رهبر عقیدتی مجاهدین نماز و روزه را که فی الواقع هیچ وقت بطور ایدئولوژیک در تشکیلات رجوی درقالب شعائر حقیقی اجرا نمی شد منتفی می کند وبه جای آن خونریزی وکشتار وجنایت جایگزین می کند.
دقیقأ این همان رهبری عقیدتی است که به شرق وغرب افطاری رمضان می دهد وبطور فرمالیستی خود را وارث امامان وپیامبران جا می زند ودر اوج ریاکاری ودجالیت زیر این خزئبلات سرعده ای تهی شده شیره می مالد.