از سال 82 بعد از سقوط صدام، رجوی ناپدید و ارتش خصوصی صدام (آزادیبخش) خلع سلاح و منحل و متلاشی شد. از آن تاریخ تاکنون هر از گاهی رجوی پیامی کتبی یا شفاهی صادر می کند وعکسی هم با یونیفرم نظامی روی آن متن الصاق می کند. این پیام ها با صدای لرزان یکی از گویندگان کوکی صدای مجاهدین قرائت می شود.
آدم بعضی مواقع فکر می کند فی الواقع شاید رجوی درجایی ایزوله ویا پانسیون باشد وهنوز فکر کند ارتش آزادیبخش کماکان هست وصدام هم سقوط نکرده ومجاهدین یک جوری با فشارهای تشکیلاتی مبنی برمصلحت حفظ جان رهبری او را مجبور به ایزولاسیون کرده ویک دست لباس نظامی هم به وی داده ودرمقاطعی هم او را وادار به صدور پیام و مواضعی می کنند.
این شرایط ممکن است امروز برای رجوی رقم خورده باشد و واقعی هم باشد درحقیقت از ظاهر قضیه می توان آنرا با یک واقعیت درگذشته مقایسه کرد.
درفیلم های باقی مانده از جنگ جهانی دوم دو سرباز در سنگری هستند که بعد از 10 سال از پایان جنگ کماکان درسنگر باقی مانده وخاکریزی از قوطی خالی کنسروها وسایر آثارمواد مصرفی که در اطراف سنگرشان هست درست شده.
درواقع رجوی هم می تواند سرنوشتی مشابه آن دوسرباز که سنگرشان را ترک نکرده بودند داشته باشد. آن سربازان در ادبیات طنز فارسی غضنفر و مظفر نام گرفتند واکنون هم رجوی شاید غضنفر یا مظفر مجاهدین باشد.
رجوی درپیام های سریالی شماره دار از ارتش آزادیبخش وهجوم وحمله ومانور وآماده باش های رنگارنگ وپیشروی وساعت سین مشخص کردن حرف می زند و واقعأ شاید هنوز نمی داند ونمی خواهد قبول کند که خودش بود که دستور دامن پوشیدن اول خود وسپس رزمندگان وگوهران بی بدیل را صادر کرد.
این او بود که چندماه قبل از سقوط صدام به پیشگاه امپریالیزم رفت ودریک غلط کردن مفصل ارتش و قشون و همه چیز دراین راستا را غلطی پیش نمی داد وهمه را کنار می گذارد.
رجوی یک عنصر بغایت ضعیف و بی پرنصیب است مثل روباه مکار، روزی به دامن یک قدرت ونظام وسیاست پناه می برد اصلا هم برایش مهم نیست برای چه قدرتی ودولتی جاسوسی وخیانت می کند. صرفأ استراتژی او خیانت است و بس!
این تاکتیک ها وجست وخیزهای میمونی واطلاعیه وجوسازی ها هم فقط برای تبلیغ توخالی ودریافت حق الزحمه از ولی نعمت هایش هست ولاغیر.