سه خودکشی بزرگ در کارنامه سیاه مجاهدین

گروه رجوی هیچ شاخصه‌ای برای اینکه بتواند به عنوان آلترناتیو نظام ایران و اساساً هر نظام سیاسی دیگری مطرح شود، ندارد چراکه با معیارهای ادبیات سیاسی، مجاهدین حتی در رده گروه های اپوزسیون نیز جای نمی‌گیرند.
مهمترین کار ویژه گروه مجاهدین در اروپا و با مرکزیت آلبانی، عملی ساختن مهمترین آرزوی سرکردگان این گروه تروریستی است که همان شناخته شدن به عنوان آلترناتیو (جایگزین) یا همان اصلی‌ترین جایگزین نظام ایران است. همانگونه که مجاهدین از گذشته تاکنون در تعیین استراتژی همواره از زمان خود عقب بوده‌اند، امروز نیز در شرایطی سعی در معرفی خود به عنوان آلترناتیو نظام ایران دارند که از مدت‌ها قبل امید کشورهای غربی و به ویژه آمریکا در براندازی نظام ایران به کلی از بین رفته و طرح‌های دشمنان ایران عملاً بیشتر بر حوزه محدودسازی، جلوگیری از نفوذ بیشتر، استحاله درونی و انزوای بین‌المللی متمرکز شده‌اند.
با این حال وقتی به همایش‌های پر هزینه مجاهدین در اروپا نگاه می‌کنیم، متوجه می‌شویم که تمرکز پیام های بین‌المللی این گروه بر معرفی این فرقه به عنوان آلترناتیو نظام ایران استوار است. سخنرانان اجاره‌ای که عموماً از میان سیاست‌مداران بازنشسته و از رده خارج آمریکایی و صرف صدها هزار دلار برای سخنرانی در همایش‌های مجاهدین ظاهر می‌شوند، در متون سخنرانی که قبلاً توسط عوامل سازمان تهیه شده، بدون استثنا از براندازی نظام ایران و آینده کشورمان با رهبری سرکردگان تروریست مجاهدین سخن می‌گویند!
یکی از همایش‌های مجاهدین
ساکنین کمپ مجاهدین در آلبانی نیز در بخشی از مأموریت‌های خود در فضای مجازی سعی در تکرار این مسئله دارند. توئیت‌ها، پست ها و به طور کلی فعالیت‌های یگان سایبری مجاهدین در فضای مجازی گرایش قابل ملاحظه‌ای برای معرفی این گروه با عنوان آلترناتیو دموکراتیک نظام ایران دارند.
** ضدیت با دیگر گروه‌های ضد انقلاب
به طور کلی دو مانع اصلی در مسیر دست و پا زدن‌های مجاهدین برای کسب عنوان آلترناتیو در مقابل این گروه تروریستی قرار گرفته است که اولین آن سابقه سیاه این گروه در ترور، جنایت و خیانت علیه ملت ایران است و دومین مانع، گروه‌های دیگر ضد انقلاب هستند. مانع دوم در واقع رقیب مجاهدین در کسب حمایت‌های بین‌المللی از بودجه‌ها و طرحهای مصوب کشورهای استکباری علیه نظام ایران است. مجاهدین در مواجهه با این رقابت به روش ضد انقلاب رقابت می‌کنند که همان تخریب طرف‌های مقابل است.
در این مورد ابتدا باید گفت که سابقه و موقعیت امروز مجاهدین به گونه‌ای است که غیر از جریانات سلطنت طلب، گروه‌های تجزیه طلب و جریانات سیاسی معاند خارج کشور، ضدانقلاب تک نفره که عموماً با یک شبکه ماهواره‌ای اداره می‌شوند نیز برای مجاهدین رقیب محسوب می‌شوند. به عنوان مثال در یکی از ملاقات‌های مریم رجوی با سازمان (CIA) اقدامات یک گروه تک‌نفره ضد انقلاب که از طریق شبکه های اجتماعی افرادی را برای خرابکاری در ایران فریب داده بود با فعالیت‌های بی‌نتیجه مجاهدین مقایسه شده و از عملکرد ضعیف این گروه به شدت انتقاد شده بود! همین مسئله نیز باعث شد تا مجاهدین به طراحی فرآیندی برای ارتباط‌گیری از طریق شبکه های اجتماعی با داخل کشور به منظور فریب کاربران نوجوان و جوان تحت عنوان کانون‌های شورشی بپردازند.
یکی از کانون‌های به اصطلاح شورشی مجاهدین که عمدتا از نوجوانان تشکیل شده و در محیط کوه و بیابان مناسک فرقه‌ای و نمادین اجرا می‌کنند!
پست‌ها، توئیت‌ها و به طور کلی فعالیت‌های ضد انقلاب نظیر گروه های سلطنت طلب در فضای مجازی همواره با واکنش‌های تند اعضای فعال در یگان سایبری آلبانی مواجه شده که معمولاً با همان ادبیات سخیف و توأم با فحاشی مجاهدین صورت می‌گیرد. به جرأت می‌توان گفت که بخشی از توان اعضای سازمان در یگان سایبری در آلبانی صرف تخریب دیگر گروه‌ها و جریانات ضد انقلاب، به ویژه سلطنت‌طلبان می‌شود. همینطور بخشی از برنامه سازی‌های گروه‌ها و جریانات خارج نشین معاند نیز برای افشای فعالیت‌های فعلی سران مجاهدین علیه اعضا و بازخوانی سابقه جنایت‌بار این گروه صرف می‌شود.
** کتک‌کاری‌های دنباله‌دار مجاهدین و سلطنت طلبان!
رقابت گروه‌های ضد انقلاب در فضای حقیقی نیز سوژه‌های جالبی دارد که نمونه‌های آن در نشست‌های و همایش‌های ضد ایرانی در خارج کشور رخ می‌دهد. به عنوان نمونه نشست ورشو در بهمن ماه سال 1397 که با تلاش‌های مایک پمپئو در لهستان برای تشکیل یک ائتلاف جهانی علیه جمهوری اسلامی ایران صورت گرفت و اتفاقاً با شکست نیز مواجه شد، در حاشیه خود میزبان تجمع گروه‌های مختلف ضدانقلاب از کشورهای اروپایی بود. فیلم های منتشر شده از حوادث حاشیه‌ای این نشست نشان می‌دهد که چند ساعت تجمع در هوای سرد خیابان‌های اطراف نشست، فقط به فحاشی میان هواداران محدود سلطنت و اعضای مجاهدین که از نقاط مختلف اروپا جمع‌آوری و به این مکان آورده شده بودند، گذشت. دقایق پایانی تجمع ضد انقلاب نیز در صورت عدم دخالت پلیس لهستان در حال تبدیل شدن به صحنه زد و خورد میان این دو گروه بود.
دیگر تجمعات نمایشی مجاهدین در کشورهای مختلف اروپایی که علیه جمهوری اسلامی ایران شکل می‌گیرد، نیز در واقع صحنه‌پردازی برای نمایش توان اعضای این گروه و حضور آنها در کشورهای مختلف اروپاست! که اولاً با ملاحظات دقیق در فیلم‌برداری و ثبت نماهای پر تعداد سعی می‌شود، صحنه‌هایی پرجمعیت نمایش داده شود و ثانیاً با پرچم ها و شعارهای مخلتف سعی می شود، تجمعات به عنوان صحنه حضور مخالفان جمهوری اسلامی تحت رهبری مجاهدین نمایش داده شود. این نمایش‌های تکراری نیز که همواره در شبکه های ماهواره‌ای متعدد دیگر گروه های ضد انقلاب به سخره گرفته می‌شوند، در صورت عدم کنترل‌های پلیس می‌تواند با واکنش طرفداران دیگر جریانات معاند نظیر سلطنت‌طلبان به صحنه درگیری‌های خیابانی تبدیل گردد.
همانطور که اشاره شد بررسی مواضع دیگر گروه‌های ضد انقلاب نیز نشان می‌دهد که تنها وجه اشتراک دیگر گروه های معاند خارج نشین نفرت از مجاهدین است که البته به سوابق تروریستی و جنایت‌های این گروه باز می‌گردد. عمق این مخالفت‌ها به اندازه‌ای است که در معدود مواردی که سرویس‌های اطلاعاتی سعی در تجمیع همه توان ضد انقلاب در یک نشست یا همایش را داشته اند، شرط حضور بسیاری از گروه ها، عدم حضور اعضای مجاهدین بوده است!
** سه بار خودکشی در کارنامه سیاه مجاهدین
در طول حیات سازمان مجاهدین سه خودکشی بزرگ وجود دارد که تقریباً همه تحلیل‌ها و تاریخ‌نگاری‌ها در مورد سابقه سیاسی آنها را تحت تأثیر قرار می‌دهد. بار اول از تقابل با انقلاب اسلامی ایران آغاز شد که در نهایت به حرکت مسلحانه این سازمان در 30 خرداد 1360 انجامید. در آن دوره که از زبان سرکردگان این سازمان به فاز سیاسی تعبیر می‌شد، 12 هزار ترور علیه ملت ایران در کارنامه این گروه ثبت شد که بر اساس آمار موجود فقط تعداد کمی از آن به مقامات سیاسی، لشکری، کشوری و انقلاب اختصاص داشت و بقیه آن را مردم عادی کوچه و بازار تشکیل می‌دادند. در واقع خانواده‌های زیادی امروز در ایران وجود دارند که هر کدام به نحوی قربانی جنایت این گروه بر سر تصاحب قدرت شدند. همچنین سازمان مجاهدین در آمار ترور و جنایت با فاصله‌ای اعجاب انگیز بالاتر از دیگر گروه های تروریستی و اپوزسیون که در دوره‌های مبارزه خود دست به اسلحه بردند، قرار دارد.
دوران هشت ساله دفاع مقدس در نظر اکثریت قریب به اتفاق ملت ایران، بزرگترین سند افتخار این ملت در برابر صدام به عنوان یکی از منفورترین دشمنان ملت و انقلاب ایران، شناخته می‌شود. مجاهدین در همان دوره دست در دست صدام و به امید سهم‌گیری در صورت پیروزی صدام، علیه ملت ایران وارد جنگ شدند و خودکشی دوم خود را رقم زدند. صحنه هایی از همکاری با حزب بعث، جاسوسی، شرکت در عملیات‌ها علیه ایران و در نهایت صحنه لشگرکشی به خاک ایران در عملیات مرصاد، مهمترین صحنه های ثبت شده از این فرقه تروریست در سابقه ذهنی ملت ایران است.
خودکشی سوم نیز در درون این گروه اتفاق افتاد که به ساختار فرقه‌ای و نقض بی نظیر حقوق بشر علیه نیروهایش مربوط است. این مسئله که بعد از افشای تک‌تک اعضای جدا شده شهرت پیدا کرد شامل طلاق‌های اجباری، تجاوز سرکرده به اعضای زن، قتل اعضای ناراضی و خواهان جدایی و … نام این فرقه تروریستی را در نظر ملت ایران در زمره بزرگترین ناقضان حقوق بشر قرار داد. به عبارت دیگر چهره سازمان با وجود ادعای حقوق بشر، آزادی، حقوق زنان و … به شکلی مثال زدنی با وحشی گری و اعمال غیرانسانی گره خورده است. امروز قریب به اتفاق مخالفین جمهوری اسلامی حاضر به پذیرش ننگ همکاری با این گروه نیستند.
** توهم بزرگی بنام آلترناتیو!
اما مهمترین مسئله در بررسی توهم آلترناتیو سران مجاهدین بررسی منطقی و عقلانی ویژگی‌های این گروه به لحاظ برخورداری از مؤلفه‌های لازم برای قرارگیری در جایگاه یک جریان آلترناتیو است؛ اینکه یک آلترناتیو اساساً باید دارای چه ظرفیت‌ها، پتانسیل‌ها و توانمندی‌ها و سوابقی باشد. غیر از این موضوع مجاهدین ادعای جایگاه آلترناتیو برای یک نظام قدرمند، پرنفوذ و مقتدر به نام جمهوری اسلامی ایران را دارند که امروز بزرگترین مانع در برابر نفوذ و تحمیل اراده آمریکا در منطقه غرب آسیا و حتی دنیاست. در واقع چنین آلترناتیوی نیاز به مؤلفه‌های برجسته ای دارد تا بتواند پاسخگوی نیاز عده‌ای احتمالاً مخالف نظام شود و از این طریق بتواند پشتوانه مردمی را در اختیار خود بگیرد.
مسئله اول در مورد مجاهدین که خود توضیح کاملی برای مسئله دوم نیز محسوب می‌شود، این است که این گروه اساساً از یک ساختار فرقه‌ای و با برخورداری از حدود 5 هزار نیرو در سراسر مقرها و پایگاه‌هایش در آلبانی، فرانسه، آمریکا و دیگر کشورها نظیر آلمان و استرالیا تشکیل شده است. اصلی‌ترین تجمع استعداد نیرویی این گروه در کشور آلبانی و در پشت حصارهای به شدت کنترل شده شکل گرفته و به گواهی جداشده‌ها از این فرقه، اکثر این نیروها یا منتظر فرصتی برای فرار هستند یا به دلایلی همچون ترس از عاقبت جدایی یا عدم امکان زندگی مستقل به دلیل کهولت سن با این گروه مانده‌اند. این چندهزار نفر همه دارایی این گروه بوده و دیگر هیچ استعداد قابل اعتنایی که اکنون در ایران حاضر به پیوستن به این فرقه تروریستی باشد وجود ندارد.
این ویژگی‌ها هیچ شباهتی به آلترناتیو یک نظام سیاسی ندارند، بلکه بیشتر به یک گروه یا همان فرقه‌ای می‌ماند که با مناسبات و ساختارهای ضد بشری‌اش صرفاً به عنوان یکی از کمترین امکانات دشمنان ایران اجازه حیات یافته تا شاید روزی در گوشه‌ای از طرح های ضدایرانی بتواند نقش ایفا کند.
مجاهدین حتی با همه کمک های آمریکا و دست و پا زدن‌هایی که به قیمت جان ده ها نفر از نیروهایشان تمام شد، نتوانستند پایگاه خود در عراق بحرانی در سال‌های ابتدایی دهه نود را حفظ کنند. زیرا صرفاً اراده جمهوری اسلامی بر دور کردن این گروه حتی از خاک کشور همسایه اش بود و البته که اجرایی شد.
و در نهایت آلترناتیو باید یک حداقلی از توانمندی‌ها را برای ورود به عرصه سیاسی یا نظامی داشته باشد. صحبت در مورد عدم مقبولیت و محبوبیت این گروه در ایران که توضیح واضحات است. صحبت در مورد توانایی‌های سیاسی و نظامی این فرقه نیز حول اعضایی اکثراً ناراضی، منزوی، شکست‌خورده روحی و روانی با میانگین سنی بیش از 60 سال است که اکنون از سر ناچاری یا اجبار در این تشکیلات باقی مانده‌اند.
غیر از سرکردگانی که دست به خون آلوده دارند و تنها محل امن برای اختفای آنها همان مقرهای سازمان است و عده‌ای پیرمرد و پیر زن که در واپسین روزهای عمر دیگر جایی برای رفتن ندارند، کسی حاضر به باقی ماندن نیست. به عبارت دقیق‌تر مجاهدین همان دو-سه هزار نفر اعضای خود در آلبانی را نیز در اختیار خود نداشته و نمی‌توانند بر روی ظرفیت آنها حساب باز کنند. دلیل استفاده از گدایان خیابان‌گرد، بی‌خانمان‌ها و کارتن خواب‌ها و همچنین دانشجویان تبعه دیگر کشورها در همایش های مجاهدین نیز از جمله دلایل همین ضعف فرقه رجوی است.
در واقع گروه رجوی هیچ شاخصه‌ای را برای اینکه بتواند به عنوان آلترناتیو نظام ایران و اساساً هر نظام سیاسی دیگری مطرح شود، ندارد. با معیارهای ادبیات سیاسی می‌توان حتی اینگونه بیان کرد که مجاهدین حتی در رده گروه های اپوزسیون نیز جای نمی‌گیرند. یک فرقه با سابقه اقدامات تروریستی شاخصه‌های اپوزسیون را نیز ندارد، خصوصاً اینکه مجاهدین هیچ‌گاه مانند یک اپوزسیون نیز رفتار نکرده و به جای اتکا به ملت خود به دامان عراق و آمریکا و عربستان و رژیم صهیونیستی یا به عبارتی دشمنان ملت ایران پناه برده و مطابق با اهداف آنها ایفای نقش کرده‌اند.
آنچه در واقعیت به عنوان تلاش های این فرقه تروریستی برای قرارگیری در جایگاه آلترناتیو نظام ایران شناخته می‌شود، مجموعه‌ای از اقدامات تبلیغی و نمایشی است که صرفاً بتواند در میان اپوزسیون پراکنده و ناتوان نظام ایران سربلند کرده و در رقابت تصاحب حمایت‌های مادی و معنوی دشمنان ملت ایران پیروز می‌شود.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا