نزدیک به 40 سال است که، سران مجاهدین آرزو می کنند که به کرسی حکومت درایران برسند.
قریب به 40 سال است که، خوش خیالانه آرزو می کنند که حکومت ایران سرنگون شود.
سران باند رجوی صبح تا شب در بین رسانه های ایران به ولگردی مشغولند ، تا بلکه جمله یا کلمه ای پیدا کرده و به آن قسم بخورند که بله ما هم در ایران طرفدار داریم! این جملات کمیاب که از بعضی از مغزهای معیوب تراوش می کند ، تنها در میان اهل فرقه هائی طرفدار دارد که در مناسبات داخلی شان در بوق و کرنا کنند که بچه ها نگران نباشید ، خلق قهرمان با ماست.
در همین راستا بعد از ماهها کنکاش در مطبوعات ایران باین نتیجه رسیده اند که
” مجاهدین تا عمق خانههایمان نفوذ کرده و تاثیرگذاری مینمایند”!
ما که سالهاست در این وطن زندگی می کنیم ، این نفوذ و عمق را هرگز ندیدیم. اتفاقا ما که دائما در حال رصد افکار عمومی هستیم ، منتظر نمانده و خود به میان قشرهای تحصیلکرده رفته وبا بیان واقعیات زندگی سیاه مان درتشکیلات رجوی ، به آنها کمک کنیم.
نسل جوان امروز ما ، برخلاف دهه های اول انقلاب که بعضا چشم و گوش بسته ، ادعاهای امثال مجاهدین را باور داشتند ، بدون دلیل و برهان ، هرگز پشت کسی نمی ایستند. در همین راستا در نمایشگاهی در شعبه مرکزی دانشگاه آزاد تبریز، بارها این آگاهی نسل جوان امروز برای تک تک ما برگزارکنندگان این نمایشگاه به اثبات رسید.
مردم ایران از این گروه و تمامی مدعیان دروغین اش ، متنفرند. اوج این تنفر را هم ، بیان می کردند. اکثرا می پرسیدند که چرا مجاهدین اعضایشان را زندانی و شکنجه می کنند ؟
چرا مجاهدین اجازه بیان نظرات مخالف و انتقادات را به اعضای خود نمی دهند ؟
چرا سران مجاهدین دست در دست آمریکائی ها هستند وسایت هایشان مملو از خبرهای وزارت خارجه آمریکا است ؟ و هزاران سئوال از این دست …
قشر دانشجو و آگاه امروز ، هرگز خام این سران مفلوک سازمان نشده و نمی شوند. اگر چنین می بود ما باید شاهد تداوم حضور این قشر در میان مجاهدین می بودیم. سالهاست در مناسبات مجاهدین، تازه واردی وجود ندارد. همه اعضای اسیر در این سازمان پیر وسالخورده هستند.
وقتی دانشجویان ، از گذشته غمبار و عبرت انگیز ما جداشدگان می شنیدند ، بسیار متاسف شده و اشک در چشمانشان حلقه می زد و سران سازمان را نفرین می کردند. تعدادی از این سرکوب شدید فرقه ای در مناسبات سازمان مجاهدین بواسطه رسانه ها و فضای مجازی آگاه و مطلع بودند، اما عده دیگری هم از وقایعی که ما برایشان تعریف می کردیم، متعجب شده و سئوالات زیادی مطرح کرده و اعلام می کردند تا به این حد از واقعیات مطلع نبودند، اغلب ساعت ها ما را سئوال پیچ کرده و اصرار داشتند که امثال این نمایشگاه ها در همه جا برگزار شود. دانشجویان از این همه سرکوب شدید فرقه ای ، بسیار اندوهگین شده و با ما همدردی می کردند و اغلب تبریک می گفتند که موفق شدیم زنده از مناسبات کثیف و دیکتاتورانه مجاهدین خلاص شویم.
حال با چه روئی سران این فرقه مدعی می شوند که تا عمق خانه ها نفوذ کردند، برمی گردد به عمق رذالت و فریبکاری سران فرقه رجوی.
امروز بیش از گذشته، رسانه های ایران، به بررسی گذشته سیاه این فرقه می پردازند تا چراغی بر بیراهه مجاهدین بیافکنند، باین امید که نسل جوان و آگاه ما در دام چنین فرقه های آدم ربا و خائن به مصالح جوانان نیافتاده و با آگاهی دادن مستمر، اجازه هرگونه سوء استفاده از آنان را بگیرند.
رهبران شیاد و شعبده باز فرقه ها، دائما با شیوه های شیطانی در تلاشند تا جوانان را متقاعد کنند که قدرتی ویژه دارند و با حقه های معمول خود در تکاپو هستند که هر روز عضوگیری کنند. اما این کشتی شیطان ، سالهاست که با فعالیت های مستمر جداشدگان، در گل نشسته است.
کسانی که مثل ما، در خصوص فرقه ها مطالعه دارند، پیوسته وجه اصلی وخاص ناراحت کننده ی فرقه ها درجهان را به جوانان عرضه می کنند تا بلکه مانع از نفوذ شیطانی آنان در بین جوانان بشوند.
سران فرقه ها، از فقدان اطلاعات در خصوص خودشان، سوءاستفاده کرده و چنین القاء می کنند که طرفدارانی دارند، اما امروز در عصر ارتباطات چنین ادعاهائی بسیار ابلهانه و احمقانه است. اگر مجاهدین صدق در گفتار و عمل دارند، فقط اجازه بدهند که مادران و پدران پیر و سالخورده، فقط برای دقایقی با عزیزانشان در آلبانی دیدار کنند.
تنفر، انزجار و بدبینی، تنها دستآوردی است که سران مجاهدین، طی سالیان موفق به اخذ آن از طرف مردم شدند…
فرید