زن ستیزی در فرقه رجوی
در فینال برنامه پر بیننده «عصر جدید» خانم عبادی با کسب شش و نیم میلیون رای به عنوان برنده انتخاب شد. او با ارائه یک هنر فوق العاده زیبا و البته بسیار تاثیر گذار که احساسات تمام حاضران در برنامه و میلیون ها بیننده را برانگیخت توانست این عنوان را کسب نماید. قهرمانی خانم عبادی و حضور زنان نینجا به عنوان شرکت کنندگان زن حاضر در فینال برنامه عصر جدید نشان داد که زنان ایران چقدر توانا و تاثیر گذار در صحنه های مختلف حضور دارند.
با برنده شدن خانم عبادی و دیدن گروه دختران «نینجا» یاد نیرنگ های مریم قجر افتادم که برای توجیه مردم ستیزی و دشمنی با ایرانیان ادعای حمایت از زنان را مطرح می کند و با متهم کردن ایران به زن ستیزی ، خودش و رجوی را حامی زنان می نامد.
اما نگاهی به آنچه رجوی ها با چند صد زنی که در فرقه شان هستند انجام دادند و مقایسه آنها با آنچه زنان ایرانی در عرصه های مختلف می کنند ، هر آدم منصفی را به این نتیجه بدیهی خواهد رساند که رجوی ها نه تنها دشمن مردم ایران بلکه به طور خاص دشمن ترین دشمن زنان ایران هستند. به این منظور تنها به چند نمونه اشاره می کنم :
- زنان در فرقه رجوی امکان کسب دانش و تحصیل ندارند و از این کار منع می شوند. به ندرت زنان با تحصیلات بالای دیپلم در این تشکیلات وجود دارد که تعداد آنها انگشت شمار است. ضمن آن که بدلیل دور نگه داشتن اعضا از جهان خارج سطح سواد کلیه اعضا از همانی که قبل از پیوستن به فرقه داشته اند نیز پایین تر رفته است. در مقابل در ایران هر روز بر تعداد زنان تحصیل کرده در سطوح مختلف علمی افزوده می شود و زنان بسیاری به درجات بالای علمی می رسند.
- هنر در فرقه رجوی ممنوع بوده و برنامه هنری تنها در صورتی که برنامه ای برای رجوی ها منفعت داشته باشد اجرا می گردد و پس از آن اعضا مجاز به انجام آن کار نیستند و در صورت تکرار با آنها برخورد تشکیلاتی می شود. به همین دلیل زن هنرمندی در این فرقه نیست یا انگشت شمار است. در مقابل در ایران زنان هنرمند زیادی اعم از نقاش ، هنرپیشه ، کارگردان ، موسیقی دان و … وجود دارند و هر روز نیز بر تعداد آنها افزوده می شود. هنرمندانی که چه در سطح کشوری و حتی در سطح بین المللی مطرح می باشند.
- در فرقه رجوی فعالیت ورزشی برای همه و منجمله برای زنان ممنوع است و از این بابت در محدودیت شدید قرار دارند. اما در مقابل در ایران هر روز بر تعداد زنانی که عناوین مختلف قهرمانی ورزشی در سطوح مختلف داخلی و جهانی را کسب می کنند افزوده می شود.
قهرمان فوتسال زنان آسیا ، کسب مدال های رنگارنگ در مسابقات آسیایی و المپیک در مسابقات مختلف رزمی ، قهرمانی جهان در شطرنج ، صعود به قله اورست برخی از این نمونه ها هستند. - رجوی با این ترفند که خانواده با مبارزه در تضاد است ، برای استیلای رهبری خود بر فرقه ، ترفند انقلاب طلاق را راه انداخت و ضمن ممنوع کردن ازدواج برای اعضای فرقه و معرفی خانواده به عنوان «کانون فساد» ، زنان و مردان متاهل را هم مجبور به طلاق نمود. او با جدا کردن فرزندان از مادران شان ،حق مادر بودن را از زنان گرفت. اما در مقابل خانم عبادی و امثال او نشان دادند نه تنها متاهل بودن مانعی برای کارشان نیست بلکه مادر بودن هم مانعی محسوب نمی شود و او با داشتن فرزند توانست در یک مارتن چند ماهه حضور یافته و پیروز شود. کما اینکه بسیاری از زنان ایران نیز با وجود متاهل بودن به درجات بالای ورزشی ، هنری ، علمی و تخصصی دست یافته اند.
- در فرقه رجوی زنان باید مطیع و برده رهبر فرقه باشند و همه آنچه که در فرقه به عنوان موفقیت یا پیروزی مطرح می شود را به حساب رجوی ها بریزند و در مقابل مقصر همه اشتباهات اعضا می باشند. اما در ایران پیروزی و شکست به پای همان نفر نوشته می شود. اگر پیروز شوند مجبور نیستند به چاپلوسی از دیگران بپردازند و آنها را عامل پیروزی خود بخوانند و هر کس هم مسئول شکست های خودش است.
- در فرقه رجوی هیچ کس و منجمله هیچ یک از زنان حقوق نمی گیرند. ضمن آن که هیچ عضوی اجازه و امکان استفاده از پول را هم ندارد چرا که در یک محوطه زندان مانند محبوس می باشند. اما در ایران بسیاری از زنان شاغل بوده و حقوق دریافت می کنند و با تصمیم خودشان از درآمد خود استفاده می کنند. خیلی از زنان نه تنها امورات اقتصادی خودشان بلکه امورات یک شرکت یا موسسه یا اداره را می چرخانند. البته در فرقه رجوی ادعا می شود که زنان امور تشکیلات را بر عهده دارند اما امثال من که سالیان در این تشکیلات بودیم به خوبی می دانیم که این یک ادعای فریبکارانه است و در فرقه رجوی هیچ کسی اجازه ندارد بدون دستور رجوی ها کاری را انجام بدهد. نه تنها خطوط تشکیلاتی ، سیاسی ، استراتژی ، نظامی و تبلیغاتی توسط رجوی ها تعیین شده و با نظارت آنها اجرا می شود ، بلکه حتی امورات ساده ای مانند زمان بیدارباش نیز باید با تایید رجوی ها به اجرا در بیاید. در واقع در فرقه رجوی همه یک بازیچه و عروسکی در دستان رجوی ها هستند.
از بسیاری موارد دیگر برای پرهیز از طولانی شدن مطلب می گذرم. اما نکته آخر تعداد آرای خانم عبادی است. وی با بیش از شش و نیم میلیون رای برنده شد اما بسیار متواضع بود. در مقابل مریم رجوی که حتی در شرایط حاکمیت صدام که مانع از خروج اعضاء از فرقه می شدند تعداد اعضای فرقه اش به چهار هزار نفر هم نمی رسید و در حال حاضر هم بعد از فرارها و جدایی های مداوم تعداد اعضای باقیمانده به دو هزار نمی رسد ، با نخودتی شیطانی خودش را «رئیس جمهور» ایران می خواند!!! به قول آن ضرب المثال معروف «خدا خر را می شناخت که به او شاخ نداد»
صالحی