اگر قرار است که برای یک تظاهرات بی رمق و پرهزینه ای بدون مانع ورادع که ازحمایت جهانخوار اعظم برخوردار هم هست وهم درخاک او برگزار شده ظفرنامه نویسی شود، چرا محمد قرائی که ازمعدود چاپلوسان معروف درگاه رجوی است ، ننویسد وازقافله عقب بماند؟!
نه!
دندان روی جگر گذاشتن ومنتظر نتیجه ی قطعی بودن کار او نیست واساسا صبر وتعقل در میان گماشتگان رجوی معنایی ندارد!
محمد قرائی بدنبال یکی دو دوجین از کسانی که نان وآبشان دردست رجوی است ، درمورد موضوع مورد بحث چنین نوشته است :
” پرندگان و مرغان دریایی شهر آسمانخراشها، با صدای خروش مردم ایران و قاصدان آزادی، یکبار دیگر همنوا شدند. فرزندان رشید مردم تحت ستم ایران همه تن فریاد شدند و خروشیدند که آخوند روحانی نماینده مردم ایران نیست. او را از سازمان ملل اخراج کنید. آنها برخواسته بهحق خویش پای فشردند که دموکراسی، آزادی با مریم رجوی! کرسی ایران در سازمان ملل را به مردم و مقاومت ایران برگردانید”.
پرندگان ومرغان دریایی شعوری ندارند وتنها به حکم غریضه ی شان عمل میکنند وبنابراین همنوا شدن آنها با شماها دلیل علمی ندارد وشما با پر رویی خاص خود تهمت به آنها زده اید.
مگر اینکه ثابت کنید که قبلا آنها را شرطی کرده بودید که دروسع دانش بشری نیست که بتواند اینهمه پرنده ومرغ را شرطی کند.
یا اگر مااشتباه میکنیم، راز ورمز این کشف علمی خود را برای بینندگان نوشته ی خود توضیح دهید تا نگویند فلانی دچار مرض مهاجرت شده ودیوانه گشته است.
این قاصدان بطور طبیعی مریدان وشیفتگان مجنونی بنام مسعود رجوی هستند والبته ملاحظات بعضی از منافع شخصی خود را هم میتوانند داشته باشند.
مثلا گرفتن مخارج خود ازدست دولت هایی که ازراه اخذ مالیات ازمردم آنجاها تامین میشود و راست وراست گشتن وتن به هیچ کاری برای تامین معاش زدن دادن.
پس ای تن لش های مایه ی ننگ مردم ایران!
این شرکت کنندگان اگر رشادتی داشتند، خود را ازبردگی رجوی رها میکردند وآنگاه لقب فرزندان رشید مردم ایران بخود میدادند.
کاشکی خبرنگار هوشمندی در میان شماها که داد وفریاد براه انداخته بودید، حضور داشت واز شما معنای آزادگی ودموکراسی را میپرسید وسئوال میکرد آیا درمناسبات داخلی شما، خبری ازاین مقولات است؟!
مطمئنا چنین خبرنگاری به صفوف شما راه داده نمیشد و یا شما با گفتن مزدور و … وحتی تهدید فیزیکی مانع طرح سئوال ازاو میشدید.
حالا که خبرنگاری نبوده بما جواب دهید که چرا 3000 ساکن قلعه ی مانز آلبانی اجازه ی طرح نظرات خود که به مذاق مریم ومسعود خوشآیند نیست، نمیباشند؟!
چرا حق مسافرت ندارند وچگونه است که نمیتوانند ارتباط تلفنی با خانواده ی خود داشته باشند وبدتر اینکه اگر منافع مسعود یا مریم ایجاب کند ، برعلیه اعضای خانواده ی خود به فحاشی بپردازند؟!
چرا حق تشکیل خانواده ندارند ؟
به چه دلیل آزاد نیستند که طی کنگره ای که نمایندگان احزاب و ارباب مطبوعات درآن حضور باید داشته باشند ، در مورد کارکرد سازمان اظهار نظر بکنند ویا انتخاب شوند وانتخاب بکنند؟!
چرا جرات ندارند که بگویند شعار اصلی سازمان” پیش بسوی جامعه ی بی طبقه ی توحیدی” که بیشتر آنها بخاطر این شعار جذب شده اند ، از طرف مسعود ومریم رجوی به کناری نهاده شده وبا طبقاتی ترین دولت ها ودرمیان آنها با قسی القلب ترین دشمنان خلق های جهان روابط مودت آمیز برقرار شده است و چرا و چرا….؟
آقای قرائی به نوشته اش اینگونه ادامه میدهد :
” رسانهها و مقامات ریز و درشت نظام ولایی که روزهای اولیه حمله به آرامکو، مستقیم و غیرمستقیم از این عملیات جانبداری میکردند بهمرور تلاش میکنند بظاهر هم که شده از آن فاصله بگیرند”.
آقای روحانی خطاب به عربستان گفت که شما یمن را بمباران کرده، مدارس را ویران نمودید ، بچه های بیگناه را کشتید و باید انتظار فرود آمدن ضربه های متقابل را هم میداشتید که این سخنان تنها درحد طرح یک حقیقت تلخ است و این چه مانعی دارد؟
ایران بطور رسمی وازهمان ابتدای کار اعلام کرده که طرفدار انعقاد صلح بین یمن وعربستان است و معتقد است که اختلافات موجود با راه های نظامی حل نخواهد شد.
وسرانجام حرف همیشگی باند رجوی :
” چرخ زمانه به یمن ایستادگی بیبدیل رهبری مقاومت و همه اعضای پرافتخارش به نفع مردم و برای درب و داغون کردن غاصبان حق حاکمیت مردم در گردش است”.
رهبران شما اقلا ده هزار نفر از فرزندان این مردم را یا فریب داده ویا درجنگ ایران وعراق اسیر کرده ویابقتل رسانده اند و ازاین حیث با قسمتی از مردم ایران دشمنی کرده اند!
با این وجود چرا بازهم توقع دارید که روابط حسنه ای بین شما واین مردم و قسمت دیگر مردمی که هیچ داد وستد سیاسی با شما نداشته واساسا نمی شناسندتان ، برقرار باشد؟!
آیا ازاین خودفریبی یا برخوردهای مزورانه با مردم خسته نشده اید؟!
گروهی از خانواده های تبریزی مرتبط با اسرای قلعه ی مانز آلبانی