ایران و آمریکا؛ سناریوهای بی فرجام کتابی از باربارا اسلیون
… بر اساس این کتاب علیرغم روند مثبت و آرام گفتگوها، زمانی که ایران استرداد پسر اسامه بن لادن رهبر القاعده را منوط به استرداد رهبران گروه مسلح مجاهدین خلق کرد گفتگو ها به بن بست رسید چرا که عده ای هنوز در آمریکا بر این گمان بودند که در سناریوی احتمالی تغییر رژیم می توانند از این گروه مسلح سیاسی استفاده کنند…
بی بی سی فارسی، مهرنوش ابراهیمی – واشنگتن یازدهم نوامبر 2007
بهار سال گذشته بسیاری در وزارت خارجه آمریکا کتاب نیکسون و مائو را می خواندند تا با جستجو در تاریخ روابط آمریکا و چین راهی برای بهبود رابطه با ایران پیدا کنند.
این گفته باربارا اسلیون خبرنگار باسابقه روزنامه یو اس ای تو دی است که در حال حاضر در موسسه تحقیقاتی صلح آمریکا کار می کند.
خانم اسلیون که به تازگی کتابی درباره رابطه آمریکا و ایران پس از انقلاب، با عنوان دوستان جفاکار، دشمنان وفادار منتشر کرده، در حال حاضر شانس بهبود رابطه تهران واشنگتن را بسیار کم می داند.
او در کتاب تازه اش که حاصل 6 سفر به ایران ، مصاحبه با 3 رییس جمهوری این کشور و ده ها مقام ایرانی و آمریکایی است ، فرصت های از دست رفته برای بهبود رابطه ایران و آمریکا را بر می شمارد.
نویسنده که در این کتاب تا حدی به دنبال ریشه بر بادرفتن این فرصت هاست، سهم ایران را در از دست دادن بخت ها برای بهبود رابطه دو کشور کم نمی داند اگرچه نقش سیاست های پر تناقض و کوتاه مدت آمریکا ، به ویژه در دور اول و دوم ریاست جمهوری جورج بوش را بسیار می داند.
آنچه کتاب خانم اسلیون را از کتاب هایی که اخیرا درباره ایران و آمریکا نوشته شده متمایز می کند مصاحبه هایی است که با مقامات و شخصیت های مختلف داشته، از محمود احمدی نژاد، رییس جمهوری امروز ایران گرفته تا کالین پاول وزیر خارجه سابق آمریکا.
مصاحبه هایی که گاه تصویری درونی از لایه های پنهان سیاست ایران به خواننده آمریکایی می دهد و گاهی می تواند از نگاه ایرانیان داخل کشور، پرده های کشیده بر سیاست های علنی و شعارهای سیاسی حکومت ایران را کنار بزند.
شاید یکی از این مصاحبه ها اظهار نظر مهدی هاشمی فرزند اکبر هشمی رفسنجانی رییس جمهوری سابق ایران باشد که در بحبوحه نهمین انتخابات ریاست جمهوری ایران به سئوالات خانم اسلیون پاسخ داده است.
آنگونه که در این کتاب آمده آقای هاشمی در حالی که بر روی یک گونی پول در دفتر خود نشسته بوده گفته پدرش در صورت پیروزی در انتخابات نقش رهبری را فرمایشی و بی تاثیر خواهد کرد.
حرفی که در ایران جنجال بسیار آفرید و تکذیب شد.
جامعه ایران، جامعه ای پویا
خانم اسلوین در این کتاب تلاش می کند از طریق گفتگو با سیاستمداران خارج از حلقه قدرت در ایران، روحانیون و روشنفکران دینی ایران پویایی جامعه کشور را به خوانندگان آمریکایی بنمایاند و نشان دهد جامعه سیاسی ایران بر خلاف تصور برخی سیاستمداران آمریکایی، دچار جمود و ایستایی نیست.
احتمالا مهمترین سند ارائه شده در این کتاب نامه پیشنهادی ایران به آمریکا در سال 2003 برای بهبود رابطه دو کشور است.
جزییات این نامه پس از اینکه دولت آمریکا به آن وقعی نگذاشت، در رسانه های آمریکا منتشر شد اما آنچه در این کتاب آمده ، نسخه ویرایش شده و نیز نسخه ویرایش نشده این نامه است.
تغییرات ظریفی که در متن این نامه پس از ویرایش های نهایی ایجاد شده نشان می دهد در سال 2003 حکومت ایران تا چه حد برای تنش زدایی از رابطه خود با آمریکا حاضر بوده است.
خانم اسلیون می گوید علی رغم فرصت های از دست رفته در سالهای بعد از یازده سپتامبر، مقامات ایران و آمریکا در این سال ها چند دیدار مخفی در کشورهای اروپایی داشتند از جمله در آپارتمان شخصی اخضر ابراهیمی نماینده ویژه سازمان ملل در افغانستان، یا در مقر سازمان ملل درژنو.
نامه بی امضا
به گفته نویسنده رایان کروکر سفیر فعلی آمریکا در عراق و زلمی خلیلزاد سفیر وقت آمریکا در بغداد چند مقام ایرانی از جمله جواد ظریف در این گفتگوها شرکت داشتند.
بر اساس این کتاب علیرغم روند مثبت و آرام گفتگوها، زمانی که ایران استرداد پسر اسامه بن لادن رهبر القاعده را منوط به استرداد رهبران گروه مسلح مجاهدین خلق کرد گفتگو ها به بن بست رسید چرا که عده ای هنوز در آمریکا بر این گمان بودند که در سناریوی احتمالی تغییر رژیم می توانند از این گروه مسلح سیاسی استفاده کنند.
با این همه نامه و طرح پیشنهادی ایران به آمریکا در سال 2003 فرصتی بزرگ برای حل مشکلات دو طرف بود.
خانم اسلیون می گوید صادق خرازی، سفیر وقت ایران در فرانسه، نویسنده این نامه از خویشاوندان سببی آیت الله خامنه ای رهبر ایران است بنابراین پیشنهاد نمی توانسته بدون موافقت رهبری کشور مطرح شود؛ نکته ای که به نظر او اهمیت این نامه بی امضا را صد چندان می کند.
این در حالی است کاندولیزا رایس ادعا کرده که این نامه را هیچ گاه شخصا ندیده و سرانجام با بی توجهی به این نامه در آمریکا فرصتی دیگر از دست می رود.
خانم اسلوین در جایی از کتاب از قول برنت اسکاکرافت مشاور امنیت ملی جورج بوش شرح می دهد چگونه این رییس جمهوری پیشین آمریکا برای بهبود روابط ایران و کشورش مشتاق بوده است.
بر این اساس و نیز در پی تلاش های ایران برای آزادی گروگان های آمریکایی در لبنان و ابراز تمایل دوطرف برای مذاکره همه چیز برای انجام ملاقاتی رسمی در در سال 1990 در سوییس آماده شد.
اما باز هم در دقیقه آخر، ایران از انجام این کار منصرف شده است.
امضای قرارداد یک میلیارد دلاری با شرکت نفتی آمریکایی کونوکو در دوره ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی در سال 1995 می توانست گام بزرگی در جهت عادی سازی روابط ایران و آمریکا محسوب شود.
با این همه خانم سلیون می گوید بیل کلینتون تحت فشار کنگره بلافاصله با صدور دستور تحریم ایران، مانع از عملی شدن این معامله کاملا قانونی شد و با امضای لایحه تحریم ایران و لیبی، شرکت های خارجی دیگر را نیز تهدید به تحریم در صورت همکاری با ایران کرد.
نامه های بی جواب
بر اساس این کتاب شانس دیگر زمانی به وجود آمد که بیل کیلنتون، رییس جمهوری وقت آمریکا با فرستادن معاون خود ال گور به دیدار شاهزاده عبدالله ولیعهد عربستان برای ایران نامه ای فرستاد حاکی از آمادگی برای مذاکره.
به گفته باربارا اسلیون در این نامه حتی نام مقاماتی که در صورت موافقت ایران در هیات مذاکره کننده خواهند بود اعلام شده بود : بروس رایدل مشاور ارشد خاورمیانه، تام پیکرینگ معاون وزارت خارجه ودیوید ولش دستیار اصلی او.
این نامه نیز از سوی ایران بی جواب ماند.
به نظر خانم اسلیون جدا کردن دولت محمد خاتمی از نهادهای انتصابی ایران در پیام دوستی مادلین آلبرایت وزیر خارجه وقت آمریکا در سال 2000 اشتباه دیگری بود که نهایتا محمد خاتمی، رییس جمهوری وقت را برای نزدیک کردن دوکشور در دشواری گذاشت.
نویسنده معتقد است اگر سیاستمداران آمریکا درپی مذاکره با ایران هستند تنها راه پیش روی آنها این است که رویه خود را در دوگانه انگاشتن ساختار حکومت ایران، و پذیرفتن بخش انتخابی و رد بخش انتصابی آن را کنار بگذارند.