ایران سبز، دوم دسامبر 2007
سر دبیر روزنامه سونسكا داگ بلادت سوئد
اخیر مطلبی در ارتباط با برخورد سازمان مجاهدین خلق ایران با اعضائ درون تشکیلاتی خود در عراق در روزنامه سونسكا داگ بلادت سوئد به چاب رسید که موجب بعضی از واکنشهایی از طرف سازمان مجاهدین خلق به این روزنامه شده است.
سردبیر محترم
ما فعالین در انجمن ایران سبز معتقد هستیم که نباید به هر کسی که دارای هر نوع تفکر و عقیده ای است را توهین کرد اما آنچه که در این روزنامه آمده بود به نظر ما توهین به هیچ کسی نبود بلکه در چارچوب قوانین بین المللی رسانه ای اقدامی صرفا خبرنگاری و خبر رسانی بوده است چرا که کار و مسئولیت یک خبرگزاری داشتن جسارت خبررسانی هرچه دقیقتر و واقعی تر است. از این رو این خبر منتشر شده از این روزنامه چیز جدید نبوده است که باعث به هم ریختگی این سازمان شود بلکه نقض پیوسته و دائمی حقوق انسان که توسط سازمان مجاهدین خلق اعمال میشد و میشود بارها از طرف جداشده گان از این سازمان و حتی توسط دولتها، سازمان های حقوق بشری به نقد کشیده شده است و در رسانه ها و هم از طرف سازمان های انسانی انعکاس پیدا کرده است و هر بار واکنش سازمان مجاهدین به انتقادات چیزی کمتر آن نبود که در مورد این روزنامه شده است.
به نظر ما چنین اظهارنظری در چارچوب آزادی بیان و یا نقل و قول شنیده ها و یا دیده ها قابل احترام است. بخصوص که نقض حقوق انسان و مسائل مرتبط با آن در داخل سازمان مجاهدین چیز تازه ای نیست. الزاما برای تایئد واضحات نیاز نیست که همه انسانها و همه دنیا آن را از نزدیک با چشمان خودشان ببنند و با جان خود آن لمس و تجربه کنند. امروزه جنایاتی که در داخل سیم خاردارهای سازمان مجاهدین بخصوص در دوران حکومت صدام بر اعضای مخالف و ناراضی اعمال می شد، آنقدر گسترده بوده و است که با توجه به جو بسته و اختناق حاکم بر آن صدها افراد ناراضی رها شده از سازمان مجاهدین خلق و بازجویی های انفرادی که توسط نیروهای آمریکایی از تک تک افراد سازمان مجاهدین بعد از اشغال عراق که برای اولین بار چنین امکانی بوجود آمده بود، انجام گرفت، جای شکی را برای هیچ انسانی باقی نگذاشته است بخصوص جداشدگان از سازمان مجاهدین هر کدام از این افراد کوله باری دردناک از تجارب تلخ را با خودشان در ارتباط با نقض حقوق بشر در سازمان مجاهدین خلق متحمل شدند را به گوش وجدان های بیدار جهان رسانده اند و امروز کمتر کسی است اگر ذره ای وجدان انسانی داشته باشد و بدون قرض و مرض باشد، منکر آن شود.
افراد جداشده از سازمان مجاهدین از موضوعی حرف می زنند که در آن رابطه اطلاعات بسیار وسیع و دقیقی را دارند. ما میدانیم که سازمان مجاهدین به افراد خود اجازه کوچکترین آزادی عمل را نمی دهد و ادعای همه آنچه که در دنیای سیاست خوب است مثل: برابری و حقوق بشر و آزادی بیان و آگاهی و اختیار انتخاب و… را عنوان میکند ولی به کوچکترین اصول آن پایبند نیستند و به هیچ عنوان منتقد را تحمل نمی کنند و خودشان را نوک قله تکامل میبیند و آنچه خارج از این فرقه است را مادون میدانند. واضح است چنین نگرش و تفکری جز از اندیشه عقب افتاده و بیمار جاری نمی شود. آیا شما با ما هم عقیده هستنید که اگر کسی چنین ادعایی را داشته باشد در حالی که جامعه ایرانی که آنها مدعی مبارزه به خاطر آنها هستند، این سازمان را اصلا قبول ندارند ، باید به آن به عنوان یک موجود غیر عادی و غیر نرمال شک کرد؟
بنابراین به بعضی از افراد و شخصیت های که آگاهانه و یا ناآگاهانه در مواردی برای دفاع از یک جریان خطرناک و تروریستی و سکت عقب مانده جانبداری می کنند توصیه میکنیم باید در چنین مواردی احتیاط لازم را بخرج داده و از قبل در مورد آن اطلاعات لازم را کسب کنند.
این سازمان دارای مبانی فکری بسیار بسته است و در آن ظرفیت و توان برای شنیدن صدای مخالف نیست. این سازمان برخلاف آنچه که ژست های بزرگ سیاسی میگیرد، ظرفیت آن در برابر نقد از عمل کرد آن بسیار محدود و کوچک است. این تنها روزنامه سونسكا داگ بلادت سوئد نیست که مورد تهاجم فرقه سازمان مجاهدین قرا میگیرد بلکه به تجربه، همه کسانی که و هر خبرگزاری های که از سازمان مجاهدین کوچکترین نقد و یا خبری که باب میل آنها نبود، انتشار دادند به شدیدترین شکل مورد هتاکی و بی احترامی واقع شدند.
با احترام انجمن ایران سبز
آلمان 26.11.2007
رونوشت به:
به رئیس انجمن دارالوکاله بدون مرز کنت لوئیس