بتول سلطانی، بنیاد سحر، بغداد، چهاردهم ژوئن 2008
شمّه ای از اظهارات خانم بتول سلطانی عضو جدا شده شورای رهبری سازمان مجاهدین خلق درباره عدالت در دستگاه فرقه ها:
در فرقه مسعود رجوی ، مریم قجر عضدانلو تنها زن شوهرداری است که حق دارد نام فامیل شوهرش را یدک بکشد و مریم رجوی باشد. اما سایر زنان این فرقه از قانون دیگری تبعیت می کنند و آنها نه تنها حق صحبت کردن ، دیدار کردن و حتی فکر کردن درباره همسران سابق خود را ندارند بلکه باید آنها را برای همیشه از ذهن خود خارج کرده و اجازه ندهند تا عشق ورزیدن به رئیس فرقه با عشق دومی تقسیم گردد! در چنین دستگاهی ، پر واضح است که اجازه داده نمیشود زنان با نام فامیل شوهران خود معرفی گردند و باید با فامیل پدری خودشان شناخته شوند. بطور مثال آیا شنیده اید که خانم سروناز چیت ساز را با نام سروناز میناچی معرفی نمایند و یا ربابه صادق پور را تحت عنوان ربابه جعفرزاده بشناسید ؟ و آیا اساسا می دانید کلیه نفرات در دستگاه رجوی حق ندارند از وضعیت هسرانشان مطلع بوده و حتی سئوالی در خصوص حال آنان بنمایند. اعضای سازمان تعهد تشکیلاتی سپرده اند که اگر چنانچه به همسرانشان فکر کردند بایستی در آن خصوص گزارش نوشته و در جریان نشست های عملیات جاری و غسل هفتگی بخوانند و توبه نمایند!
به این موارد توجه کنید :
شهرزاد صدر حاج سید جوادی همسر محمود عضدانلو
سهیلا صادق همسر محمدعلی جابرزاده
قدسی خرازی همسر محمدعلی توحیدی خانیکی
مینا خیابانی همسر مهدی ابریشم چی
فاطمه رمضانی همسر محمد محدثین
صدیقه خدائی صفت همسر حسین داعی الاسلام (علی قادری)
مهری شادباش همسر احمد افشار
سعیده شاهرخی همسر ابوالقاسم رضایی
دولت نوروزی همسر یدالله زارعی
فاطمه همافر همسر کمال نیکنامی
راضیه کرمانشاهی همسر عباس داوری
مرضیه غفاری همسر مهدی براعی
فائزه محبت کارهمسر هادی افشار (سعید جمالی)
هاجر ریحانی همسر جمیل بصام
الهه عظیم فر همسر ابراهیم خدابنده
بتول رجایی همسر اکبر عباسیان
سونا صمصمامی همسر امیر طاقتی
فریده کریمی همسر جلیل فقیه دزفولی
آزاده خرسند همسر علیرضا باباخانی
حمیده شاهرخی همسر مسعود کلانی
و الی آخر…
این افراد می بایست طبق قاعده حاکم بر مریم مثلا شهرزاد عضدانلو، سهیلا جابرزاده، مینا ابریشم چی، فاطمه محدثین، سونا طاقتی و… نامیده شوند.
البته این تنها تفاوت مریم با سایر زنان سازمان نیست. شما فقط کافی است نگاهی به زندگی اشرافی و ملوکانه وی بیندازید و با زندگی سایر زنان عضو فرقه خصوصا در عراق مقایسه نمائید. وقتی مریم رجوی ( قجر عضدانلو ) در عراق هم بود با مسعود رجوی در خانه های مجلل با امکانات مکفی رفاهی و آشپز و باغبان و خدمتکار مخصوص و وسایل مختلف آرایش و زیبایی و صدها مدل لباس زندگی میکرد اما هیچکدام از زنان دیگر فرقه حق برخورداری از یک صدم چنین امکاناتی را نداشتند.
الان هم او در پاریس فقط چند بار صورتش را جراحی پلاستیک کرده و روزانه بنا به یک گزارش دفتر، هزار دلار خرج فردی دارد. این سازمان همیشه می گفت خودکشی بالاترین گناه کبیره است ولی بخاطر مریم رجوی حلال می شود. معلوم نیست با چه منطقی به راحتی به تیم های عملیاتی سیانور می دادند که بخورند و خودکشی کنند و آن موقع که مریم دستگیر شده بود افراد به شیوه های مختلف تهییج می شدند که بایستی خود را آتش بزنند.
در فرقه رجوی حتی حلال و حرام هم بر اساس منافع رهبری تعیین میشود. آن چیزی حرام است که او منع میکند و آن چیزی حلال است که او مجاز میشمارد. البته این حرام و حلال بسته به شرایط روز و منافع مقطعی رهبری مدام در حال تغییر است و خود او و همسرش از تمامی قواعد سازمان مستثنی هستند.
این البته یک قاعده کلی مربوط به اغلب فرقه هاست که رهبری وضعیت خاص پیدا میکند و قانونی مجزا از قوانین حاکم بر دیگران دارد. سازمان مجاهدین خلق نیز در درون تشکیلات بارها اعلام کرده است که قانونمندی های رهبری با اعضا فرق میکند. یعنی رهبری دارای حقوق ویژه ای است که سایر اعضا از آن برخوردار نیستند و این کاملا شناخته شده و جا افتاده است. مورد بالا یک نمونه کوچک از این تبعیض آشکار در درون تشکیلات است. این که قوانین حاکم بر رهبری با قوانین حاکم بر پیروان فرق میکند کد اغلب فرقه های مخرب در دنیا و یک شاخص مهم برای تمیز دادن یک سازمان فرقه ای میباشد.