آينده مبهم مجاهدین در عراق و یک بطری اشرف کولا

آينده مبهم مجاهدین در عراق و یک بطری اشرف کولا

حنا علام (Hannah Allam)/ روزنامه نايت ريدر/ 18 مارس 2005
اردوگاه اشرف – عراق
عراق واحه اي دارد كه در آن چشمه ها بر روي سنگريزه ها جاري ميشوند و گلها شكوفه ميدهند.
بيمارستان كم و كسر ندارد. در مدارس ويولن تدريس ميشود و رانندگان به قوانين عبور و مرور احترام ميگذارند.
جريان برق هميشه وصل است. و آب در اين مجتمع ِ خودكفا هميشه تميز است.
تنها چيزي كه وجود ندارد راه خروج است.
اين ناكجا!، ناكجاآباد، اردوگاه اشرف است.
اقامتگاه حدود 4000 ستيزه جوي ايراني در دشتهاي وسيع در قلب خيانتكارترين منطقه عراق.
مجاهدين خلق دو دهه گذشته را با يك هدف واحد براي سرنگون كردن روحانيون بنيادگراي كشور همسايه ايران گذرانده است.
اكنون كه عراقيها يك دولت طرفدار ايران را انتخاب كرده اند، هيچكس، از دولت بوش گرفته تا كاركنان حقوق بشر، دقيقا نميداند با اين ناراضيهاي خارجي و اردوگاه زيبايشان در ميان منطقه جنگي چه كار كنند؟
مجاهدين زماني تانك و سلاح داشتند، اما بعد از حمله امريكا به عراق مجبور شدند تسليحات خود را تحويل دهند. صدام حسين محافظ آنها بود. به آنها مكان داده بود و ميليونها دلار سلاح به آنها فروخته بود. ‌اما اكنون او رفته است. زماني افراد زيادي صف ميكشيدند تا به آنها بپيوندند. ‌اما اكنون كه جداشدگان خطر بازگشت به ايران را به جان ميخرند رده هاي آنان در حال كوچك شدن است.
آنچه از مجاهدين در عراق باقي مانده، پناهگاه خوش منظره شان در اشرف است و حتي همان هم به مكاني زندان مانند تبديل شده كه تحت نظر ارتش امريكا است. وزارت خارجه آنها را سازمان تروريستي بين المللي خوانده و برخي از اعضاي سابق، آن را فرقه ميدانند.
در سال 1986، صدام حسين اين تكه 36 كيلومتر مربعي را به مجاهدين هديه كرد. و آنها نيز آن را به شهركي پيشرفته با مدل برداري از مناطق ديدني در ايران تبديل كردند. جنگجویان، هنگام فراغت از طراحي حملات و جمع آوري اطلاعات درباره ايران، يك كتابخانه، مسجد، استخر شنا و پيكره هاي پر نقش و نگار ساختند.
پري بخشايي 43 ساله، اداره كننده اشرف ميگويد: ما همه چيز را با دستهاي خودمان ساختيم. ما اين مكان را خيلي دوست داريم. ما خاطرات تلخ و شيريني در اينجا داريم.
مجاهدين خلق نايت ريدر را براي ملاقات دو روزه از اشرف دعوت كرد، كه طي دو سال گذشته اولين باري است كه به خبرنگاران خارجي اجازه داده ميشود به آن وارد شوند. در واقع در اين پادگان نظامي بدون سلاح، زنان با يونيفرمهاي زيتوني و روسريهاي همرنگ، هنوز با تويوتا اين طرف و آن طرف ميروند. اما آنها در حسرت روزهايي هستند كه تانك ميراندند و راكتهاي كاتيوشا شليك ميكردند.
پيوستن به مجاهدين خلق مستلزم آن است كه كلاً ذهن و جسم را به يك ايدئولوژي بسپاري كه اغلب اسلامي- ماركسيستي توصيف ميشود. مردان و زنان جداي از هم در واحدهاي خودكفا زندگي ميكنند و همه چيز از بستني تا اشرف كولا كه در پايگاه ساخته ميشود، در آنجا وجود دارد. ازدواج ممنوع است و نيروها تشويق ميشوند با نوشتن افكار جنسي شان خود را از اين افكار پاك كنند. پست الكترونيكي، نامه ها، فيلمها و اخبار قبل از رسيدن به واحدها توسط فرماندهان اردوگاه (كه اكثراً زن هستند) فيلتر ميشوند.
بسياري از ساكنان بعد از آن به اردوگاه اشرف پناه بردند كه اقوامشان در زندانهاي ايران شكنجه يا اعدام شدند. ياد شهدا در دو موزه خوفناك و يك قبرستان تميز، كه 200 مرد و زن از جمله آنهايي كه در حملات هوايي ايالات متحده كشته شدند، گرامي داشته ميشود.
يك موزه پر است از رديفهاي عكسها و متعلقات. ساعت مچي، پيراهن تيرخورده، هزاران هوادار مجاهدين كه در رژيم ايران كشته شده اند. بازديدكنندگان فيلمي تكان دهنده از سنگسار كردن دو نفر كه زنا كرده اند، يك زنداني كه چشمش در آورده ميشود و دستگاهي كه انگشتان ديگر بازداشتيهاي ايراني را قطع ميكند، را تماشا ميكنند.
احمدرضا ايران پور، 19 ساله كه برادرش محمد 25 ساله نيز عضو است، ميگويد: در خيابانهاي ايران چيزي نميبينيد جز سركوب و ارعاب. ما اين را ميبينيم و فقط من نيستم، خيليهاي ديگر هستند كه ميخواهند از آنجا فرار كنند.
اما افرادي كه از اردوگاه فرار كرده اند از فريب خوردن با وعده هاي مجاهدين، مبني بر كمك به كودكان ايراني و احياي دموكراسي در كشور سخن ميگويند.
برخي از اعضاي سابق ميگويند آنچه در عوض ديدند يك فرقه بوده است كه اعضايش را با تهديد نگه ميدارند.
ارتش امريكا ادعاها مبني بر نگه داشتن افراد در اشراف عليرغم ميلشان را بررسي كرد. يك مسؤول ارتش امريكا كه خواست نامش فاش نشود گفت: به نظر من آنها اسير ايده ها و تعصب شده اند، اما زنداني نيستند. از نظر منطقي به صورت فيزيكي آزادند كه بروند.
در اشرف، جداشدگان را ضعيف النفس‌ مينامند، خائناني كه نميتوانند فدا شدن را انجام دهند و در نتيجه به دست عوامل اطلاعاتي ايران مي افتند.
مهناز هاشمي 22 ساله، ‌كه در سال 1998 از تامپا، فلوريدا، به عراق آمده است ميگويد: داستانهاي آنها ساختگي هستند.
هاشمي با رؤياي هواشناس شدن، تازه در كالج قبول شده بود كه خبرهاي جنايات در كشورش ايران او را به سوي مجاهدين كشاند.
وي ميگويد: با خودم گفتم خدا تو را براي زندگي در فلوريدا نساخته است. وقتي به اينجا آمدم ميدانستم كه بايد زندگي ام را كلاً فداي يك هدف كنم. برنامه من براي اقامت طولاني مدت در اينجا بود.
مجاهدين براي مقابله با تصويرشان به عنوان گروه عجيب و غريب و ايزوله شده، يك كلينيك داير كرده اند كه عراقيهاي محلي فقير را به صورت رايگان درمان ميكند. آنها كنفرانسهاي حقوق زنان برگزار ميكنند و انديشمندان عراقي را در برنامه هاي شعرا، موسيقيدانان و تأتر گروه دعوت ميكنند. جاده بغداد به اشرف خطرناك است، بنابراين مجاهدين از بازديدكنندگان آخر شب، با اقامتگاههاي تميز، همراه با سينيهاي خوراكي، ميوه و شيريني، پذيرايي ميكنند.
در يكي از شبهاي اخير، 300 زن از واحد 6 براي شام در يك كافه تريا جمع شدند و هنرمندان براي جشن سال نوي ايراني به هنرنمايي پرداختند. در اين اركستر كه اعضايش همگي زن بودند آهنگ فيلم پدرخوانده نواخته شد و پس از آن خواننده صورتي پوش جميعت را با سرودهاي محلي ايراني به وجد آورد.
يكي از زنان جوان به نام خجسته گفت: ميبيني؟ زنان در اشرف استعدادهاي زيادي دارند. ميتوانند بخوانند، بازي كنند و بجنگند.
سميه 24 ساله كه درباره مهارتش با سلاح جنگي و فرخنده 28 ساله مكانيك تانك كه اكنون مسؤول مراقبت الكتريكي است نيز در ميان حاضران ميباشند. مريم 39 ساله كه ناخنهاي پايش طي شكنجه در زندان ايران از بين رفته اند و هاجر 67 ساله كه شوهر و دو پسرش طي جنگ براي مجاهدين مردند نيز در آنجا هستند. آنها دو سال است محدوده اشرف را ترك نكرده اند.
مورد توجه ترين شخصيت مهناز بزازي بود كه طي حملات هوايي امريكا به اردوگاه مجاهدين در حمله 2003 دو پايش را از دست داد. زنان دور ويلچر او حلقه زدند و او گفت كه چطور آسمان قرمز شد و انفجار پاهايش را از بين برد.
بزازي گفت: ما ممكن است سلاح نداشته باشيم، اما آرزو و روحهايمان را حفظ كرده ايم. ما رژيم را سرنگون خواهيم كرد حتي اگر شده با دست و ناخن.
اما اين روزها تنها ضربات آنها به دولت تهران بسيار نمادين هستند. مثلا يك شب صدها عضو مجاهدين به عنوان بخشي از جشن چهارشنبه سوري از روي آتش پريدند. سنت باستاني سوزندان غمهاي سال گذشته.
مجاهدين كه در دهه 1960 براي مقابله با شاه ايران تأسيس شد، در انقلاب سال 1979 شركت داشت. آنها در اشغال سفارت امريكا در تهران كه 52 امريكايي به مدت بيش از يك سال گروگان گرفته شدند، شركت داشتند.
فلسفه چپي گروه سريعا باعث اختلاف آنها با دولت انقلابي شد و مجاهدين سرنگون كردن دولت جديد را در دستور كار خود قرار دادند. حملات آنها دهه ها طول كشيده و چندين مقام مهم رژيم را از بين برده. رهبر كنوني ايران، آقای ‌علي خامنه اي، در نتيجه ترور در سال 1981 توسط مجاهدين خلق معلول شده است.
آنها سرانجام از ايران رانده شده و در پاريس مستقر شدند، جايي كه رهبر نمادين گروه، مريم رجوي اكنون زندگي ميكند. آنها سپس به صدام حسين پناه بردند كه از آنها در جنگ ايران-عراق و بعدها براي سركوب كردن شورش كردها و شيعيان استفاده كرد. عراقيها آنها را با دقت زير نظر داشتند و به تضاد آنها به عنوان نيروي مخالف ديكتاتوري و در عين حال تحت حمايت صدام بودنشان توجه ميكردند.
بعد از حمله امريكا به عراق، سيا، اف بي آي و آژانسهاي اطلاعاتي بين المللي همگي به اشرف رفتند تا اعضا را از نظر گرايشهاي تروريستي بررسي كنند. سربازان قرصهاي سيانور پيدا كردند كه اعضاي ارشد قصد داشتند در صورت دستگير شدن توسط نيروهاي امنيتي ايران از آنها استفاده كنند. ايستگاه راديويي مجاهدين، باارزشترين پيوند آنها با هوادارانشان در ايران، تعطيل شد. امريكاييها هنوز در حال منفجر كردن 20000 تن تسليحات و مهماتي هستند كه حدود دو سال پيش از مجاهدین ضبط كردند.
در واشنگتن، مسؤولان ارشد دولت بوش قصد داشتند از گروه عليه ايران استفاده كنند. و با توجه به تمركز ریيس جمهور امريكا بر برنامه سلاحهاي هسته اي تهران، اين ايده هنوز كاملاً رد نشده است. يكي از مقامات ارشد وزارت خارجه امريكا تخمين زده است كه از ميان ساكنان اشرف حدود 200 تن احتمالا از نظر اطلاعاتي براي ايالات متحده مفيد خواهند بود.
در حال حاضر، ستيزه جويان ميتوانند تحت وضعيت حفاظت شده سازمان ملل در اشرف بمانند. هرچند اين بدان معنا است كه اعضا در واقع زندانيان ارتش امريكا هستند.
مبارزاني كه براي فرار از زندگي فاجعه بار و بسيار انضباطي اين مجتع تلاش ميكنند ميتوانند به يك اقامتگاه مجاور به نام اردوگاه آزادي بروند، كه برخي از افراد دو سال است كه در چادرهاي آن رنج ميكشند، چون هيچ كشور ثالثي حاضر به دادن پناهندگي به آنها نيست.
كاركنان حقوق بشر بررسي شرايط اين اردوگاه كه توسط امريكا اداره ميشود را آغاز كرده اند. يكي از اعضاي جدا شده به نايت ريدر گفت كه مدتي طولاني از حمام گرفتن محروم بوده و در نتيجه بدنش قارچي شده است.
يكي از مقامات ارتش امريكا كه به امور مجاهدين در عراق مشغول است تأييد ميكند كه اردوگاه آزادي راه حل طولاني مدت ايده آلي نيست، اما خاطرنشان ميكند كه ساكنان آن ميتوانند از تلويزيون ماهواره اي، فيلم و غذاي داغ استفاده كنند.
وي كه خواست نامش فاش نشود گفت پيدا كردن كشورهاي اسكان مجدد، ممكن است سالها طول بكشد و اين به خاطر ليستهاي انتظار پناهندگي است.
تنها گزينه ديگر اين است كه اعضاي مجاهدين به ايران برگردند. راهي كه وزارت خارجه و دولت عراق آن را به آرامي تشويق ميكنند. به اين اميد كه موضوع جدا شدنها به صورت دسته جمعي، رهبري اردوگاه اشرف را از بين ببرد. اردوگاه خالي شده و مشكل حل شود.
مسؤولان مجاهدين ميگويند به نظر آنها خط مشي عراق و ايالات متحده براي محدود كردنشان يك اشتباه است.  

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا