سرمقاله نشریه نجات یافتگان – شماره 17
ایران اینترلینک/ اکتبر 2005
اولاً یک تشکر بزرگ از همه بخاطر پیامهای حمایت و همراهی با الهه پس از مصاحبه با این زن بزرگ در شماره قبلی. داستان او و شهامتش در بیان کردن آن برای افرادی که آماده بودند هر کسی که با مجاهدین در ارتباط بوده را محکوم و رد کنند خیلیها را تکان داد.
اما امیدوارم بعد از خواندن مقاله آغازین ِ این شماره شهامتش را بهتر درک کنند. و امیدوارم که شهامت همه کسانی که قبلا با مجاهدین بودند و بعدها تصمیم گرفتند «دیگر بس است، باید حرف بزنیم» نیز با در نظر گرفتن این مقاله درک گردد.
در گذشته این امکان وجود داشت که برخی از مدافعان پر و پا قرص مجاهدین روایت اعضای سابق از شکنجه و زندان در عراق را به عنوان استثنائات یا صرفا جعلیات وزارت اطلاعات ایران رد کنند، اما این مسئله اکنون جدی تر و مشکل خطرناکتر شده است. وقتی فدائیان رجوی فقط در عراق فعالیت میکردند و فقط برای عراقیها و ایرانیها تهدیدآفرینی میکردند، میشد به نحوی از واقعیتهای نامطبوع چشمپوشی کرد. اما از وقتی که هیولای ترورها و فعالیتهای تروریستی مجاهدین خلق اکنون پشت در رسیده، لازم است هواداران غربی مجاهدین به آنچه سرویسهای اطلاعاتی و امنیتیشان درباره این تهدید کشف میکنند اعتنا نمایند. ممکن است دریابند که این ساخته وزارت اطلاعات ایران نیست و برعکس نتیجه منطقی خطمشی خشونت و تنفر رجوی علیه همه منتقدان مجاهدین است.
مجاهدین خود را گرفتار در حلقهای تنگ و تنگتر مییابد. پیشنویس قانون اساسی عراق عملاً بدان معنا است که سازمان نمیتواند در آن کشور بماند. در هر صورت، حدود چهل نفر در داخل اردوگاه مجاهدین برای محاکمه بخاطر جنایات جنگی، جنایت علیه بشریت و تروریسم شناسایی شدهاند. نقش واقعی نیروهای امریکایی در اردوگاه اشرف مقابله با حمله به مجاهدین از جانب عراقیهای انتقامجو است، نه جلوگیری از فرار این تروریستها. این که تا چه مدت دیگر میتوان منابع امریکایی را برای این حفاظت صرف کرد، در جایی که چنین منابعی را میتوان در جای دیگر مورد استفاده سودمند قرار داد، جای سؤال دارد.
در کشورهای غربی، سازمان- با مریم رجوی و پنج رهبر دیگر مجاهدین خلق که منتظر محاکمه بخاطر اتهامات مرتبط با ترور در فرانسه هستند، و هواداران ناامید- وضعیت بهتری ندارد. تنها اشعه امید برای مجاهدین خلق این است که طی بررسیهای آتی وزارت خارجه امریکا شاید از لیست گروههای تروریستی حذف شود. به گفته ریموند تانتر و کمیته خطمشی ایران (با حمایت مالی مجاهدین خلق)، از آنجا که مجاهدین خلق طی دوسال گذشته در فعالیتهای خشونت آمیز شرکت نداشته ]به استثنای یکی دو خودسوزی، تلاشهایی برای آدمربایی و ضرب و شتم مخالفان در اروپای دورافتاده[ و به عدم خشونت متعهد بوده دیگر نباید گروه تروریستی در نظر گرفته شود و باید از لیست حذف گردد.
مسلما پروفسور تانتر نسخه جدید روزنامه فارسی زبان مجاهدین خلق را ندیده است که هنوز صفحه اولش حاوی لوگوی کلاشینکف و شعار زنده باد ارتش آزادیبخش ملی ایران است.
اکنون، مریم رجوی، نشسته در این حلقه همیشه قهقرایی، به این میاندیشد که چه چیزی مانع دستیابی مجاهدین به وضعیت مطلوب با دولت امریکا است؟ آیا این است که تبلیغاتی که وی را به عنوان یک رهبر فمینیست مردمی و دمکرات نشان میدهند به اندازه کافی موثر نبودهاند؟ نه. میلیونها دلار صرف شده تا موثر بودن پیام تضمین گردد، و وقتی که اینترنشنال هرالد تریبیون و نیویورک تایمز را میخوانیم، میبینیم که اعتقادش به دلارهای امریکایی بیجا تغییر نکرده. آیا این بخاطر آن است که ترفند ائتلافهای موقتیاش با سلطنتطلبان ایرانی مقیم ایالات متحده بخاطر کسب احترام ظاهری فاش شدهاند؟ نه. آنها به فریب خوردن از مجاهدین خلق اعتراف نمیکنند. درعوض، رجوی اینگونه نتیجه گرفت که تنها مانع برداشته شدن از لیست تروریستی ایالات متحده خود حقیقت نیست بلکه منتقدان مجاهدین خلق هستند، بخصوص اعضای سابقی که تسلیم هشدارهای سازمان برای صحبت نکردن نمیشوند.
هشدارهایی که تاکنون عمدتا از نامگذاری ممنتقدان به عنوان عوامل وزارت اطلاعات ایران تشکیل شدهاند. اکنون رجوی تصمیم گرفته که تنها راه به سوی جلو ارعاب فیزیکی و حتی حذف این منتقدان است، و او (رجوی) به شبکه اطلاعاتی جدیدا سامان یافته مجاهدین دستور داده تا اقدام کنند.
با توجه به این تهدید است که مصاحبه الهه را از نو میخوانیم و شهامتش را میستاییم.