دفاع مجاهدین از اسراییل و مسأله داری نیروها
ایران دیدبان
دستگاه منگول تبلیغاتی مجاهدین که همچنان رهنمودهای رهبر ابنالوقت و مفقودالاثر فرقه را سرلوحۀ کار خود دارد و میکوشد تا با جمعآوری تعداد حرفهایی که علیه امریکا و انگلیس و اسراییل، در ایران زده میشود و ارائۀ آنها به رسانههای غربی، دل ارباب را از خود خشنود سازد، در موضعگیریهای روزهای اخیر خود در رابطه با حمایت علنی و آشکار از اسراییل، دچار تناقض عمدهای گردیده و حال به صرافت افتاده است تا به گونهای این امر را رفع و رجوع کند.
به همین خاطر بقایای رجوی با به صحنه آوردن احسان امینالرعایا که مغز متفکر! و تحلیلگر! همین دستگاه منگول میباشد، تلاش نمودند تا کمی از شدت مسایلی که مواضع عریان آنها به نفع صهیونیستها ایجاد نموده است، بکاهند.
لابد مهدی ابریشمچی که در قضیۀ لو دادن فرار قهرمانانۀ اعضاء از اشرف، توسط مهدی برایی، خود به صحنه آمد و کوشش نمود با رندی خاص خود، از ترس مرگ، خودکشی کردن مجاهدین را وارونه جلوه دهد و بهاصطلاح افشاگری نشان دهد، اینبار به احسان گفته است گندی که خودت بالا آوردی، خودت هم برو جمع کن!
احسان امینالرعایا که در برنامۀ ارتباط مستقیم مورخه 11/8/78 شرکت کرده بود با ارائۀ آخرین تحلیلهای متناقض مجاهدین که صدر آن ذیلش را و انتهای آن، ابتدایش را نقض میکرد، تمام تلاش خود و تلفن بهدستانی که قرار است تماس گیرنده از شهرهای دیگر معرفی شوند را بهکار بست تا با زبان بیزبانی بگوید که حکومت ایران ضداسراییل نیست و حرفهای احمدینژاد جدی نیست. و لابد مجاهدین ضداسراییلی هستند!
امینالرعایای فرقۀ رجوی مدعی شد که جهان علیه ایران بسیج شده و حکومت ایران این را فهمیده و از همین رو است که برای برون رفت از بحران، اینچنین موضعگیری قاطع علیه اسراییل میکند!
از همه جالبتر اینکه میگفت حکومت ایران برای حل بحرانش، از بریده مزدوران استفاده میکند.
وقتی مغز متفکر این دستگاه امینالرعایا باشد، بهترین عنوان همان منگولیسم است که ایراندیدبان، به آن مفتخرش نموده است.
حقیقت این است که پس از زورگویی کشورهای غربی در شورای حکام، مجاهدین کیسه گشادی برای رفتن موضوع ایران به شورای امنیت و حمله به ایران دوخته بودند که دیدند خبری نشد. اما پس از اظهارات رییسجمهور ایران، خوابهای پنبهدانهای که بر اثر فرصتطلبی ذاتی خود میبینند آنها را واداشت که در نقش وکیل مدافع ِ جلاد و قاتل ِ مردم مظلوم فلسطین در صبرا، شتیلا و قانا ظاهر شوند و از اینکه پدرخواندۀ اسراییل به ایران حمله خواهد کرد، قند در دلشان آب میکردند.
اما وقتی عقبنشینیهای یک به یک کشورهای غربی را دیدند و اظهارات بلر و استرا و رایس را در مورد اینکه گزینۀ نظامی در برابر ایران مطرح نیست را شنیدند و از همه مهمتر عمق پیام شارون را دریافتند که گفت ایران حرف دل تمام مردم و کشورهای منطقه را زده است، بور شده و علنی کردن همسویی با اسراییل را زودهنگام و ناشیانه تشخیص دادند. آن هم نه به خاطر وقاحت این امر، بلکه به علت این که اعضای مستقر در اشرف و سمپاتهای آنها و سایر جریانات، در اروپا متناقض شدند (یعنی تا خرخره مسألهدار شدند).
باز کردن حساب بر روی شرایط منطقهای و جهانی، سنت به ارث مانده از رهبر مفقودالاثر این فرقه میباشد، با قبول اینکه شرط لازم برای موفقیت مجاهدین در بهرهبرداری از این تضادها، این است که خود را به لوش و لجن بکشند و انتهای چاکری خود را برای هر قدرتی که علیه ایران موضع میگیرد نشان دهند.
اما ظاهراً اینبار سر خود را لجنی فرو بردند که از بوی گند آن جهان به ستوه آمده است و حتی حامیان این رژیم اشغالگر، نژادپرست و فاشیست، مانند مجاهدین در حمایت از آن زیاد نخوردند و جانب احتیاط را رعایت کردند.