شکست محوریترین سیاست مجاهدین
ایراندیدبان
مردم در نگرش مجاهدین – نگرشی که از عمق ایدئولوژی آنان سرچشمه میگیرد – افرادی بیاراده، تودههای نادان و محتاج هدایت از جانب یک گروه (که آن هم لاجرم مجاهدین میباشد)، خیل ترسویان و منفعتطلباناند و خلاصه هر آنچه که لازمۀ تحقیر و اهانت است، مجاهدین به مردم نسبت میدهند.
آنان مردم را همچون گاری بیاختیار و جماد میپندارند که صرفاً به وسیلۀ اسب به این سو و آن سو کشانده میشوند و خود هیچ نقشی در سرنوشت خود نداشته و هیچ ارادهای هم برای این کار نمیتوانند داشته باشند.
این تئوری که از دل متحجرترین برداشتها از کمونیست بیرون آمده، همیشه فراروی حرکت مجاهدین قرار داشته و خلاصه اینکه تودهها را ابزاری در دست سازمان بهاصطلاح انقلابی قلمداد میکنند و آنان را تودۀ گوشتی تلنبار شده میدانند که باید بهوسیله قدرت این سازمان جابجا شود!
عجب حماقتی!
عملیات فروغ جاویدان صرفنظر از پارامترهای زمانی و مکانی، لااقل در حوزۀ تئوری برای مجاب کردن نیروها در آمادگی برای این اقدام، متکی بر این تئوری بود. پیش از آن نیز رجوی در سی خرداد و 5 مهر سال 1360 این تئوری ابلهانه را آزموده بود و البته هر بار پاسخ خطا دریافت کرده بود.
پیش نیاز این تئوری البته مبتنی بر این ادعا است که تودههای مردم هوادار و هواخواه ما هستند و کافی است که ما هدایت یک اغتشاش اجتماعی را بهدست بگیریم و آنگاه آنها کار را تمام خواهند کرد. بدون چنین پیش فرضی اساساً محال است که بتوان زمینههای لازم و کافی اجتماعی برای اجرای این تئوری را بهوجود آورد.
دستگاه منگول تبلیغاتی مجاهدین که در غرقاب بحرانها دست و پا میزند و هر روز با معضل جدیدی روبهرو میشود، علیرضا معدنچی، تئوریسین ورشکستۀ خود که مهارت کافی در پیچاندن و ربط دادن هر مسألۀ بیربطی به مجاهدین دارد را به میدان آورد تا یکبار دیگر میزان پرت افتادگی مجاهدین از حقایق و واقعیتها را نمایش دهد. *
معدنچی با به فراموشی سپردن عمدی این موضوع که مجاهدین از صبح تا شب به دست و پای وکلا و نمایندگان پارلمانهای اروپایی دخیل بستهاند و عاجزانه از کشورها و مجامع بینالمللی میخواهند تا فکری به حال زار آنها بکنند، مدعی شد که اکنون دنیا به این نتیجه رسیده است که راه حل مسألۀ ایران از جنگ نمیگذرد!
وی با اذعان به شکست سیاست گرم نگه داشتن تنور جنگ در منطقه به عنوان سیاست محوری دار و دستۀ رجوی، مجبور به اعتراف ورشکستگی و به گل نشستن این سیاست شد و گفت فکر نمیکنم که دیگر هیچکس بعد از تجربۀ عراق، از جنگ استقبال کند. و بدینوسیله ناامیدی خود را از حملۀ نظامی به ایران اعلام داشت.
پس از شکست سیاستهای جنگافروزانه، مجاهدین قصد دارند تا از همین نتیجه استفاده کرده و مجدداً خود را به جنگطلبان تحمیل نمایند. آنها قصد دارند تئوری بیارادگی تودهها را به خورد آنان بدهند و باند خود را عامل تعیین کنندهای در به حرکت در آوردن تودهها علیه حکومت ایران جا بزنند.
معدنچی در تشریح این ایده میگوید:
« فرض کنید که یک تن تی.ان.تی که لازمۀ منفجر ساختن یک ساختمان است [اینگونه محاسبات در حوزۀ تخصص اصلی وی است] در جایی انبار باشد. این به خودی خود هیچ کاری نمیتواند انجام بدهد و باید با یک مادۀ سریعالاشتعال به نام چاشنی پیوند بخورد تا باعث انفجار آن ساختمان شود. »
اما از آنجا که مجاهدین بارها و بارها در آزمونهای عملی، موارد نقض و باطل بودن این تئوری را اثبات کرده و نشان دادهاند که از قضا مردم ایران آن تی.ان.تی مورد نظر آنها نبوده و وقعی به دخالتهای بیگانه در کشورشان نمیگذارند و از هر گروه خائن و مزدور بیگانه متنفر میباشند، برای دلخوش کردن ساکنان مسألهدار و روحیه باختۀ اردوگاه اشرف از قول یک شخصیت فرضی اروپایی گفت:
« در مورد اینکه آیا به چه میزان مجاهدین در میان مردم ایران پایگاه اجتماعی دارند؟ میتوان حرفهای زیادی گفت و میتوان در مورد وجود و یا عدم وجود آن سخن گفت، اما باید گفت که مجاهدین تنها نیرویی هستند که توان به حرکت در آوردن پتانسیل ضدرژیم را دارند »!
از آنجا که این قبیل اظهارات بقایای رجوی صرفاً مصرف داخلی داشته و بهقول خودشان فقط به درد ساکنان شهر اشرف میخورد، هیچ توضیح واقعی را به این شعر و شعارها اضافه نمیکنند و صرفاً به بیان برخی از امیدها و آرزوهای خود میپردازند.
لیکن اگر این دار و دسته جواب یک رویارویی واقعی و علمی را میداشت، باید از آنها سؤال میشد:
اگر چنین است که میگویند!
– پس چرا تا کنون تحریکات آنان برای حمله نظامی امریکا به ایران بینتیجه ماند؟ آیا جز این است که امریکا بزرگترین مانع در برابر خود را مخالفت مردمی ایرانیان با هرگونه تجاوز به وطن و مرزهایشان یافته و دست از ادعاهایش برداشته است؟
– اگر حامیان خارجی شما اعتقادی به این قبیل ترهات دارند، چرا فعالیتهای شبانهروزی شما در سه سال گذشته، نه تنها هیچ نتیجهای نداده است، بلکه هر روز نام این گروه در عمق بیشتری در لیست گروههای تروریستی مینشیند؟
– و اگر سر سوزنی اینگونه دعاوی مابهازای بیرونی دارد، چرا حامیان جنگطلبان نیز حاضر به باز کردن قلاده از گردن رهبر و تشکیلاتتان نیستند و آن را محکم در دست نگه داشتهاند.
______________
* برنامۀ پرسش و پاسخ مورخ 3/10/1384 ارگان ماهوارهای گروه تروریستی و بدنام مجاهدین.