راه فراری که از پیش بسته شده
ایراندیدبان
چرخش مجاهدین به سمت کار سیاسی و تظاهر تاکتیکی به این امر که مبارزۀ سیاسی را بهعنوان مشی مبارزاتی خود برگزیده است، امری دور از انتظار نبوده و در شرایطی که این گروه با انبوهی از بحرانهای مهارنشدنی و بنبستهای غیرقابل راهگشایی مواجه گردیده است، چنین اتفاقی نه فقط تنها راه پیش ِ روی این گروه است، بلکه با توجه به ذات فرصتطلب و نان به نرخ روز خور رجوی و دار و دستهاش، میبایست انتظار این را داشت که مدعی سایر گروههای سیاسی نیز بشوند و با تغییر چهره، خود را ذاتاً مخالف تروریسم و سیاسی جا بزنند.
با توجه به این واقعیت، ذکر چند نکته حائز اهمیت است:
1- مجاهدین بهدلیل این که ذاتاً یک باند زیرزمینی و بهدور از تودهها و افکار عمومی میباشند، این چرخش را بهصورت مخفی مدتها است که در دالانهای سرپوشیده و بر سر میز زد و بند با طرف حسابهای خارجی دنبال میکنند. طرف حسابهایی که بهدلیل وضعیت غیرقابل دفاع کنونی آنان، حیثیت خود را در خطر میبینند، لذا نمیتوانند به قراردادی که بستهاند عمل نمایند.
2- حتی اعضای این گروه که مدتها است بهخاطر حفظ جان رجوی در عراق گروگان نگه داشته شدهاند نیز در جریان چنین تحولاتی نبوده و مانند همیشه با دستگاه رمل و اسطرلاب و شعبدۀ رجوی روبهرو خواهند شد و دوباره باید سر تعظیم در برابر یک حرکت تاریخساز! دیگر از سوی باند رجوی فرود آورند. زیرا که هر بار دستگاه منگول تبلیغاتی مجاهدین، شکستها و فضاحتهای رجوی را حرکاتی تاریخساز تعبیر میکند.
3- بقایای رجوی علاوه بر تنگناهای موجود سیاسی، در نظر دارند تا از این رهگذر مقدمات آزادی و خلاصی رجوی را فراهم آورند. زیرا که تمام استمالتها و همکاریهای رجوی با نیروهای امنیتی امریکا تا کنون نتیجه نداده است. در واقع این حرکت نشانگر این واقعیت است که دار و دستۀ رجوی وابسته و قائم به شخص رجوی میباشد و هیچ چیز برای ارائه ندارد. واقعیتی که از نظر معنا درست در مقابل ادعاهای واهی بقایای رجوی با مضمون مقاومت مردمی است و اثبات کنندۀ فانی بودن این فرقۀ متحجر و عقبمانده است.
4- از نظر حقوقی و سیاسی چنین چرخشی اساساً فاقد اعتبار میباشد. چرا که بقایای رجوی علاوه بر اینکه هیچ روند دموکراتیکی برای برگزیدن رویکرد جدید طی نکردهاند، تا آخرین ساعات که توسط امریکا خلع سلاح شدند، اقدام به اعمال تروریستی مینمودند و هم اکنون نیز از جنایات خود دفاع میکنند. روز گذشته این گروه در یک اقدام وقیحانه مسؤولیت قتل 12000 شهروند ایرانی را بر عهده گرفت.
5- اما آنچه دقیقاً باید مورد توجه واقع شود این نکته است که مگر چرخش یک شبه و گریم و تغییر چهرۀ تشکیلاتی میتواند مرتفع کنندۀ سابقهای مشحون از جنایت و آدمکشی و خیانت باشد. توطئهگرانی که به خیال باطل اینکه بتوانند با نقاب زدن، آنها را به کشورهای غربی تحمیل نمایند، مجاهدین را وادار به پذیرش تنها راه ممکن نمودهاند، با کوته فکری گمان میکنند که میتوان با نمایشی ساده، بنبستهای موجود این گروه را برداشت و سوابق ننگین جنایات آنها را از یادها برد. در حالیکه از اولین الزامات این آرایش، نقادی مواضع گذشته و تبیین رویکرد جدید میباشد. الزاماتی که بدون شک و در رأس آن محاکمۀ مسببین اصلی حرکتهای تروریستی گذشته و در رأس آن رجوی خواهد بود. بنابراین این تاکتیک، چنانچه به آزادی رجوی راه ببرد، به طرز اجتناب ناپذیری باید مقدمات پاسخگویی وی و همباندیهایش را به دنبال داشته باشد.
6- بافت و ساختار فرقۀ رجوی، نظامی، خشونتگرا، مافیایی و عقبمانده است. استنباط آنان از کار سیاسی، شانتاژگری و آنارشیسم است و این همان عاملی است که همچنان آنها را از برخورداری از حمایت دولتها دور میدارد. بر اساس همین چشمانداز بوده است که تا کنون دار و دستۀ رجوی بر تروریسم پافشاری کردهاند، چرا که تنها راه ممکن برای جلب حمایت قدرتهای استعمارگر از خود را بهکارگیری در یک جنگ میدانستند. کار سیاسی الزاماتی دارد که به هیچوجه با ذات و ماهیت این گروه پلید همخوانی ندارد. لذا تغییر چهرۀ جدید را میتوان نشانهای از اضمحلال بیشتر و گام بزرگی در پذیرش شکستهای استراتژیک از سوی این گروه و زمینهساز محو کامل آنها دانست.