پایان بازی عروسک شیطان
ایراندیدبان
ـــ ایهود اولمرت کفیل نخستوزیری رژیم اسراییل ضمن استقبال از تصمیم آژانس بینالمللی انرژی اتمی دربارۀ گزارش پروندۀ ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد گفت: تصمیم آژانس بینالمللی انرژی اتمی نتیجۀ تلاشهای پیچیده و چند جانبهای است كه اسراییل در آن نقش مهمی داشت.
ـــ مریم رجوی با مسرت فراوان از اقدام آژانس بینالمللی انرژی اتمی، قطعنامۀ این آژانس را یک پیروزی برای گروهش توصیف کرده و آن را نتیجۀ كوششِ طاقت فرسای مجاهدین كه سریترین اطلاعات ِ سایتهای اتمی را به آگاهی جهانیان رساندند، دانست.
* * *
اظهارات کفیل نخستوزیری اسراییل* بازگو کنندۀ چند واقعیت پشت پرده در جریان اقدامات ضدایرانی کشورهای غربی در آژانس بینالمللی انرژی هستهای است.
1- ایهود اولمرت تضمین سعادت و بهروزی اسراییل را عامل اصلی این اقدام آژانس میداند.
2- تصمیم آژانس بینالمللی انرژی اتمی، نتیجۀ تلاشهای پیچیده و چندجانبۀ اسراییل بوده است.
تلاشهای پیچیدهای که کفیل نخستوزیری ِ رژیم ِ دارای 200 کلاهک هستهای، به آن اشاره میکند، نقشۀ نه چندان پیچیدهای است که از دو سال قبل همواره مدارک و مستندات و ابعاد پشت پردۀ آن افشاء شده است:
– نظامی جلوه دادن فعالیتهای هستهای ایران و اینکه این فعالیتها مستقیماً امنیت اسراییل را هدف گرفته و باید این پرونده به شورای امنیت ارجاع شود.
– مخالفت با سیاست مذاکرۀ اروپا با ایران و بینتیجه اعلام کردن آن.
– تحریک امریکا برای اقدام قاطع و احتمالاً نظامی علیه ایران.
گرچه در اولین موضوع که نظامی جلوه دادن فعالیتهای ایران و تهدید نشان دادن آن بود، جبهۀ اسراییل متحمل شکست خفتباری شد و هیچ مرجع کارشناسی و رسمی (علیرغم تمام سندسازیها و نمایشات بیهودهای که اسراییل از طریق مجاهدین بر روی صحنه آورد) حاضر به اعلام اینکه فعالیتهای هستهای ایران اهداف نظامی را دنبال میکند نشد.
اما در زمینههای دیگر، امریکا با تمام قوا وارد بازی اسراییل شد و با تهدید و تطمیع، اروپا و آژانس را بهجای سیاست تعلیق موقت، به سیاست درخواست تعلیق دائم هرگونه فعالیت تحقیقاتی هستهای کشاند. سیاستی که در تعارض عریان با پادمانهای آژانس است و این نیز به نوبۀ خود نقطه ضعفی برای بازی پیچیدۀ اسراییل محسوب میشود.
اما آنچه مربوط به گروه تروریستی مجاهدین میشود، بازی هدایت شده آن هم با کارتهای اسراییل است که از دو سال و نیم قبل آغاز شد.
اولین مسؤولیت این گروه، بهاصطلاح افشاگریهایی بود که بر پایۀ سندسازیها و اطلاعات ساختگی اسراییل، بهجهت نظامی نشان دادن فعالیتهای هستهای ایران، ساخته و پرداخته میشد.
بهعنوان نمونه مجاهدین هیچگاه نتوانستند در مورد نقشههای هوایی نطنز و اراک توضیح دهند که چگونه آنها را بهدست آوردهاند.
اما پیچیدگی طرح اسراییل را میتوان در چگونگی هدایت و کنترل مجاهدین دانست که اطلاعات فریب را به قصد پنهان کردن برنامههای اصلیشان در دهان آنها گذاشتند و آنان را طعمۀ سایر عملیات خود قرار دادند. کما اینکه امریکا نیز چنین عملی را انجام داد و برای در امان ماندن جاسوسهایش، به نمایشات مجاهدین توجه نشان داد و سعی کرد که به آن اعتبار ببخشد. اما طولی نکشید که با دستگیری جاسوسهایش در ایران دستش رو شد.
مجاهدین پس از پی بردن به رو دستی که از اسراییلیها خوردند، برای کسب اعتبار آنقدر به این بازی بیهوده ادامه دادند که آخر خود به فغان آمده و رسماً از بیتوجهی آژانس و مراجع دیگر به ادعاهایشان شکایت کردند. البته در مقابل، سخنگویان آژانس مکرراً بیاعتباری ادعاهای آنان را گوشزد نمودند.
دومین کارت اهدایی اسراییل به مجاهدین برای بازی، کابوسسازی از فعالیتهای هستهای ایران علیه کشورهای اروپایی بود، با تأکیدات مکرر بر این نکته که ایران موشکهایی با برد بالا دارد و اگر به کلاهک هستهای مجهز شود میتواند اروپا را بزند.
این کار در جهت تضعیف سیاست اروپاییها برای مذاکره با ایران بود و مجاهدین که دریافته بودند این سیاست مانعی در برابر محقق شدن طرح اسراییل است، صراحتاً به مخالفت با آن پرداخته و با عنوان سیاست مماشات از آن یاد میکردند. آنها با دستپاچگی ادعاهای مختلف را کنار گذاشته و با گستاخی تمام (خصوصاً پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران) این سیاست را در تعارض با تضمین امنیت اسراییل و صلح خاورمیانه معرفی کردند.
مجاهدین با درک اهمیت اسراییل برای امریکا، درک اهداف جنگطلبان و برداشت آزاد از طرح خاورمیانۀ بزرگ، بلافاصله پس از سرنگونی صدام، سیاست محوری اسراییل برای تحریک امریکا برای حمله به ایران را در دستور کار خود قرار داده و مستمراً در این مسیر کوشیدند تا به هر نحو ممکن امریکا را در رویارویی نظامی با ایران قرار دهند (در این رابطه نیز باید گفت که اسراییل و البته به تبع آن مجاهدین، در این امر شکست خوردند و بخشی از تلاشهای دیپلماتیک امریکا علیه ایران نتیجۀ ناتوانی در این امر و برای جبران آن میباشد).
مجاهدین از سر ناچاری و برای روحیه دادن به نیروهای سرخوردهشان، سعی میکنند این رویداد را یک پیروزی قلمداد کنند. اما تاریخ نشان داده است که قطعاً این وضعیت نیز به ضرر مجاهدین تمام خواهدشد. در تجربۀ جنگ عراق علیه ایران، مجاهدین با قرار دادن خود در اختیار صدام و تبدیل شدن به ستون پنجم نیز احساس پیروزی میکردند، اما همان کشورهایی که دست آنها را در دست صدام گذاشتند، اولین کسانی بودند که مهر خیانت و ننگ را بر پیشانی مجاهدین کوبیدند و بمباران پایگاهها و خلع سلاح آنان را عملی نمودند.
تحولات جدید تنها در صورتی میتوانست برای این گروه یک پیروزی محسوب شود که غربیها اعتنایی به آنها بکنند، در حالیکه چشمانداز وضعیت کنونی حاکی از آن است که غربیها برای نشان دادن اعتبار خود، مجبور به مقابله با شانتاژها و دروغپراکنیهای این گروه در این زمینه میباشند (چرا که بازی تا این مرحله تمام شده است). ضمن اینکه ادامۀ حیات برای این گروه، به زعم رهبرش، مستلزم خارج شدن از لیست گروههای تروریستی است و مقابلۀ دیپلماتیک با ایران، وضعیت این گروه در لیست گروههای تروریستی را تثبیتتر خواهد نمود.
________________
* یدیعوتآهارانوت – روزنامۀ چاپ اسرائیل