دخالت مجدد سازمان تروريستي مجاهدین در امور عراق
نشريه الشاهد شماره 252
منابع سياسي نشريه الشاهد خبراز دخالت سازمان تروريستي خلق در انتخابات عراق دادند ، يك منبع در اين زمينه چنين ابراز داشت : اعضاي اين سازمان اموال زيادي را براي تغيیر روند انتخابات هزينه كرده اند.
وي كه مدارك و اسنادي مهمي در اختيار دارد كه نشانگر دخالت اين سازمان در انتخابات برخي از مناطق عراق مي باشد افزود :
اين سازمان به قانون اساسي عراق و به ويژه به ماده اي كه به اخراج سازمان هاي تروريستي از خاك عراق تاكيد مي ورزد اعتراض كرده است و خواستار الغاي چند پاراگراف از قانون اساسي شده است ، دخالت اين سازمان در امور عراق نشان از صورت زشت اين سازمان دارد كه خواستار ايجاد ناامني و بي ثباتي درعراق مي باشد.
همه ما بايد تلاش كنيم تا مسعود رجوي و ديگر سران سازمان تروريستي خلق در مقابل دادگاه جنائي بخاطر جناياتي كه در حق ملت عراق انجام دادند ، حاضر شوند.
حكومت بايد با تمام مظاهر تروريسم مبارزه كند و از خاك كشور حمايت كند تا مبادا مقر و ممري براي فعاليت تروريست ها گردد ( قانون اساسي عراق )
از همان آغاز ، مسعود رجوي تلاش كرد كه از ديكتاتوري خود با خلق نوعي از قدسيت براي خود و همسرش مريم دفاع كند. درسال 1988 پروفسور ارواند ابراهاميان ، كارشناس مسائل ايران ، در تحليل اوضاع سازمان مجاهدين خلق نوشت :
در اواسط سال 1987 تمام قوانین و اصول شخصيت پرستي در سازمان مجاهدين خلق بوجود آمد ، بطوري كه فرمانده اين سازمان بطور رسمي خودش را رهبر آن قلمداد كرد و تسميه غير رسمي حكايت ازاين دارد كه وي خود را امام حاضر مي شمارد. اعضاي اين سازمان از او تمثالي در خويش مجسم كرده اند که تمام اوامر و دستورات وی ، لازم الاجراء و از بالا به پايين ديكته مي شود ، و مسووليت بدنه سازمان و اعضاي آن اطاعت بدون چون و چراست و اين همان چيزي است كه سازمان در بروشورها و جزوه هاي آموزشي برآن تاكيد دارد.
اعضاي اين سازمان شرايط خوفناك حاكم بر سازمان را درعراق به تصوير كشيده اند ، هادي شمس حائري ، عضو سابق اين سازمان كه 15 سال در رده هاي بالا مشغول بكار بوده است چنين مي گويد :
هركس تلاشي براي فرار از سازمان مي كرد، در زندان سازمان يا يكي از زندانهای عراق زنداني مي شد و در برخي از اوقات نيز حكم اعدام وي صادر مي شد.
شمس حائري مي افزايد : فرد تا ابد بايد عضو اين سازمان باشد و فقط مي تواند نشريات اين سازمان را بخواند و همواره توسط جاسوساني تحت مراقبت و نظارت است. اعضاي اين سازمان بايد همسران خويش را طلاق بدهند تا فقط عشق مريم و مسعود رجوي در وجودشان باشد.
ناظران ِ فعاليت هاي اين سازمان در غرب، خبراز وجود اسلوبي شاذ و بي نظير در رابطه با نحوه نظارت رجوي روی اعضاي اين سازمان مي دهند ، اعضاي سابق اين سازمان در مصاحبه با روزنامه وال استريت ژورنال جو ديكتاتوري حاكم بر سازمان را توصيف كرده اند ، اين اعضاء كه بخاطر ترس از تعرض به جانشان توسط سازمان حاضر نشدند اسامي آنان ذكر شود ابراز داشتند : رهبران سازمان بدترين انواع ديكتاتوري را برعليه اعضاي منتقد روا مي دارند بطوري كه آنان را زنداني مي كنند و گردن مي زنند و تمام كساني كه با دستورات مريم و مسعود مخالفت كنند مجازات مي كنند.
برخي از اعضاي اين سازمان افشا كردند كه اين سازمان در امور خانوادگي آنان وارد شده و آنان را مجبور به طلاق كرده است ، آنان فرزندان را از خانواده هايشان جدا كردند و به اروپا فرستادند ، يك روزنامه نگار ديگر مي گويد : آن طور كه دريافتم اعضاي اين سازمان كه در غرب بسر مي برند در خانه هاي تيمي حضور دارند و اموال زيادي در اختيارشان قرارداده نمي شود ودر يك سيستم واقعاً محدود بسر مي برند بطوريكه از ساده ترين شرايط زندگي محرومند ، به هيچ وجه حق ندارند با مسوولان خود به بحث بپردازند ، و فقط بايد اوامر را اجرا كنند.
يك روزنامه نگار انگليسي كه از يكي اردوگاههاي نظامي سازمان در غرب بغداد ديدار كرده ، اين اردوگاه را اينگونه توصيف مي كند : من در اين اردوگاه نمونه بارزی از یک حكومت ديكتاتوري مشاهده كردم ، عضواين سازمان فقط حق دارد بخورد و بخوابد و حق ابراز نظر و طرح مشكلاتش را در مقابل بالادستي خود ندارد ، فقط بايد دستورات را اجرا كند ، به نظر من اين شيوه اداره شباهت زيادي به اسلوب رژيم صدام حسين با ملت عراق دارد.
اين روزنامه نگار در ادامه مي افزايد : من مسوولان اين اردوگاه را ديدم كه صدام را به عنوان پشتيبان خود ياد مي كردند كه برايشان مركز و مقري امن فراهم آورده و آنان را مسلح كرده و طبيعتا آنان تحت تاثير شيوه حكومتش بر ملت عراق قرار گرفته اند.
صدام حسين بطور واقعي از اين سازمان حمايت كرده است برايشان انواع سلاح را فراهم آورده و با كمك مالي ميلون ها دلار تقديم آنان داشته است.
از طرف ديگر ، دفاتر اين سازمان در اروپا ، امريكاي شمالي ، خاورميانه و استراليا مسوليت جمع آوري اموال را برعهده دارند.
اين سازمان داراي حسابهاي بانكي سري است كه بنام مسعود و مريم ثبت شده است. قبلا از طرف صدام حسين به این حسابها كمك مالي مي شد و تحت عنوان كمك هاي مالي و يا قراردادهاي نفتي به حساب اين سازمان دلار ريخته مي شد ، علاوه براين ، سازمان اموالي زيادي را در قبال تحويل اطلاعات جاسوسي از رژيم صدام حسين دريافت مي داشت.
شايد رسوايي كوپن هاي نفتي كه اخيرا برملا شد بخوبي خبراز سطح ارتباط بين سازمان مجاهدین و رژيم صدام داده باشد.
كارشناس سياسي روزنامه نيويورك تايمز گفت :
سازمان مجاهدین خلق به مقدار زيادي از درآمد نفت عراق كه توسط تجار عرب در بازار هاي اروپايي بفروش مي رسد بهره جسته است ، هرچند كه بطور رسمي به اسم سازمان ثبت نشده است ، و اين اموال و سود آن به حسابهاي رجوي در خارج ريخته مي شد ، اين كارشناس سياسي افشا كرد كه در زماني كه عراق تحت محاصره اقتصادي بود قراردادهايي به امضا رسانده است كه صدها ميليون دلار از درآمد آن به جيب سران اين سازمان وارد شده است و رژيم سابق عراق اين مبالغ را(علاوه بر خدمات و تسهيلاتي كه در داخل عراق و خارج آن از اين رژيم دريافت مي داشته است) بعنوان جزئي از پاداش سازمان به آن تقديم مي کرده است.
اين سازمان يد طولي در زمينه جاسوسي براي استخبارات عراق دارد بطوري كه سازمان استخبارات عراق از آن براي هدف گرفتن عناصر منتقد رژيم استفاده مي كرد.
تلاش براي كشاندن مسعود رجوي و ديگر سران اين سازمان به يك دادگاه جنائي عراق يك خواسته ملي و مردمي بشمار مي رود ، زيرا اين سازمان و سران آن جناياتي را در حق هموطنان ما انجام داده اند و اموال اين ملت را به يغما برده اند.