خاشاکی در مسیر باد
ایران دیدبان
بقایای رجوی با پذیرش کامل تئوری برخورد تمدنها و طرح ایجاد خاورمیانه بزرگ، اطمینان کامل دارند که جنگ علیه ایران اجتناب ناپذیر و محتوم است، کما این که طی روزهای گذشته مسؤولین و سخنگویان مجاهدین با موضعگیری در قبال مذاکرات آتی امریکا با ایران در عراق، آن را از پیش محکوم به شکست دانسته و اظهار اطمینان کردند که امریکا و ایران نمیتوانند مسایلشان را حل کنند و این موضوع راه حل دیپلماتیک ندارد!
از سویی با وعدههای جنگ طلبان به مجاهدین برای بهرهگیری از آنان در جنگی که خواستهی آنها است، چرخش معادلات به سود خود را در چشماندازی ممکن میبینند. تهاجمات گستردهی مجاهدین علیه دولتهای اروپایی به خاطر اعتقاد به روشهای دیپلماتیک که از آن با عنوان مماشات یاد میکنند، به دلیل به جلو انداختن این چشمانداز است.
رجوی نیز در بازداشت نیروهای امریکا، مترصد تحولات آتی مانده و از آنجا که ضربالأجلی برای پذیرش شروط امریکا برای آزادیاش معین نگردیده است، اعلام انحلال نیروی نظامی و شکست استراتژی مسلحانه را به تأخیر میاندازد.
این اطمینان به بهرهگیری، از آنجا ناشی میشود که هماکنون نیز برخی سرویسهای اطلاعاتی غرب و بهخصوص امریکا در مورد عراق و ایران مبادلات کنترل شدهای را با اعضای این گروه دارند و آنها را موظف به تهیهی گزارشاتی نمودهاند.
اما از دیگر سو، مجاهدین در مواضع علنی، خود را مخالف جنگ وانمود مینمایند و استراتژی خود در مقابل حکومت ایران را تغییر دموکراتیک اعلام نمودند.
این دوگانکی به این دلیل است که مجاهدین درکی از قدرت و ابعاد دیدگاه بخشی از سیاستمداران امریکایی که جنگ علیه ایران را نفی میکنند و خواهان بهکارگیری نیروهای مخالف علیه ایران هستند را طی این سالها به دست آوردهاند.
به همین دلیل هم هست که بقایای رجوی و بهخصوص مریم رجوی، تلاش دارند تا با شناسایی ابزار جنگ سیاسی این جناح علیه ایران، خود را تنها راه پیروزی برای آنان معرفی کنند و از همین رو است که مریم رجوی گاهی مجاهدین را پاسخی به نقض حقوق بشر، گاهی مانعی در برابر حمایت ایران از گروههای بهاصطلاح تروریستی، گاهی تضمین کنندهی منافع اشغالگران در عراق و مانعی در برابر ایران و اخیراً نیز خود را پاسخی به فعالیتهای هستهای دانسته است و به عنوان ترجیعبند تمام این دعاوی، راه دستیابی به خواستهای آنان را خارج ساختن نام این گروه از لیست گروههای تروریستی اعلام مینماید.
مجاهدین قرار داشتن در این لیست را راهبند اصلی خود عنوان کردهاند و مدعی هستند اگر از این لیست خارج شوند میتوانند به دعاوی یاد شده جامهی عمل بپوشانند.
طرف حسابهای درگیر در این تصمیمگیری نیز با خواندن دست مجاهدین و درک دست و پا زدن آنها برای ادامهی حیات، ناتوانی این گروه را به رخ آنها کشیده و تنفر عمومی مردم ایران را مانع اصلی استفاده و بهکارگیری مجاهدین دانستهاند.
مجاهدین نیز با دریافت این پاسخ، تلاش کردهاند تا راهی برای گریز از این تنگنا بیابند و اظهارات تخیلی مریم رجوی در روزهای اخیر که خطاب به طرف حسابهای غربی، عنوان کرده است که حق مقاومت مردم ایران را به رسمیت بشناسید و به رسمیت شناخته شدن این حق! را برابر با خارج ساختن نام مجاهدین از لیست سیاه گروههای تروریستی دانسته، از همین نیاز ناشی میشود.
اظهار چنین یاوههایی، همزمان مهر ابطال بر درخواستهای عجزآلود مجاهدین میزند، به این دلیل واضح و بدیهی که میبایست صدای مردم، از داخل مرزهای ایران شنیده شود و نه از درون لابیهای حامی مجاهدین و راهروهای پارلمانهای غربی و از دهان مریم رجوی. آنچه قدرتها از درون ایران میشنوند، صدایی است کاملاً متفاوت با آنچه دار و دستهی رجوی مدعی آن هستند.