برگ سیاه دیگری برای فرقه ی رجوی؛خلع سلاح!!
پیش از ورود به بحث اصلی مان که در مورد سال گرد خلع سلاح فرقه ی رجوی توسط نیروهای امریکایی ( سال 82) پس از اشغال عراق است. ذکر یک نکته را ضروری می دانم وآن این که خوانندگان محترم و مخاطبان عزیز بدانند ( البته شاید خودشان بدانند) فرقه ی رجوی علاوه بر این که در قرار گرفتن در لیست های تروریستی دنیا و نقض حقوق بشر در داخل فرقه و نادیده گرفتن ابتدایی ترین حقوق اعضا و دیگر موارد گوی سبقت را ربوده در سال گرد های ننگین هم، چنین کرده که عبارتند از شروع عملیات های تروریستی، فرارهای پی در پی رهبری فرقه برای به در بردن جانش، سال گرد گزارش دیدبان حقوق بشر و افشای برخوردهای غیرانسانی با اعضا، خزیدن به دامن متجاوز به خاک میهن و…. سال گردهای فضاحت بار دیگری مثل دست گیری رسوا کننده ی مریم رجوی ؛ بنابراین ملاحظه می فرمایید که فرقه در تمامی عرصه های شرارت و زشتی پیش تاز است و همچنان چهار نعل به سوی آن می شتابد.
و اکنون سال گرد خلع سلاح فرقه که چهار ساله می شود و در سال 82 هجری شمسی پس از حمله ی نیروهای اشغال گر به عراق و سرنگونی صدام صورت گرفت. رجوی در خیال خام خود غوطه ور بود و زیر چتر صدام ( که او خود زیر چتر مستکبران و امریکا قرارداشت) در رؤیای دست یابی به صدارت در تهران به سر می برد که یک باره خواب آشفته اش به هم خورد و امریکا و غرب تصمیم گرفت مهره ی سوخته ی خود؛ یعنی صدام را تا رسوایی بیش تری به بار نیاورده، از گردونه بیرون کند و مهره ی دیگری را برای حاکمیت و تاراج نفت ملت عراق برگزیند که البته او هم دچار توهم شده بود و فکرش را هم نمی کرد که در مقابل عزم و اراده ی مردم مسلمان عراق قرار گیرد که تصمیم گرفتند دست آن ها رااز کشور خود کوتاه کرده و با استقلال و آزادی زندگی کنند و حکومت مردمی تشکیل دهند و توطئه های تفرقه اندازشان را یکی پس از دیگری خنثی نمایند که این بحث جداگانه و بسیطی را می طلبد.
به هر حال خواب رجوی به هم خورد و طبق معمول پیش بینی هایش غلط از آب درآمد و نوکری صدام او را به آرزویش نرساند. اکنون که با اشغال عراق و رفتن صدام، حامی مالی و نظامی ودر یک کلام پدرش رااز دست داده،می خواهد فرقه ی خود را که در معرض نابودی کامل و فضاحت جهانی قرار گرفته و به زودی پرونده ی سیاه همکاری اش با صدام و خیانت در حق ملت و کشور گشوده تر خواهد شد،حفظ کند ؛بنابراین ،اول باید چاره ای می اندیشید تا از افشای ماهیت تروریستی خلاصی یابد ( که البته نیافت) و راه حلی که به نظرش رسید این بود که هنگام آمدن سربازان امریکایی به منطقه ی الخالص، خود پا به فرار بگذارد و به اعضای بی خبر از همه چیز دستور بدهد، دستشان را به نشانه ی تسلیم و برای اطمینان دادن به ارباب حقیقی که تا کنون پشت پرده بوده و با پوشش بعثی حمایت می کرده ، بالا برده و سلاح ها را زمین گذارند. آن هم در شرایطی که مردم عراق در ازای سال ها ارتزاق این فرقه از بیت المالشان و گرفتن جیره و مواجب و اراضی کشاورزی شان انتظار داشتند این ها اگر با امریکایی ها مقابله نمی کنند به معامله با آنان نیز نپردازند ، ولی فرقه وقتی سر تسلیم فرود آورد؛ ارتش را منحل اعلام کرد،همان ارتشی که با هزاران جاسوسی و خیانت به ملت ایران در طی سال های تجاوز صدام، تشکیل داده بود و کلی روی آن مانور می داد و می خواست به واسطه ی آن توپ و تانک های اهدایی صدام، سیمرغش را روی دست ارتش به تهران بیاورد،وبا این کار ضربه ی سهمگین دیگری را بر اعضای خوش خیال و دل خوش به وعده های پوچ رجوی وارد کرد. اعضایی که رجوی همه چیزشان را گرفته بود و به جای آن سلاح و کینه و نفرت نسبت به مردم خویش ،هدیه داده بود!!!. آری به جای کینه داشتن نسبت به دشمنان خاک و سرزمین خود که امریکا و نوکرش صدام بود ، با تجهیزات صدام هشت سال به ویرانی و کشتن جوانان غیور ایران دست زده بود و حامی هر کس و حکومت و گروهی بود که دشمن ملت ایران باشند. بغض به ایرانیان را در دل اعضایش کاشته بود ، کاری که نزد هیچ وطن دوستی پسندیده نیست و سزایش نمی تواند جز مرگ چیز دیگری باشد.
عجبا که با این پرونده ی شوم و سابقه ی خیانت، شعار استقلال هم سر می دهد و پس از افشای تعداد زیادی سندهای تصویری و زنده که همکاری بی شائبه ی رجوی و صدام را نشان می داد،باز هم ادعا می کند ما با صدام همکاری نداشتیم و مستقل بودیم. لابد صدام عاشق قامت بی مثل رجوی بوده که این همه دلار و دینار و سلاح در اختیارشان قرار می داده!!
رجوی چه فکر کرده؟ همه ی دنیا و افکار عمومی اش دیدند که چگونه شرق و غرب طی هشت سال تجاوز صدام به خاک ایران او را به مدرن ترین سلاح ها که خطرناک ترین آن ها سلاح شیمیایی بود ( که هنوز کشور ما شاهد زجر و رنج مجروحان شیمیایی و جان دادنشان است) مسلح نمودند وآمریکا هم به وسیله ی صدام قسمتی از همان هدایا را در ازای خوش خدمتی به فرقه می بخشید. خب حالا وقتی تصمیم بر برکناری صدام بلند پرواز می گیرد، سلاح هایش را که با پوشش به شما داده، پس می گیرد تا مبادا بلند پروازی دست پرورده ی صدام؛ یعنی ، رجوی مانعی برایش ایجاد کند و با پوشش های دیگری از این نوکر حلقه به گوش و مطیع حمایت کند؛ چرا که او دشمن یاران است و لااقل با تبلیغ سیاست های امریکا و اشغال گران و تفرقه اندازی میان ملت مظلوم عراق مزدوری اش را تمام کند که اکنون رجوی و فرقه اش به این کار مشغولند آن هم به چه شکلی!! این گونه نمک خوردن و نمک دان شکستن خاص فرقه ی رجوی است و لاغیر. هیچ بی دین و مذهبی حاضر نیست به این صورت به ملت خود و ملتی که سال ها اموالشان را غصب کرد، خیانت کند.
درد مردم ایران در سال های تجاوز به خاک ایران، آزادی آن خاک و اراضی بود،اما فرقه ی رجوی بگوید در آن سال های محنت و رنج و درد چه هم دردی با مردم خود داشت، جز این که در جبهه ی دشمن قرار گرفت و از آن زمان قهر ابدی ملت را برای خود به ارمغان آورد؟!
به هنگام تحریم همه جانبه از سوی دولت های غربی و فشار اقتصادی و کمبود ارزاق عمومی کجا بود تا با خلقی که از آن می زند، هم دردی کند، جزاین که صدام با چپاول مردم عراق به آنان آذوقه و رفاه کامل بخشید؟!
و اکنون در هجوم امریکا به فن آوری ای که حاصل تلاش و پشت کار اندیشمندان این کشور است؛ یعنی، فن آوری هسته ای رجوی و فرقه اش چه کار می کنند؟! پاسخش را خودشان بدهند که مدام جاسوسی و خبررسانی هسته ای را به رخ غربی ها می کشانند تا شاید دلشان را نرم کنند و نامشان را از لیست تروریستی بیرون کشند و آن ها هم اعتنایی ندارند؟! پس می بینید هیچ وجه اشتراکی با ملت ایران نداشته و ندارید و مطرود ابدی آنان هستید. چه بهتر که رجوی در مرکوری و مریم قجر در فرانسه و کنار دست لردهای این پارلمان و آن پارلمان،باشند ،و از این ننگ بمیرند که البته خواهند مرد!!