سردار پارک اتابک کجاست؟
ایراندیدبان
مدتی باند مجاهدین برای اینکه ماجراجوییهای رجوی را توجیه کنند و برای سیاستهای خودبهخودی و محتوم به شکست ابلهترین فرد تاریخ سیاسی ایران، معنایی پیدا کنند، ناجوانمردانه و به قیمت هتک نهضت عظیم و مقدس عاشورا، با وهن حضرت سیدالشهداء، قیاسی بین حرکتهای رجوی با عاشورا برای اعضاء و نیروهایشان که شدیداً نسبت به این حرکتها مسألهدار بوده و هستند، میآوردند.
البته همواره مهمترین دلیل برای طرح این قیاس خندهآور از جانب جداشدگان، این بود که میگفتند این چه عاشورایی است که رهبرش زودتر از همه پا به فرار میگذارد و بقیه را به کشتن میدهد؟ یکبار هم که رجوی خواست ادا در بیاورد و برقها را خاموش کرده بود، کارش به آنجا کشید که دست زنش را گرفت و فرار کرد و نیروهای بدبخت را در مخمصهی اشرف رها کرد! این هم البته به طنزی در میان نیروها بدل شد.
اما مدتی است که باند خائن و وطنفروش رجوی به سراغ ستارخان و باقرخان رفتهاند و قهرمانان ملی ایرانیان را مورد هتاکی قرار دادهاند.
اکنون که گروه تروریستی رجوی در اشرف قافیه را باخته و چشماندازی برای ادامهی حیات خود نمیبیند، یاد پارک اتابک افتاده است.
باند رجوی که خود هیچ افتخاری جز فرار و شکست و وطنفروشی ندارد، سعی میکند با نام بردن از بزرگان و مفاخر، بر ننگهای خود سرپوش بگذارد و دل نیروهای به گل ماندهاش را اینگونه خوش کند.
اینجاست که باید گفت این چه پارک اتابکی است که بهجای اینکه در قلب ایران باشد، در عمق خاک عراق و در زیر سایهی اشغالگران امریکایی سنگر شده است؟
سردار و سالار این پارک هم که یکی تحتالحفظ سیا به خیانت علیه ایران مشغول است و یکی در املاک برادر شوهرش در پاریس به خوشگذرانی و برگزاری مجالس مشغول میباشد.
قضاوت تاریخ حقیقتاً که عادلانه است و هیچ جاعل و دروغپردازی نمیتواند بر روی آن گرد جعل و فریب بنشاند و از همین رو است که تاریخ ستارخان و باقرخان را بهعنوان مجاهدان میهنپرست میشناسد و دار و دستههایی چون فرقهی دموکرات و حزب توده و باند خبیث رجوی را بهعنوان خائنان به وطن و دریوزگان میشناسد. هر چند که آنان بخواهند خیانتهای خود را زیر الفاظ و واژههای مقدس و یا با سوءاستفاده از اسم مبارزان راه آزادی پنهان سازند.