دعوت به مناظره از آقای طاهرزاده عضو شورای ملی مقاومت
با سلام
آقای طاهرزاده!
پاسخ شما را در مورد مطلبی که اینجانب در تاریخ 21 سپتامبر 2006 با عنوان سخنی با آقای طاهرزاده عضو شورای ملی مقاومت نوشته بودم، در سایت همبستگی ملی متعلق به سازمان مجاهدین در تاریخ 04.10.2006 مطالعه نمودم.
آقای طاهرزاده!
همانطور که خود مطلع هستید از روز 18 سپتامبر 2006 اجلاس شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در شهر ژنو ( سوئیس ) آغاز شد و امروز جمعه 06.10.2006 نیز به پایان می رسد. در این اجلاس صدها کارشناس و انجمن غیر دولتی (NGO) از کشورهای مختلف پیرامون نقض حقوق بشر در کشورهای مختلف فعالیت نمودند. من و سایر دوستان جداشده از سازمان مجاهدین نیز تلاش کردیم در سه هفته گذشته نقض حقوق بشر در سازمان مجاهدین خلق را به اطلاع کارشناسان، فعالین و نهادهای مدافع حقوق بشر برسانیم.
آقای طاهرزاده!
مطابق اعلامیه جهانی حقوق بشر در سازمان ملل، رعایت حقوق بشر یک امر فراگیر و همگانی است که کلیه افراد باید برای اجرای آن کوشا باشد و اختصاص به فرد یا گروه یا دولت خاصی ندارد. روشن است تلاش برای رعایت حقوق بشر توسط حاکمان قدرت طلب، چه رژیم شاهنشاهی و چه رژیم جمهوری اسلامی، امری بدیهی و اثبات شده است که اینجانب نیز بیش از 25 سال در این امر تلاش کرده ام، اما به نظر شما نباید به آن روی سکه نیز پرداخت؟
من ترجیح می دهم به آن روی سکه نیز بپردازم که اتفاقاً از موضوعاتی است که کمتر مورد دقت و توجه قرار گرفته است. مگر قرار نیست روزی آن روی سکه به حاکمیت برسد و قدرت سیاسی را در دست بگیرد؟
پس چرا نباید سازمان های سیاسی و افرادی که خود را لایق حکومت و رهبری آینده جامعه می دانند، در معرض نگاه انتقادی قرار داشته باشند؟
به نظر شما نباید اهداف و آرمانهای حقوق بشر که امروز به راحتی از آن ها سخن گفته می شود، در موارد خاص محک زده شود؟.آیا به مواردی نظیر قتل و تصفیه های درون سازمانی،همکاری با سازمانهای اطلاعاتی دیگر کشورها برای حبس، شکنجه و اعدام اعضای ناراضی، رفتار با اعضای منتقد و ناراضی در سلول های انفرادی قرارگاه اشرف و زندان ابوغریب، اعمال فشار بر قربانیان خشونت برای برگزیدن سکوت که در همه آنها نقض حقوق بشر موج می زند، نباید پرداخت؟.
اگر چنین مواردی در یک سازمان سیاسی، از جمله سازمان مجاهدین خلق اتفاق بیفتد، وظیفه سازمان های سیاسی دیگر و شخصیت های مترقی و آزادیخواه و نهاد های مدافع حقوق بشر نسبت به قربانیان این اقدامات چیست؟
در فرقه مجاهدین تعیین مقررات و دخالت در حریم روابط شخصی و خانوادگی افراد امری رایج و پذیرفته شده است ( مانند ازدواج ها یا طلاق های سازمانی). با توجه به نتایج فاجعه بار چنین دخالتهایی، حقوق انسانی افراد تا چه میزان نقض شده است؟
آیا ازدواج ها و طلاق های اجباری عمومی در فرقه مجاهدین و فروپاشی ارکان خانواده و آوارگی کودکان اعضای سازمان مجاهدین با ماده 16 اعلامیه جهانی حقوق بشر تناقض ندارد؟
آیا حقوق اعضاء و مسئولین منتقد و ناراضی نسبت به سیاست ها، تفکرات بنیادی و استراتژیکی سازمان مجاهدین خلق، مطابق اعلامیه جهانی حقوق بشر رعایت شده است؟ یا اینکه با حذف تشـکـیلاتـی، تصفیه فیزیکی، ترور، زندان و شکنجه روبرو بوده اند؟
آیا به نظر شما کس، یا کسانی که در یک واحد اجتماعی و جامعه کوچکتر مانند خانواده، حزب یا سازمان سیاسی حقوق بشر را رعایت نمی کنند، می توانند در یک جامعه بزرگتر و در موضع یک دولت، حقوق بشر را رعایت کنند؟ پاسخ شما چیست؟ خواهش می کنم در ذهن خود به این پرسش، پاسخ بدهید.
آقای طاهرزاده!
بنابراین براساس مطالبی که در بالا ذکر کردم، اتفاقاً در سه هفته گذشته تمام تلاش خود را در اجلاس حقوق بشر در جریان ملاقات ها و گفتگوهای مختلف با فعالین حقوق بشر بکار بردیم تا نقض حقوق اعضای جداشده در تیپف مستقر در قرارگاه اشرف را به آنها یادآوری کنیم و راه نجاتی را برای آنها بیابیم. ما همچنین در طول سه هفته گذشته تلاش کردیم که چند پرسش اساسی را برای کارشناسان و نهادهای مدافع حقوق بشر مطرح کنیم.
1ـ چرا باید اعضای سازمان مجاهدین بعد از 25 سال هنوز در بیابان های عراق و در یک چهاردیواری اسیر و محصور باشند؟ آیا آنها حق زندگی ندارند؟
2ـ چرا رهبری سازمان مجاهدین کماکان اصرار دارد که این اعضا را در عراق باقی نگاه دارد؟
3ـ چرا رهبری سازمان مجاهدین برای خروج افراد جداشده از این سازمان مستقر در تیپف مانع تراشی و توطئه می کند؟ آیا آنها انسان نیستند؟ آیا نباید حقوق بشر در مورد آنها رعایت شود؟
4ـ آیا اگر اعضای جدا شده از سازمان در تیپف مستقر در قرارگاه اشرف بتوانند خود را از آن جهنم رها کنند، ریزش نیرو در سازمان مجاهدین سرعت نخواهد گرفت؟
5ـ چرا سازمان مجاهدین بجای تحصن در ژنو برای ماندن اعضایش در عراق، حداقل تلاش نمی کند نوجوانان و جوانانی را که به بهانه دیدن پدر و مادرشان در زمان صدام حسین به عراق برده است و پاسپورت شهروندی کشورهای اروپایی و کانادایی و آمریکایی را نیز دارا می باشند، از عراق خارج کند؟
آیا مضمون پاسخ به پرسش های بالا در اصرار رهبر مجاهدین برای حفظ ساختار فرقه گرایانه سازمان مجاهدین و ادامه استراتژی مبارزه مسلحانه و تروریستی در عراق نهفته نمی باشد؟
آقای طاهرزاده!
شما در پاسخ تان به اینجانب که در سایت همبستگی ملی متعلق به سازمان مجاهدین آمده است، ابتدا خود را قبل از اینکه عضو سازمان مجاهدین یا شورای ملی مقاومت بدانید، یک هنرمند متعهد و مبارز برای مبارزه با دیکتاتوری و استبداد معرفی نموده اید. من واقعاً به این گفته شما به میزانی که عمق و جدیت داشته باشد، احترام می گذارم.
آقای طاهرزاده!
همیشه هنرمند با ویژگی های انسان دوستانه اش تبیین و تعریف می شود. آیا شما دلتان به حال افرادی که 25 سال است در بیابان های عراق در یک حصار حبس شده اند و اجازه هیچ گونه ترددی به محیط آزاد و ارتباط با مردم ندارند، نمی سوزد؟
آیا شما فکر می کنید که مردم یا هر فعال و نهاد مدافع حقوق بشر می توانند باور کنند که پدران و مادران اعضای مجاهدین مستقر در قرارگاه اشرف، در شهر ژنو ـ سوئیس متحصن شده اند تا فرزندان آنها در عراق آشوب زده باقی بمانند؟ اگر این افراد خانواده های اعضای مجاهدین در قرارگاه اشرف هستند، چرا تحصن نمی کنند که این افراد به کشورهای اروپایی منتقل شوند؟
آقای طاهرزاده!
واقعا در قلب شما این پرسش وجود ندارد؟ اجازه بدهید خاطره ای را در همین رابطه و هنگام ملاقات با شخصیت های خارجی در اجلاس حقوق بشر به اطلاعتان برسانم. من و سایر دوستان جداشده از مجاهدین وقتی که وضعیت دردناک و آزاردهنده افراد جداشده از سازمان در تیپف و همچنین اعضای فعلی مجاهدین در قرارگاه اشرف را به اطلاع آنها می رساندیم، بلافاصله همین پرسش را آنها از ما می پرسیدند که چرا سازمان مجاهدین برای خروج افراد خود از عراق تحصن نمی کنند؟ شخصیت ها و نمایندگان نهاد های مدافع حقوق بشر و NGO با ناباوری می پرسیدند که آیا پدر ومادری پیدا می شوند که تحصن کنند تا فرزندان خود را نبینند و آنها همچنان در عراق بمانند؟
آقای طاهرزاده!
من ضمن تایید محتوی مطالب نامه اول خود به شما و امید به آینده برای جدایی هر کدام از اعضای مجاهدین و شورای ملی مقاومت، از جنابعالی دعوت می کنم که در هر مکان و زمانی با شما در مورد اهداف و انگیزه های سازمان مجاهدین برای اصرار در ماندن در عراق مناظره کنم. یک مناظره آزاد با شرایطی که شما مورد نظر داشته باشید. من اعتقاد دارم که همه انسان ها ذاتاً و انسان های پاک و خوش قلبی هستند. بنابراین چرا نباید گفتگو کرد؟ چرا نباید سخنان یکدیگر را در فضای آزاد و دمکراتیک بشنویم؟
با تشکر ـ محمد حسین سبحانی
06.10.2006