«فرصتها را دریابیم»
مهدی عسگری، کانون هابیلیان، پنجم نوامبر 2006
مهدی عسگری ، عضو کمیته سیاسی کانون هابیلیان
جناب آقای مسعود خدابنده
سلام
مدتی است باب گفتگوی متقابل ميان شما و آقای هاشمی نژاد باز شده است که البته در نفس وماهيت اين امر دستاوردهای بسياری برای هر دو طرف به وجود آورده است. آنچه در پاسخگويی متقابل شما و آقای هاشمی نژاد برمکتوبات يکديگر مشاهد کردم بيش از بيش تاکيد بر مدار مشترک باورهايی است که می تواند به تفاهم و نزديکی بيشتر بينجامد ، گرچه می دانم جدای از کسانی که در اختناق اردوگاه اشرف به سر می برند نوعی دو دستگی ميان جداشده گان وجود دارد.
عده ای همانند شما که برای پاک کردن تصاوير ذهنی گذشته ، رفع ابهامات با قبول تمام مسائل حاشيه ای که برایتان به وجود آمده يا خواهد آمد حاضر به گفتگو با نماينده ی انديشه ای شده ايد که در گذشته نه چندان دور شکافهايی به عمق دره های ناپيدا ميانتان وجود داشت. شکافهایی که ناشی از باورهای ايدئولوژيک و ديدگاه های ايدئولوژی شده بود و امروز هر دو تفکر بر مدار نزديکی بيشتر گام برمی داريد. قدر مسلم ، کسانی هستند که در دو طرف اين خطوط با گرايشاتی مشابه _ شايد _ بر مدار تندروی گام برمی دارند و ديده حقيقت بين و البته نگاه بی طرفانه ی خود را بر واقعيت بسته باشند.در اين سو معدود افرادی هستند که همه ی افراد ديروز و امروز سازمان و حتی جداشدگان از سازمان را شايسته ی حداقل زندگی نمی دانند و مدام برطبل نابودي تمامی متعلمين و متعلقات ديروز و امروز سازمان می کوبند و همه از جمله جداشدگان را با يک چوب می رانند و باز در آن سو نيز ، وجود دارند افرادی که حکومت ايران را خط مقدم تهديد آزادی بيان از نوع همه جانبه اش می دانند و علاوه بر اين برای مردم ايران به عنوان مردمی آزاده و مستقل نيز کمترين ارزشی را قائل نيستند و آنان را واپس گرا می دانند بی شک آنچه امروز در مرکزيت اعتدال اين دو انديشه ی خطرناک گام برمی دارد باورهای غير کاناليزه شما و آقای هاشمی نژاد است. بديهی است اين تجزيه علاوه بر آن که می تواند در نزديکی بيشتر جداشدگان به حقيقت مفيد فايده باشد ، باعث تابانيده شدن نور به تاريک خانه های اين تقابل نيز می شود و بيان شما در خصوص مسائل گذشته و فعلی و الزامات حال حاضر همانقدر می تواند موثر باشد که ناگفته های اين طرف در خصوص چگونگی مواجه با اين سازمان می تواند به نفی کنندگان جملگی نيرو های سازمان بقبو لاند که بايد متفاوت از گذشته بينديشند. زيرا کسانی هستند که با جداشدن از سازمان _همانند شما _ حاضرند با هر هزينه ای که ممکن است غبار حقيقت را بزدايند و در بيان حقايق تلاش کنند و نيز هستند بسياری از فريب خوردگان اين فرقه که با اميد يافتن کار و زندگی مناسب _ فارغ از دغدغه های سياسی و حکومتی _ وارد اين گروه شده اند و امروز در چنگال اختاپوسی سران جنايتکار سازمان مجاهدين اسيرند و راه برگشت و جرات اعتراض هم ندارند. البته بايد قبول کرد گاهی ممکن است در مسير حرکت برای شناخت و تفاهم نا خواسته حاشيه روی هایی نيز صورت گيرد که بر هر دو طرف واجب است اصول اين تعامل را رعايت نمايند.
آقای خدابنده
در ميان جداشدگان هستند دسته دومی که علی رغم جدایی از سازمان هنوز هم انديشه های مسخ شده ی گذشته را دنبال می کنند و همچنان باورهای خود را در مورد حکومت و مردم ايران دنبال می کنند. من به عنوان يک ايرانی که هيچ وابستگی و پست و شغل دولتی و حکومتی ندارم می گويم که از وظايف شما و ماست که راه را برای اين افراد جهت ورود به اين عرصه باز کنيم تا آنان نيز ناگفته ها وابهاماتشان را بگويند ، به ايران بيايند و کم وکيف زندگی در اين جا را در زمان حال تجربه کنند و ببينند که از آن هياهو ی بزرگ غرب و آنچه سازمان مجاهدين تبليغ می کند در اين جا خبری نيست. البته نه به اين معنی که اختلاف نظر و رای وجود ندارد ، اما وقتی انديشه ای مشترک باشد می توان با گفت و شنود اختلافات وتفاوت آرا را نيز بر طرف و تحمل کرد و اين همان چيزی است که بايد ميان ما و شما رعايت شود.
آقای خدابنده
بر من وما واضح است تنها ورود شما به اين عرصه و ايجاد فضايی بدور از گفتمان های نا بخردانه ی بسياری از نويسندگان آن سو ، خود نوعی شجاعت است زيرا با فضای خفقان و اختناقی که رهبران فرقه برای اشرفيان و حتی برای برخی جداشدگان بوجود آورده اند ، در نظرشان عمل شما يعنی مزدور بريده و خائن بودن به آرمانهای سازمان مجاهدين و جيره خواری حکومت ايران. من و ما به همه ی کسانی که در این کارزار خود را به خواب خرگوشی زده اند کاری نداريم اما بايد ذهنهايی که سالهای سال مسخ بوده اند و امروز کمی تکان خورده اند و در برزخ ديروز و فردا گرفتارند را نجات دهيم.
عمر کوتاه آدمی مگر چقدر است که فرضا يک سوم آن در قتل گاه انديشه سازمان مجاهدين به باد فنا رود ؟
بايد تلاش کرد که وقت و کار بسيار است وجبهه گيری ها شديد.
کسانی که خود را صاحب انديشه و قلم و حداقل طرفدار انديشه می دانند برايشان واضح است که زبان منطق بهتر از هر زبان ديگری می تواند دنیا را جابجا کند ، پس اميدوارم همه ی کسانی که هنوز هم با ترديد های خود دست وپنجه نرم می کنند و البته کسانی که در خصوص سازمان به يقين رسيده اند که تروريسم،خيانت ، قتل وجنايت عليه بشريت و… از بديهيات سازمان مذکور است پای به ميدان بگذارند و از زبان مشترک برای گفتگو استفاده کنيم و به تفاوتها نيز احترام بگذاريم.
من که به نوبه ی خود جوانی بيش نيستم می دانم اگر بنا باشد به جنگ باورهای فرقه ای برويم ،بیش و پیش از هر چیز باید برتعامل انديشه پای فشاريم.
مهدی عسگری
کانون هابیلیان
چهاردهم آبان 1385