مجاهدین از مبارزه با شاه تا مزدوری مخفیانه برای دشمن
گرایشهای قومی در کردستان، آذربایجان و سیستان و بلوچستان از زمان رضاشاه شکل گرفت اما پس از پیروزی انقلاب و با قطع وابستگی فکری، سیاسی و اقتصادی ایران از قدرتهای بزرگ، زمینه لازم برای فعالیت گروههای تروریستی و تجزیهطلب فراهم شد.
جریانهای تروریستی دهه اول عمر انقلاب اسلامی در یک همسویی آشکار با استکبار جهانی در مسیر براندازی و شکست نظام جمهوری اسلامی قرار گرفتند و با تاثیرگذاری مستقیم بر امنیت، سیاست خارجی، اقتصاد و حوزه اجتماعی ایران، حرکت و پیشرفت انقلاب اسلامی را با کندی و موانع متعددی مواجه کردند.
ناآرامیهای قومی و منطقهای در مناطق کردستان، خوزستان، ترکمننشینها، آذربایجان و بلوچستان از همان روزهای آغازین پیروزی انقلاب کلید خورد و بخشهای مهمی از کشور با شورش گروههای تجزیهطلب به بحران کشیده شد.
یکی از گروههایی که نقش برجستهای در آشوب، جنگ داخلی و ترورها داشت، گروه مجاهدین بود؛ سازمانی که در شهریور سال ۱۳۴۴ از سوی سه عضو گروه نهضت آزادی ایران (محمد حنیفنژاد، سعید محسن و علیاصغر بدیعزادگان) بنیان گذاشته شده بود.
آغاز انحراف
«مبارزه مسلحانه و تشکیلات مکتبی یا ایدئولوژیک» ۲ اصل اساسی سازمان و در عین حال نقطه ضعف آن بود. زیرا این گروه زمانی که نتوانست در چارچوب اسلام مبارزات مسلحانه علیه رژیم شاه را عملی کند، به آموزه های مارکسیستی پناه برد و روز به روز از مبارزان مذهبی و روحانیت فاصله گرفت.
تشکیلات سازمان در اواخر سال ۱۳۴۷ مقدمات جنگ مسلحانه را فراهم کرد اما پیش از هر اقدامی در سال ۱۳۵۰ در دام ساواک گیر کرد و بیشتر اعضای اصلی آن زندانی شدند؛ اتفاقی که سبب شد سایر اعضای اصلی سازمان تنها راه برون رفت از شکست را گرایش رسمی و علنی به مارکسیست تشخیص دهند؛ بیانیه تغییر مواضع ایدئولوژیک سازمان مجاهدین در سال ۱۳۵۴ نتیجه این وضعیت بود.
سازمان مجاهدین با این کار، مارکسیسم را به عنوان مسیر مبارزه و ایدئولوژی خود اعلام و سران مخالف سازمان را هم از میان برداشت.
نقش مجاهدین در شهادت ۲۳ هزار شهید کردستان
بهروز همتی از مبارزین انقلاب میگوید: از بین گروههای داخلی بیشترین ضربه را مجاهدین به انقلاب زدند. به عنوان نمونه برای ایجاد امنیت و نظم در کردستان و برچیدن ناآرامیهای این منطقه در ماههای آغازین انقلاب، ۲۳ هزار شهید تقدیم شد که نقش مجاهدین در این جنگ داخلی برجسته بود.
او افزود: مجاهدین در بین نیروهای مذاکره کننده با هیات حسن نیت دولت موقت در کنار ارتشیان فراری، ساواکیهای فراری و گروهها و جریانهای معاند غرب کشور حضور داشتند و متاسفانه توانستند در قبال کاهش تنشها از دولت موقت امتیازاتی هم بگیرند اما بجای کوتاه آمدن دست به توطئه و ترورهای مضاعف زدند.
فرمانده قرارگاه عملیاتی ارتش در غرب کشور هم در این باره گفت: بلافاصله پس از پیروزی انقلاب اسلامی ناآرامیهایی گستردهای در بسیاری از نقاط کشور به وقوع پیوست؛ از جمله استان کرمانشاه درگیر توطئههای مختلفی از سوی ضدانقلاب شد و این در شرایطی بود که با فروپاشی ژاندارم آمریکا، یک خلا قدرت نظامی در منطقه ایجاد شده بود.
امیر سرتیپ فرهاد آریانفر نیز گفت: دشمن پس از اطمینان به پیروزی انقلاب کوشید که نظم و ساختار ارتش را به هم بریزد؛ چنانچه این شعار در بین سربازان رسوخ داده شد که «رهبر ما امام است/ خدمت ما تمام است». تا شرایط برای مدیریت و تدبیر فرماندهان ارتش سخت و دشوار شود.
او اظهار کرد: به موازات ناآرامیهای اوایل انقلاب، دولت موقت انقلاب چند اقدام غیرکارشناسی و نابجا انجام داد؛ از جمله کاهش مدت خدمت سربازی از ۲ به یک سال و انتقال کارکنان متخصص به محل تولد و زندگی خود که این اقدام سبب کاهش کارایی و در هم ریختگی ارتش میشد. البته نقش شهید فلاحی در انسجامبخشی و ایجاد انضباط در ارتش برای مقابله با ناآرامیهای پس از انقلاب بسیار برجسته بود.
توطئه انحلال ارتش
«جریان نفاق از همان آغاز پیروزی انقلاب اسلامی فعالیت خود را علیه انقلاب آغاز کرد و هم در ناآرامیهای غرب کشور در کنار سایر گروههای ضدانقلاب حاضر بود و هم در ادامه وارد مرحله ترورهای شخصیتی، فیزیکی و جنگ خیابانی شد»؛ این را فرمانده قرارگاه عملیاتی ارتش در غرب کشور گفت.
امیر آریانفر افزود: یکی از توطئههای بزرگ استکبار که توسط جریان نفاق و از همان بهمن ۱۳۵۷ پیگیری شد، مطرح کردن موضوع انحلال ارتش بود. موضوعی که با شعارهای «ارتش توحیدی و ارتش بیطبقه» دنبال میشد.
او افزود: گرچه بخشی از انقلابیون از سر ناآگاهی با این شعارها همراه شدند اما امام راحل(ره) با بصیرت، ژرفنگری و آیندهنگری الهی این توطئه را نقش بر آب کردند و فرمودند «هرکس شعار انحلال ارتش را بدهد منافق است».
امیر آریانفر با بیان اینکه پیکره و بدنه ارتش و بسیاری از چهرههای انقلابی از همان آغاز مبارزات حضرت امام با ایشان همدل بودند، گفت: هدف جریان نفاق از طرح شعار انحلال ارتش این بود که انقلاب نوپای اسلامی ایران را از یک ظرفیت بزرگ نظامی تهی کند تا زمینه برای حمله نظامی دشمن و به شکست کشاندن انقلاب فراهم شود.
بهروز همتی هم در این باره گفت: با قاطعیت میگویم که دشمن عظمت و بزرگی انقلاب اسلامی ایران را بیش از ما درک کرده بود و میدانست که اگر این انقلاب زنده بماند، در آینده بزرگترین خطر برای منافع نامشروع استکبار جهانی نه در منطقه که در کل جهان خواهد بود. بنابراین از لحظه اعلام همبستگی ارتش با انقلاب در روز ۲۲ بهمن، به دنبال در نطفه خفهکردن انقلاب بود که شعار انحلال ارتش هم از دل همین هدف درآمد.
این مبارز دوران انقلاب با بیان اینکه «تنها نیروی مسلح حاضر در صحنه کشور نیروهای سه گانه ارتش بودند»، عنوان کرد: مجاهدین شعار انحلال ارتش را آگاهانه و در نشریات و روزنامههای رهاشده آن زمان مانند امت و مجاهد سر میدادند و برخی نیروهای انقلاب هم ناآگاهانه به آن دامن میزدند اما در مقابل، شخصیتهای بصیر و آگاهی که به عمق توطئههای دشمن پی برده بودند جلوی این خیانت را گرفتند از جمله حضرت آیتالله خامنهای، شهید چمران و در راس آنها رهبر کبیر انقلاب اسلامی.
ورود به فاز نظامی
با برکناری ابوالحسن بنیصدر از ریاستجمهوری، مجاهدین حامی سیاسی خود را از دست رفته دیدند و در یک مسیر بیبازگشت پاگذاشت؛ جنگ مسلحانه علیه جمهوری اسلامی.
۳۰ خرداد ۱۳۶۰ سالروز سلاح به دستگرفتن مجاهدین علیه نه فقط بزرگان انقلاب که همه دوستداران آن بود. سازمان با ترورهای کور بیش از 12 هزار شخصیت انقلابی و شهروند عادی و بیگناه را به شهادت رساند؛ انسانهایی که تنها گناهشان طرفداری از نظام و حتی داشتن ریش یا عکس امام بود.
تداوم عملیاتهای تروریستی از جمله فاجعه هفتم تیر و هشتم شهریور، نظام را مجبور به برخورد قاطع با مجاهدین کرد تا جایی که فرماندهان آن از جمله موسی خیابانی نفر دوم و اشرف ربیعی همسر مسعود رجوی کشته شدند و توان اجرایی سازمان در داخل کشور از بین رفت.
نقش جریان نفاق در ادامه جنگ
بهروز همتی گفت: مجاهدین پس از اینکه از ترورهای کور به نتیجه نرسیدند به فرانسه گریختند اما با بازگشت به عراق در خدمت رژیم صدام قرار گرفتند و به بمبگذاری، ترور و جاسوسی برای آن پرداختند.
امیر آریانفر هم عنوان کرد: مجاهدین وقتی به صورت آشکارا به استخدام صدام درآمدند، چهرهشان برای همه ملت ایران کاملا هویدا و رسوا شد.
بی شک رفتن سازمان به عراق و نقش آن در جنگ تاثیر مستقیمی بر ادامه درگیری و فرسایشی شدن آن داشت به طوری که اگر مجاهدین با حکومت بعث همکاری نمیکرد چه بسا بخشی از معادلات جنگی، به شکل دیگری رقم میخورد.
توهم پیروزی ۳۳ ساعته
فرمانده قرارگاه عملیاتی ارتش در غرب کشور گفت: آخرین خیانت مجاهدین در جنگ، حمله نظامی به ایران اسلامی بود که با پاسخ کوبنده رزمندگان اسلام در عملیات مرصاد مواجه شد به طوری که چهار هزار نفر از پنج تا ۶ هزار نیروی نظامی آنها کشته شدند.
در این حمله ستون به اصطلاح ارتش آزادیبخش مجاهدین، با ۲۵ تیپ رزمی ۱۵۰ تا ۲۰۰ نفره، رأس ساعت ۶ صبح روز سوم مرداد ۱۳۶۷ عملیات «فروغ جاویدان» را از عمق خاک عراق آغاز کردند؛ مجاهدین علاوه بر حمایت ویژه ارتش عراق، با تانکهای برزیلی پیشرفته، ۸۰ دستگاه آمبولانس، صدها خودروی سبک، ۲ کامیون اسلحه، آزمایشگاه و بیمارستانهای صحرایی و مجهز وارد ایران شدند و طبق برنامه پیشبینی شده ساعت ۱۶ همان روز از مرز خسروی در کرمانشاه گذشتند.
به زعم خود قرار بود ۳۳ ساعته به تهران برسند. با کمک زندانیانی که قرار بود پس از ورود به هر شهر از زندانها آزاد کنند و بهویژه عوامل داخلی خود.
مجاهدین پس از اسلام آباد به سرعت به سمت مرکز استان کرمانشاه راه افتادند اما برای رسیدن به شهر کرمانشاه باید از گردنه حسنآباد و تنگه چهارزبر(مرصاد) عبور میکردند؛ در گردنه چهارزبر اما ترافیک شدید بود زیرا مردم غرب کرمانشاه در حال فرار از دست مجاهدین و هجوم به مرکز استان بودند به همین دلیل ستون مجاهدین پشت این ترافیک متوقف شد تا اینکه نیروهای نظامی ایران وارد کار شدند و خط مقاومت سازمان مناسبی گرفت.
روز چهارم مرداد، بالگردهای کبرای هوانیروز به فرماندهی سرهنگ صیاد شیرازی ستون مجاهدین را زیرآتش گرفتند و بسیاری از آنان را در تنگه چهارزبر تار و مار کردند.
در روز پنجم مرداد عملیات مرصاد با رمز «یا علی بن ابیطالب (ع)» آغاز شد و در مدت کوتاهی با آتش گسترده هوانیروز، صدها تن دیگر از مجاهدین به هلاکت رسیدند.
در این عملیات که با فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اجرا شد، رزمندگان از سه محور چهارزبر، جاده قلاجه و جاده اسلامآبادغربپلدختر، وارد عمل شدند و نیروهای ضدانقلاب را تا پشت نوار مرزی عقب راندند.
در عملیات مرصاد همچنین ۶۱۲ خودرو و ۷۲ تانک و زرهپوش نابود شد و حدود ۵۰۰ دستگاه انواع خودرو و مقادیر زیادی تجهیزات انفرادی و جمعی هم بدست نیروهای ایرانی افتاد.
به گفته یکی از فرماندهان دفاع مقدس استان کرمانشاه «در عملیات مرصاد ۵۵۴ شهید تقدیم انقلاب شد که حدود ۵۳ نفر از آنان زن و کودک و پیرمرد بودند.»
سردار بسیجی محمد طالبی در گفتوگو با ایرنا افزود: پس از حمله مجاهدین همه مردم استان برای مقابله با آنها بسیج شدند و جلوی دشمن خبیث ایستادند؛ آنان در این مقابله سنگ تمام گذاشتند و از هیچ کاری دریغ نکردند.
این خلاصه راهی است که سازمان مجاهدین از دوران مبارزات انقلابی تا پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و پایان رسمی جنگ تحمیلی پیمود و با حمله نظامی به ایران، سبب از هم پاشیدن تشکیلات نظامیاش شد: جاسوسی برای رژیم صدام از همان ماه نخست جنگ تحمیلی، زدن ساز مخالف و فتنه آفرینیهای مکرر در کشور همزمان با درگیری در جبههها، رقم زدن غائله ۱۴ اسفند، متهمسازی ایران به آغاز کردن جنگ، ورود رسمی به مرحله عملیات مسلحانه علیه جمهوری اسلامی، فرار رهبرانش از ایران و پیگیری توطئهها از فرانسه، آغاز ترورهای کور و وحشیانه مردم عادی و شخصیتهای اصلی و مهم کشور، ایفای نقشه رهبری گروههای ضدانقلاب، برقراری روابط پنهانی سپس علنی با رژیم بعث عراق، اعزام تیم برای خرابکاری و جاسوسی علیه رزمندگان اسلام، شنود مکالمات بیسیم و تلفنی نیروهای ایرانی با دستور صدام و کمک به سرکوب قیامهای مردمی عراق به ویژه کردهای شمال و شیعیان جنوب.
یارگیری مخفی
با حمله آمریکا به عراق هم، حامی اصلی سازمان مجاهدین خلق در طول ۲ دهه پیش از آن از بین رفت و شرایط وخیم شد اما حمایت آمریکا، انگلیس و فرانسه مانع انهدام کامل سازمان شد تا این گروه مخالف جمهوری اسلامی همچنان زنده بماند.
مجاهدین پس از یک جابجایی سخت در داخل عراق موفق شدند با حمایت غرب بیشتر نیروهای خود را به پایگاهی در کشور آلبانی منتقل کنند.
تجدید قوای سازمان نیازمند یارگیری و آموزشهای جدید داشت؛ کاری که با حمایت آمریکا و همکاری عربستان و اسرائیل عملیاتی شد اما سابقه منفور و بدنامی سازمان راهی جز «جذب مخفی» را باقی نگذاشت.
ابراهیم خدابنده، از اعضای با سابقه سازمان در حوزه روابط بینالملل در این باره گفته است: مجاهدین سالهای سال است که تحت عنوان مجاهدین خلق عضو نمیگیرد و افرادی هستند که چند سال است با سازمان فعالیت دارند، ولی نمیدانند که در حال فعالیت برای این سازمان هستند.
ماموریت جدید
به گفته سردار سیدیحیی رحیمصفوی، دستیار و مشاور عالی فرمانده معظم کل قوا «از سال ۲۰۰۳ نیروهای مجاهدین به سربازان آمریکا تبدیل شدند و به اروپا و آمریکا رفتند و در تمامی توطئههایی که علیه جمهوری اسلامی شده نقش اثرگذار داشتهاند؛ در دولت جدید نابخرد آمریکا نیز نقش مهمی دارند.»
دولت آمریکا با همراهی انگلیس و فرانسه تلاش کرده است که با محوریت دادن به سازمان مجاهدین، همه مخالفان جمهوری اسلامی را به آن متصل و یک شبکه بینالمللی ایجاد کند؛ هزینه مالی این شبکه هم بر دوش عربستان سعودی گذاشته شده چنانچه همایشهای مجاهدین طی سال های ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۸ در فرانسه، با سخنرانی و حمایت مقامات آمریکایی و عربستانی برگزار شده است.
ترکی الفیصل، رئیس سابق دستگاه اطلاعاتی سعودی در نشست ۲ سال پیش مجاهدین در پاریس شرکت کرد و در سخنرانی خود با حمایت از مبارزه این گروه علیه جمهوری اسلامی، مدعی شد «این مبارزه مشروع دیر یا زود به هدف خود میرسد.»
حضور مخفی و جعلی در فضای مجازی
چهره منفور مجاهدین اما سبب شده که آنان از فعالیتهای آشکار و با تابلو سازمان خودداری کنند و اقدامهای ضدایرانی خود را پنهان و مخفیانه ادامه دهند.
یکی از فعالیتهای اصلی سازمان مجاهدین همچنان «جاسوسی از ایران» برای غربیهاست؛ کاری که بواسطه چهار دهه تجربه در آن پختهتر شده و با روشهای حرفهای صورت میگیرد.
دیگر فعالیت مهم مجاهدین که با توسعه فضای مجازی در ایران بسیار جدی و گسترده دنبال می شود، «حضور مخفیانه» در شبکههای اجتماعی است.
اعضای سازمان در این ماموریت جدید که از حدود چهار سال پیش صورت منظمتری به خود گرفته، با عناوین مختلف و با هزاران اسم جعلی درصدد تخریب و تضعیف جمهوری اسلامی و پیشبرد اهداف دشمنان نظام هستند.
انتشار اخبار جعلی، شایعه، دروغ، اختلاف افکنی بین مردم و مسئولان، بیاعتمادسازی مردم، تخریب ارزشها و مقدسات، ناامیدسازی مردم به آینده کشور و تهییج آنان به شورش و آشوب از مهمترین دستور کارهای مجاهدین در فضای مجازی است.
منفور ابدی
با این حال هر زمان که مشخص شود یک خط تبلیغاتی و خبری به سازمان مجاهدین میرسد، حتی بسیاری از مخالفان و افراد ناراضی هم تمایلی برای پیگیری آن ندارند زیرا نفرت و بدنامی این گروه آنقدر در جامعه ایران ریشه دوانده که به آسانی قابل فراموشی نیست.
بی تردید مجاهدین از سیاهترین گروههایی هستند که در قـرن اخیـر ظهور کرده است و شاید کمتر گروه یا حزبی را بتوان یافت که تـا ایـن حـد حیات خود را در اعوجاج، سردرگمی، تزلزل مبانی اندیشه و اعتقاد، تغییر ماهوی رفتار و اهـداف و هنجارشکنی سپری کرده باشد.
به نظر می رسد انحراف بنیادی مجاهدین از اسلام، گرایش به مکاتب فکری ضددینی و دوری از روحانیت اصیل که منبع حقیقی اسـلام نـاب اسـت و در آن زمـان در شخصیت امام خمینی(ره) تبلور یافته بود، یک سرنوشت سیاه و نفرت ابدی را برای آنان رقـم زده است.