این بار علت فیل هوا کردن مریم رجوی عضدانلو چیست؟
سازمان مجاهدین هراز گاهی دست به باصطلاح افشاگری هایی میزند و گرد و خاکی بپا میکند و کنفرانس مطبوعاتی در این یا آن پایتخت کشور برگزار میکند از کشفیات سایتهای هسته ای تا شبکه های ماموران رژیم و چارت و کروکی و بدون ارائه هیچ گونه مدرکی فرد یا افرادی را که سالها در صفوف این سازمان سر کرده اند را متهم به ارتباط با اطلاعات رژیم میکند اصلا معلوم نیست این همه جاسوس اطلاعات در درون این سازمان برای دهه ها چکار میکردند و کمیسیون باصطلاح امنیت و ضد تروریسم بی صاحب فعلی که صاحب قبلی ان ابراهیم ذاکری سالهاست دار فانی را وداع گفته کجاست که همیشه نوش دارو را بعد از مرگ سهراب میاورد.
اینبار اما از زبان مدیر کل پلیس و مدیر پلیس ضدتروریسم کشور آلبانی. ناگهان مقامات نام برده اعلام کردند که سال گذشته یک هسته تروریستی را که قصد ضربه زدن به مجاهدین در مراسم نوروز را داشتند کشف و خنثی کرده اند. اما چرا حالا بعد از تقریبا یک سال اعلام میشود و دیگر اینکه از نفرات متهم آیا کسی هم دستگیر یا قرار پیگرد صادر شده این سوالی بود که یکی از خبرنگاران پرسید ولی هیچ جوابی دریافت نکرد.
در صحنه سیاسی و امنیتی هم این ادعا هیچ خریداری نداشت.
آلبانی از جمله چند کشور حوزه غرب بالکان می باشد که سالهاست درخواست پیوستن به اتحادیه اروپا را داده است اما در دور اخیر که گفتگوهای پیوستن آغاز شد دو کشور آلبانی و مقدونیه دعوت نشدند بطوریکه شوک عمیقی به جامعه دو کشور وارد کرد علت هم فساد دولتی و تبهکاری سازمان یافته یعنی مافیا بازی اعلام شد به همین دلیل هیچ کشوری این ادعا را جدی نگرفت.
اما علت واقعی چیست؟
اول باید پروسه تبدیل اشرف به زندان در عراق را بررسی کنیم تا علت روشن شود.
هر چه رجوی در عراق توانست اعتماد صدام حسین را جلب کند به موازات آن حلقه را بر گرده اعضاء تنگ تر کرد. بطور خاص بعد از عملیات موسوم به مروارید زمانیکه ارتش عراق که تماما در کویت مستقر بود در سال ۱۳۷۰ در اثر حمله آمریکا برای آزادسازی کویت تار مار شده بود دو گروه عمده کردی از شمال و دو گروه شیعه از جنوب برای سرنگونی صدام حمله کردند.
سازمان که سرنوشت خودش با حکومت صدام گره خورده بود ناچار در مقابل کردها ایستاد و پیشروی نیروهای کردی را در شهر طوز خرماتو متوقف و در مرحله بعدی در سلسله عملیاتی بنام مروارید به عقب راند. و صدام از حملات شمالی در امان ماند.
بعد از آن تاریخ صدام حساب خاصی روی رجوی باز کرد و حتی بیشتر از نیروهای خودش به رجوی اعتماد داشت چون چند طرح کودتا را از ارتش کشف و خنثی کرده بود و این اعتماد بیش از حد بود که به رجوی دست باز برای دستگیری و شکنجه صد ها تن از اعضای ناراضی به بهانه چک امنیتی یا رفع ابهام پیدا کرد.
تبدیل اشرف به زندان تا آنجا پیش رفت که فرار از اشرف ریسک دستگیری و شکنجه و حتی مرگ داشت و نگهبانان برج های دیدبانی اشرف اجازه داشتند به نفراتی که به فنس های حفاظتی اشرف نزدیک میشدند را آتش باختیار شلیک کنند.
اما در آلبانی پروژه زندان سازی باید چه مسیری را طی کند؟
در آلبانی هم به موازات جا افتادگی و و تسلط به قانونمندی فضای جدید این پروژه پیش رفته و میرود. در کشور آلبانی که مشخصه آن فساد اداری و باندبازیهای تبهکاری برای سازمانی که اساسا تمامی کارش با پول های بی حد و حساب پیش میرود کار سازمان مجاهدین چندان سخت نیست.
اما هدف مشخص از این بازیها چیست؟
فردی به آلبانی رفته برای دیدار مادرش و مادر خود را از مناسبات خارج و به کشور محل زندگی خود اتریش آورده است. در عراق خانواده ها را برای دیدار عزیزانشان که دهه ها ندیده بودند راه نمی دادند بهانه هم این بود که اینها مزدوران وزارت اطلاعات هستند.
در آلبانی اما این بهانه کارایی نداشت و به این بهانه در آلبانی هم هیچ دیداری با خانواده حتی آنهایی که در اروپا زندگی میکنند نباید صورت گیرد چرا که این راه مسیر جاسوسی رژیم است. از طرف دیگر به بهانه تهدیدات امنیتی علیه جان اعضاء تردد به بیرون اشرف هم قطع میشود. به این ترتیب مریم عضدانلو با یک تیر دو نشان زد قطع دیدار خانواده ها و محبوس نگه داشتن افراد.
کمیسیون امنیت سازمان مجاهدین یک کشف بزرگ دیگر هم کرد. ناگهان ۴۶ تن از جاسوسان و عوامل اطلاعات رژیم آخوندی را معرفی کرده و از هموطنان و هواداران خیالی خود در خواست معرفی آنها به مقامات قضایی را کرده است.
اما منبع کشف این اسامی کجاست؟ کسانی که در یک نامه به رئیس جمهور آلبانی به ملاقات وی با مریم رجوی عضدانلو و مشروعیت بخشیدن به زندان سازی اردوگاه موسوم به اشرف۳ اعتراض کرده اند. اینکه این ۴۶ نفر چه جاسوسانی بوده اند که اسامی خودشان را در نامه علنی به رئیس جمهور آلبانی درج کرده اند تنها عقل معیوب مریم عضدانلو میتواند جواب دهد چون در هیچ منطقی نمی گنجد.
سازمان مجاهدین چون خودش به هیچ قانونی پایبند نیست نمی تواند درک کند که اتهام بی جا به افراد وارد کردن جرم محسوب می شود اما از آنجا که کسی اهمیتی و اعتباری به این گونه گزارشات قائل نیست همگی از آن در می گذرند.
هدف دیگر از این اتهامات و جنجال بازیها چیست؟
باز هم مصرف تشکیلاتی برای دلخوش کردن اعضای فلک زده که در حسرت یک روز زندگی آزاد یا یک روز دسترسی بدون مراقب به اینترنت و یک بار دست گرفتن یک گوشی موبایل بسر میبرند.
یک دوره دل آنها را خوش کردند که ترامپ به ایران حمله خواهد کرد. روز دیگر جشن گرفتند که ایران دست به خودزنی هسته ای زد که منجر به تشدید تضاد و سرنگونی میشود. دیروز هم اینکه پس چون ما آلترناتیو هستیم پس رژیم قصد ضربه زدن و نابودی به ما را دارد.
این روزها اما دل افراد را به این خوش کرده اند که بعلت گرانی جامعه قیام کرده و یا سودای اینکه خاکریزها و عمق استراتژیک رژیم در عراق و لبنان در حال فروریختن است و اینها نتیجه پایداری اشرف و اشرفیان می با شد .
اما مریم رجوی عضدانلو و سازمانش ناخواسته به ناتوانی و بی عرضگی خودشان اعتراف میکنند که نمی توانند از این همه شکست های رژیم بهره ای ببرند و تنها نشسته و چشم به آسمان دوخته که نجات دهنده ای به نام ترامپ یا جان بولتون یا خلق های ایران یا لبنان و عراق رژیم را سرنگون کنند یا راه سرنگونی را هموار کنند و آنوقت مجاهدان مریم و مسعود را بر دوشهایشان به تهران ببرند. “بزک نمیر بهار میاد”
حمیرا محمدنژاد