انتخاب روزهایی برای بزرگداشت زن در تقویم ایرانی و جهانی تنها بهانهای است برای تجلیل از بخشی از جامعه بشریت که وجودش با عشق گره خورده است و نادیده گرفتنش این دنیا به جهنمی سخت و دردناک بدل می کند. چنان که واژه «زن» از «زندگی» و «زایندگی» می گوید، حذف زندگی و زایندگی از زن به مثابه حذف عنصر حیاتی وجود اوست. مادر شدن نتیجه این زایندگی است که حالی خوب و شگفت انگیز، انگیزهای قوی و آرام بخشی برای زندگی فرزندان و پدران میشود. مادر بودن اما سخت است؛ صبوری و بزرگ منشی میطلبد و همه اینها تنها از زن برمیآید.
در تشکیلات مجاهدین خلق زنان نمود ظاهری بسیار دارند. هر مخاطبی که به تازگی با این تشکیلات آشنا شود از شمار اعضای زن و رفتار ظاهرا فعالانه آنها در امورات تشکیلات شگفت زده میشود و با شنیدن ادعاهایهای مریم رجوی درباره حقوق زنان و برابری زن و مرد به خود اطمینان می دهد که این تشکیلات زن محور یکی از اهدافش احقاق حقوق از دست رفته زنان است. این ظاهر بسیار شیک، پرطمطراق و غرب پسندی است.
رهبر سازمان مجاهدین: زن ها فتنه هستند
اما آشنایی افراد با این نمود ظاهری، بدون آنکه اشرافی بر عمق روابط سازمان داشته باشند بر ابعاد گوناگون نقض حقوق زنان سرپوش می گذارد. افراد ممکن است ندانند که زنان و مادران عضو مجاهدین خلق قربانی هولناکترین موارد نقض حقوق بشر و تبعیض های جنسیتی هستند که با اندکی جستجو می توان اطلاعات کامل و و سیعی درباره آن بدست آورد. شواهد و مستندات درباره نقض حقوق زنان در مجاهدین خلق در منابع فارسی و حتی انگلیسی به راحتی قابل دسترس است. در اینجا تنها اشاره ای به این موارد می شود:
-ازدواج اجباری، طلاق اجباری و تجرد اجباری که نتایج به اصطلاح انقلاب ایدئولوژیک در تشکیلات توسط شخص مسعود رجوی است
-کار اجباری بدون دستمزد، محرومیت از خواب و خوراک و پوشاک مناسب
-محرومیت از رابطه با فرزند، خانواده و دوستان
-محرومیت از حق انتخاب پوشش
-مقطوع النسل شدن گروهی زنان زیر تیغ جراحی
-حمله های جسمی، شکنجه و زندان در نتیجه فرایند های کنترل فرقه ای که در مواردی منجر به خود کشی زنان شده است
-استفاده از زنان به عنوان ابزارهای جنگ مسلحانه و عملیات های تروریستی
-سربه نیست کردن زنان منتقد یا ناراضی
-سو استفاده جنسی از زنان توسط شخص مسعود رجوی
در شرایط کنترل ذهنی و فشارهای فرقهای در مجاهدین خلق به فهرست بالا می توان هر روز مصادیق دیگری اضافه کرد اما بزرگترین جرم در این فرقه گرفتن عشق و قدرت عشق ورزی از زنان است. سران تشکیلات معتقدند که زنان فرقه باید عشق به رهبری و هدف سازمان را جایگرین عشق به زندگی –که همانا در مادری و همسری و باقی نقشهای عاطفی یک زن خلاصه می شود—کنند. آنها نمیخواهند بپذیرند که عشق به تشکیلات و رهبرش هرگز نمیتواند جایگزین زندگی شود. آنها در عوض میکوشند که عشق به زندگی را در زنان بمیرانند. نمیدانند که برای احقاق حقوق زن نیازی به مبارزه و خشونت ورزی و کینه پراکنی نیست. کافی است زندگی را به زنان بدهند تا زندگیاش کنند. زنی که عاشقانه زندگی کند، مادری کند و عشق بورزد خود برای خوشبختی و بهروزی خویش و دیگران تلاش میکند.
خانم رجوی برای احقاق حقوق زنان و مادران ایرانی اعضای مجاهدین خلق را رها کنید. بگذارید مادران در بند فرقه فرزندان خود را در آغوش بکشند. بگذارید مادران چشم انتظار فرزندان خود را در آغوش بکشند.
مزدا پارسی
اینا چه جور آدامایی هستن که زن رو از بدیهی ترین حقوقش محروم میکنن؟ باورم نمیشه که توی قرن 21 همچین سیستمایی وجود داشته باشه. خدا نابودشون کنه