تظاهرات خیابانی هر روز گسترش می یافت و ابعاد جدیدی به خود می گرفت. و پیروزی قریب الوقوعی را در چشم انداز قرار میداد.
بدین ترتیب هر روزی که می گذشت بیشتر با نام آیت الله خمینی که هم اینک انقلاب مردم ایران را هدایت میکرد آشنا می شدم.
روزها به سرعت برق و باد می گذشت. روزی نبود که در شهری علیه شاه تظاهراتی صورت نگیرد، و نام آیت الله خمینی بر زبان ها جاری نشود. نامی که خیلی زود جهانی شد و در صدر اخبار رسانه های بین المللی بویژه فارسی زبان خارجی قرار گرفت.
در این میان با نام های دیگری نیز در همین تجمعات و تظاهرات پر شور خیابانی آشنا شدم. چریک های فدایی خلق و سازمان مجاهدین خلق.
آنچه که بیشتر نظر مرا بخود جلب می کرد سازمان مجاهدین بود. بتدریج در جریان انقلاب با فعالیت های این گروه و پروسه مبارزاتی آنان در زمان شاه بیشتر آشنا می شدم. از آنجائیکه از آیت الله خمینی نیز بعنوان رهبر انقلاب پشتیبانی می کردند قابل اعتمادتر می شدند.
هر روزی که می گذشت اعتراضات بیشتری علیه شاه صورت می گرفت و مردم قوت قلب بیشتری در مبارزه علیه شاه بدست می آوردند.
شهریور سال ۱۳۵۷ از جمله ماههای پر اتفاق انقلاب مردم ایران بود. در ۱۳ شهریور ۱۳۵۷ مردم در سراسر کشور به خیابانها ریختند و علیه شاه تظاهرات کردند.
در روز ۱۶ شهریور ۱۳۵۷ تظاهرات دیگری در سراسر کشور بویژه در شهر تهران توسط مردم برپا گردید. و شعار «مرگ بر شاه »، «جمهوری اسلامی ایجاد باید گردد» در فضای کشور طنین انداز شد.
شاه بلافاصله در تهران و دیگر شهرهای مهم کشور از جمله تبریز ، قم و مشهد و اصفهان حکومت نظامی اعلام کرد.
روز بعد یعنی جمعه ۱۷ شهریور آن کشتار معروف توسط عوامل شاه در میدان ژاله تهران بوقوع پیوست و تعداد زیادی از هموطنانمان شهید شدند. کشتار میدان ژاله تهران که به جمعه سیاه معروف گشت، خشم رهبران دینی و در راس آن امام را برانگیخت. و باعث گردید تا اتفاقات بعدی با شتاب بیشتری طی مسیر کنند.
تا اینکه رسیدم به روزهای بهمن سال ۱۳۵۷، شاهی که رفت و رهبری که در ۱۲ بهمن ۵۷ وارد تهران شد.
با استناد به اسناد تاریخی، در غروب ۲۰ بهمن سال ۱۳۵۷، دانشجویان نیروی هوایی و همافران در پادگان دوشان تپه نزدیکی میدان ژاله تهران دست به شورش زدند.
بلافاصله گارد شاهنشاهی برای درهم شکستن شورش بحرکت در آمد اما قبل از اینکه کاری کنند مردمی که مسلح بودند بهمراه تعدادی از فدائیان خلق و مجاهدین به طرف پایگاه هجوم برده و بعد از چند ساعت درگیری، شورشیان را از محاصره نجات دادند.
سقوط پادگان دوشان تپه باعث شد سلاح های زیادی از پادگان خارج و بدست مجاهدین و دیگر گروهها که در این حمله حضور داشتند بیفتد.
این امر باعث شد درگیری ها بین مردم و مجاهدین و فدائیان از یک سو و ارتش از سوی دیگر تشدید شود.
تا اینکه در روز ۲۲ بهمن درگیری ها به اوج خود رسید. و نهایتا ارتش بی طرفی خود را اعلام و نیروها به پادگانهای خود بازگشتند.
در این میان آنچه که هرگز به پاگانها بازنگشت سلاح هایی بود که بدست مجاهدین خلق و فدائیان افتاده بود.
غروب آن روز خبری از رادیو پخش شد: «این صدای ایران است، صدای واقعی ایران، صدای انقلاب اسلامی».
بدین ترتیب بعد از ۵۰ سال، نظام استبدادی پهلوی در هم فرو ریخت و انقلاب جدیدی به نام انقلاب اسلامی متولد و پیروزی را نصیب مردم ایران کرد.
ادامه دارد…