بابک خلیلی 64 ساله از اعضای اسیر رجوی در زندان مانز آلبانی متعاقب 32 سال حضور اجباری در مناسبات بسته و کنترل شده بطرز مشکوکی به قربانگاه فرستاده شد.
فرقه رجوی موسوم به سازمان مجاهدین درخبری کوتاه درسایت نخ نمای خود عجولانه مدعی شد:
” مجاهدخلق بابک خلیلی، پس از ۳۲سال مجاهدت درصفوف مجاهدین و ارتش آزادیبخش ملی روز دوشنبه ۱۸فروردین۹۹ براثر سکته وسیع قلبی و مؤثر واقع نشدن آنژیوگرافی و معالجات پزشکان دربیمارستان آلبانی درگذشت.”
خانواده مصیبت دیده و دردمند بابک خلیلی ازقربانیان فرقه ستیزه جوی رجوی ضمن شکایت ازسران تشکیلات مخوف رجوی، ازمجامع بین المللی خاصه وجدانهای بیداربشری استمداد طلبیدند و با درخواست دادخواهی از زندگی به هدررفته عزیزخود علیه رجوی اقامه دعوی کردند.
خانواده داغداربابک خلیلی اهل شاندرمن ازاستان گیلان ضمن تماس تلفنی با مدیرعامل انجمن نجات گیلان، انزجارخود را از زوجین جنایتکار رجوی واعوان و انصار تروریستی وی اعلام کردند ودرخصوص وضعیت عزیزشان گفتند:
” بابک درجه دار ارتش جمهوری اسلامی ایران بود که درنبردهای مختلف علیه دشمن متجاوزصدام مشارکت فعال داشت وخدمات شایانی در خدمت به مردم ومیهنش داشت وهمواره بدان افتخارمیکرد. تا اینکه درنیمه سال 1367 بابک عزیز ما درحمله مشترک صدام و رجوی به منطقه مهران به اسارت رجوی درامد واین درشرایطی بود که تا مدتی ما مطلقا اطلاعی ازاین امرنداشتیم وهمواره نگران وضعیت وصحت وسلامت وی بودیم .
همچنانکه شما استحضاردارید درهمایش انجمن نجات گیلان درشهرستان رضوانشهر در تابستان 1391، اززبان شما و جداشده های وقت آقایان بال افکنده وخاوری ازوضعیت نگران کننده روحی بابک که نشان ازعدم رضایت ایشان درحضور اجباری خود درسازمان رجوی میداد که گویا بارها درخواست خروج ازآنجا وبازگشت به کشور و کانون گرم خانواده را داده بود که البته هرباربا بی توجهی سران سازمان رجوی مواجه شده بود وناگزیر تن به حضور اجباری داد طوریکه مابعد اسارت درسازمان رجوی که 32 سال ازان میگذرد نتوانست ولو یک تماس تلفنی با خانواده اش داشته باشد.
جناب پوراحمد ازشما خواهشمندیم صدای رسای ما باشید ودادخواهی ما را به گوش جهانیان ومجامع حقوق بشری برسانید که مسبب مرگ عزیز ما کسی جز شخص رجوی نیست که باید پاسخگوی زندگی به هدررفته بابک ما باشد .”