با طولانی و پر خطر شدن فرایند شیوع بیماری کرونا در جهان دامنه این بیماری مرگ بار به شرق اروپا و کشور آلبانی نیز کشیده شده است جایی که یکی از مخوفترین و البته پوسیدهترین فرقه های تروریستی جهان در آن چنبره زده است. اما آنچه از دیدگاه محققانه پراهمیت است تأثیراتی است که شیوع این ویروس برآینده رو به زوال این فرقه میگذارد. در ادامه سعی میکنیم با زدن پلی میان گذشته و آینده تاریخ سرتاسر خیانت مجاهدین به تحلیلی قابل قبول در مورد این مسئله برسیم. برای رسیدن به این هدف ابتدا نگاهی به واقعیتهای موجود در آلبانی میاندازیم:
طبق اخبار و اطلاعات منتشر شده در رسانههای داخلی و خارجی شیوع کرونا در منطقه اروپای شرقی و کشور آلبانی آغاز شده است.
براساس واقعیتهای موجود آلبانی یک کشوردرحال توسعه و بسیار فقیراست که با توجه به زیر ساختهای ضعیف خود به سختی قادر به مقابله با اپیدمی وحشتناک کرونا است.
اخبار منتشر شده از شیوع خزنده کرونا در اردوگاه مجاهدین در تیرانا حکایت دارد. این اخبار همچنین از عدم همکاری مؤثر این تشکیلات با دولت آلبانی در زمینه مبارزه با کرونا و عدم رعایت پروتکلهای بهداشتی دولت در این زمینه توسط اعضای این سازمان خبر میدهد.
قبل از پیشبینی آینده برای رسیدن به چشماندازی روشن از این مقوله باید ریشههای تاریخی این رفتار نامعقول را شناسایی کرد. در حقیقت بستر چنین رفتار دیوانهواری که میتوان به نوعی از آن با عنوان خودکشی دستهجمعی تعبیر کرد در تاریخ و ساختار فرقهگرایانه مجاهدین کاملاً پیدا است. برخی از مصداقها و دلایل ضمنی چنین عملی را میتوان چنین برشمرد:
به احتمال قریب به یقین نخستین چیزی که مجاهدین را به رفتار خودسرانه در قبال سیاستهای بهداشتی دولت آلبانی وا میدارد خاصیت مرکزگرایانه و کاملاً اقتدارگرایانه رهبران این سازمان است که خود بر صندلی قدرت تکیه زدهاند و از حال اعضای رده پایین سازمان بیخبرند. در واقع مریم و مسعود رجوی با عملکرد تاریخی خویش اثبات کردهاند که حاضر به تقسیم قدرت با هیچ دولت، فرد یا نهادی نیستند. حتی اگر این رفتار خودسرانه به قیمت جان تمام اعضای سازمانشان تمام شود.
یکی از بارزترین خصوصیتهای فرقههای بسته و معنویتهای کاذب در جهان معاصر تکیه بیش از حد آنها بر عنصر خودکشی اعضا است. چنین عمل جنونآمیزی میتواند با توجیههای گوناگونی مانند اثبات خلوص نیت و جانبازی برای رهبرای ردهبالای یک فرقه انجام گیرد. بیتردید رفتار هنجارشکنانه اخیر اعضای مجاهدین در قبال بحران کرونا در آلبانی را میتوان نوعی خودکشی دستهجمعی به حساب آورد که انگیزههای متفاوتی را برای آن در نظر گرفت. یکی از آنها عبارت است از:
خلاص شدن از شر تشکیلات شدیداً ایدئولوژیک مجاهدین و جهنم تیرانا به تنهایی میتواند انگیزه کافی برای این خودکشی دستهجمعی باشد. به علاوه به احتمال زیاد بسیاری از اعضا با هدف خلاصی از جهنم مذکور خود را مریض می کنند تا به بهانه درمان در خارج از تیرانا از زندان فرقه رهایی یابند.
هدف مخفی دیگر تشکیلات از وارد کردن تقریباً عمدی کرونا به تیرانا اتهامزنی همیشگی به ایران و نیروهای امنیتی آن است تا از این طریق بیشتر بتواند به شهیدسازی و مظلومنمایی بپردازد.
مطلب دیگری که نباید آن را فراموش کرد تصفیه سازمانیافته نان خورهای اضافی است. طبیعی است سران مجاهدین که آواره لیبرتی شدهاند دوست ندارند مشتی عنصر خودباخته و سالخورده را با خود دراروپای شرقی این طرف و آن طرف بکشند. بنابراین نمیتوان برای دستیابی به این مقصود وسیلهای بهتر از یک بیماری مهلک متصور بود.
با عنایت به موراد فوق میتوان روزهای سیاهی را برای ساکنان تیرانا و آلبانی پیشبینی کرد. بخشی از دورنمای این سیاهی مطلق این چنین است:
مجاهدین در طول ویروس کرونا به دلیل رعایت نکردن دستورالعملهای بهداشتی قربانیان زیادی خواهند داد و مجبورند برای جلوگیری از لو رفتن تعداد واقعی تلفات خود تشکیلات فرقه خویش را بستهتر کنند.
رادیکالیزهتر شدن برخوردهای تشکیلاتی، سرخورده شدن باقیمانده احتمالی تشکیلات این گروه تروریستی را به دنبال خواهد داشت که متعاقب آن شاهد ریزش بیشتر اعضا خواهیم بود.
در صورتی که مجاهدین به بیمبالاتی خویش ادامه دهند درآلبانی فاجعه میآفرینند وهمین مسئله موجبات برخوردهای رادیکال با این تروریستها را دستکم در درون جامعه آلبانی فراهم خواهد آورد. بنابراین باید گفت رجوی و دوستانش باید در آینده نزدیک به دنبال آشیانه جدیدی برای خویش باشند.
علی رحمانی