فرقه ی رجوی برای اینکه نگذارد کسی به این فکر بیافتد که چرا دراعدام کاملا غیرقانونی و سفاکانه ی 9 نفر زندانی ( 7نفر از فدائیان و2نفر از مجاهدین) در30 فروردین 1354 ازاعدام مسعود رجوی خودداری شد وبجای آن دو کادر درجه دومی بنام های کاظم ذولانوار و مصطفی جوان خوشدل اعدام شدند، مجبور به نوشتن مقاله ای دروصف کاظم ذولانوار شده تا ثابت کند اعدام نشدن مسعود رجوی، دلایل دیگری داشته واینطور نبوده که وی فعالیت سیاسی ومخفی کافی در زندان داشت و عمدتا برای مسائل رفاهی خودش چانه میزد!
این مسئله درموقعی قابل تامل است که توجه کنیم که تیرباران شده ی فدائی ها ، ازرهبران اصلی ودرجه یک آنها بود و بعضی ازآنها مثل بیژن جزنی فرد با سواد ونظریه پرداز بود واتفاقا دوست صمیمی مسعود رجوی که مرحوم صفر قهرمانیان بعنوان باسابقه ترین زندانی سیاسی ایران، در خاطرات خود ازاین دوستی تنگاتنگ یاد میکند و درعوض میگوید که جزنی درغیاب رجوی هم دوست او بود ولی رجوی ضمن نمایش دادن دوستی شدید درظاهر، هروقت دست میداد، برعلیه جزنی بدگویی میکرد!
درهر صورت، من قسمت هایی ازمقاله ی باند رجوی با تیتر ” چرا مجاهدین و تاریخ ایران مدیون مجاهد قهرمان کاظم ذوالانوار هستند؟ ” را انتخاب کرده وجواب های درخوری به آنها داده ومیخواهم که جوانانی که ازماجرا بی اطلاع هستند، آگاهتر شوند:
” اما آنچه در زندگی کاظم نقطه اوج و کمال فعالیتهای انقلابی اوست، تلاش عاشقانه‌اش برای فداشدن و سپربلاشدن در راه حفظ رهبریش مسعود رجوی بود؛ و شهادتش درهمین‌رابطه بود“.
شنیده ها ازداخل زندان آن موقع حاکی است که این فرد درخط وخطوط رجوی نبوده و درپی آموزش تاکتیک های دیگر مبارزه بوده تا بتوان از مضرات جنگ چریکی جدا ازمردم دور ماند وبه تئوری های علمی مجهز شد و ساواک که این رویه ی تازه را خطرناک میدانست واز کارهای کاظم سر درآورده بود ، اورا سربه نیست کرد.
چرا این رویه و آموختن تئوری های علمی برای ساواک خطرناک مینمود؟
برای اینکه برای ساواک کار سختی نبود تا با بسیج صدها پاسبان وافسر، یک خانه ی تیمی را که با سختی تمام وتوسط دانشجویانی که عمدتا نخبه بودند ، تارومار کرده وشاید یکی دو پاسبان هم کشته میداد.
هزینه ی ساواک دراین مورد خیلی کم بود اما هزینه ی این قسمت ازجنبش دانشجویی که اینگونه اعضای نخبه اش را ازدست میداد، غیر قابل جبران بود!
در روایاتی دیگر آمده است که ساواک با مشورت با مسعود رجوی، نیروهای کیفی را درزندان با انواع حیل میکشت والبته من بطور دقیق از صحت وسقم قضیه اطلاع نداشته و برروی این روایات اخیر، تاکید موکدی ندارم.
درنقل قول بالا به خاصیت فرقوی بودن عمیق سازمان مجاهدین توجه کنید که ادعا دارد که کاظم تنها وتنها بخاطر رجوی کشته شده است!!!
بازهم :
“ او درمورد فعالیتهای داخل زندان و اطلاعات حساسی که لو رفته بود هرگز اجازه نداد پای مسعود به‌میان کشیده شود. از این نظر مجاهدین و تاریخ ایران به‌طور مضاعف مدیون مجاهد قهرمان کاظم ذوالانوار است “.
این فعالیت ها که جزنی ودیگران بخاطر آن کشته شدند، چیزی جز تشکیل کلاس های مخفیانه ی بازآموزی تئوری و بالابردن سطح افراد وتهیه ی کتب ومقالاتی در کاغذ های مخصوص ، نبوده و از لابلای خاطره نویسی ها بخوبی میتوان فهمید که رجوی بخاطر رفتار بسیار ضعیف اش درایام بازجویی، آنچنان که شاید وباید، مورد اعتماد دیگران نبود وبدین خاطر پایی درمسئله نداشت که لو داده شود.
مسعود اهل این کارها نبود و بی جهت کار سخت دیگران را که میخواستند بدون اطلاع مسعود که قابل اعتماد تشخیص داده نمیشد ، به حساب او ننوشته ومرده ها را بی آبرو نکنید!
وحید