تشکیلات مجاهدین خلق به فرزندان اعضای خود همچون امیر وفا یغمایی فرزند اکرم حبیب خانی و پروین حسین نیا فرزند مرضیه صالحی پس از ساعت ها انتظار در مقابل درب پایگاه اشرف سه در آلبانی، اجازه دیدار با مادرانشان را نمیدهد چون با آنچه تشکیلات «محمل شناخته شده خبرنگاری» میخواند به آنجا آمده بودند و در رسانههای خود با انتشار تصاویری از کارت شناسایی این دو جوان و یک خبرنگار سوئدی ادعا میکنند که آنها عوامل وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی هستند!
این اولین بار نیست که مجاهدین خلق خبرنگاران و روزنامه نگاران را متهم به همکاری با حکومت ایران می کنند. در طول چهار دهه گذشته خبرنگاران اندکی توانستهاند به درون تشکیلات مجاهدین خلق راه یابند چراکه خبرنگاری همواره مبتنی بر اصولی اساسی است که برای سران مجاهدین خلق به شدت خطرناک و آسیب زا است.
وب سایت «شبکه روزنامه نگاری اخلاقی» پنج اصل را پایه روزنامه نگاری اخلاقگرا میداند: حقیقت و صحت، استقلال، انصاف و بی طرفی، انسانیت، مسئولیت پذیری. بنابراین اگر یک روزنامه نگار بی طرف مستقل بخواهد با رعایت اصل انصاف و انسانیت در پایگاه مجاهدین خلق به دنبال حقایق باشد، مسئولیت خود را در انتقال دقیق و بی طرفانه حقایق و شواهد به مخاطبانش میداند و همین اصول نقطه تقابل مجاهدین خلق با روزنامه نگاری است، چراکه هر چقدر که ساختار تشکیلاتی مجاهدین سعی در بی نقص نشان دادن مناسباتش به جامعه خبری و رسانه ها داشته باشد، باز هم ماهیت حقیقی تشکیلات به واسطه شواهدی ریز و درشت درز می کند.
شاید نخستین بار که سران تشکیلات مجاهدین خلق دریافتند که ورود خبرنگار و روزنامهنگار مستقل به پایگاه هایشان، علیرغم همه تمهیداتی که میاندیشند، به ضررشان تمام میشود، زمان انتشار مقاله الیزابت روبین در ژوئن سال 2003 در نشریه نیویورک تایمز بود.
سران مجاهدین خلق به روبین اجازه داده بودند که وارد کمپ اشرف شود، بخش های مختلف کمپ را به او نشان داده بودند. او در جمع اعضا حاضر شده بود با چندین نفر از آنها مصاحبه عمومی کرده بود و در حالی که بنظر میرسید همه چیز تحت کنترل مسئولین قرارگاه است، در نهایت روبین عنوان «فرقه رجوی» را بر مقالهاش نهاد. دیدهها و شنیدههایش درکمپ اشرف را به دقت گزارش کرد اما تردیدی به خود راه نداد که درباره آن مکان چنین بنویسد:
« گویی در دنیای خیالی کارخانه زنبورهای ماده در چین مائوئیستی بودم».
بنظر میرسد که این تجربه تلخ سران مجاهدین خلق را برآن داشت که درباره ورود هر فردی از اصحاب رسانه به پایگاه هایشان حساس باشند و تا اطمینان حاصل نکردهاند که روزنامه نگار مورد نظر به اندازه کافی متقاعد و تطمیع شده است که جهانی آرمانی از عدهای مبارز وارسته و از جان گذشته برای مخاطبانش به تصویر بکشد، به او اجازه ورود به کمپ را ندهند.
از همین رو، در موارد بسیار روزنامهنگاران و خبرنگاران کنجکاوی که به دنبال کشف حقایق و راستی آزمایی گزارشهای نهادهای حقوق بشری درباره مواد نقض حقوق بشر در تشکیلات و اظهارات اعضای جدا شده و خانواده های اعضای گرفتار در درون ساختار فرقه ای مجاهدین خلق بودهاند، نه تنها اجازه ورود به دورن پایگاه نیافتهاند بلکه از سوی مجاهدین خلق مأمور وزارت اطلاعات ایران خوانده شدهاند و از سوی محافظان پایگاه مورد ناسزا و گاه خشونت قرار گرفتهاند.
معروفترین نمونه این نوع رفتار با خبرنگار تلویزیون کانال 4 انگلستان، لیندسی هیلسوم رخ داد. گاردهای آلبانیایی پایگاه مجاهدین خلق به او و فیلمبردار همراهش اجازه ورود نمیدهند، به دوربین شبکه حمله میکنند، برخی از نفرات تشکیلات به سمت هیلسوم میآیند و به زبان انگلیسی دست و پا شکسته او را تروریست و جاسوس رژیم ایران خطاب می کنند. او در سپتامبر 2018، در گزارش تصویری 11 دقیقهای از «فرقه ای پرابهام » که مشاوران ترامپ به عنوان آلترناتیو حکومت ایران از آن حمایت میکنند، صحبت کرد؛ مجاهدین خلق را فرقه ای سیاسی مذهبی خواند که افرادش را شستشوی مغزی میکند، تجرد را اجباری و مخالفت را سرکوب میکند.
از هویت جعلی در فضای مجازی تا واگویی تفکرات جنسی
خبرنگار کانال 4 انگلستان که به داخل پایگاه دسترسی نیافته است برای گرفتن خبری از اسرار درون تشکیلات به سراغ اعضای جدا شده از جمله پدر و مادر سمیه محمدی میرود که در آن زمان مدتی بود که در آلبانی برای دیدار با دخترشان تلاش های مدنی و قانونی میکردند. در گزارش هیلسوم نشان داده میشود که مصطفی محمدی و همسرش نیز در خیابانهای تیرانا با فریادهای «تروریست، تروریست» مورد حمله اعضای مجاهدین خلق قرار گرفتهاند.
لیندا پرسلی و آلبانا کاساپی دو خبرنگار بی بی سی هستند که سال گذشته به مقابل پایگاه مجاهدین در نزدیکی تیرانا رفتند و وقتی که اجازه ورود به داخل پایگاه نیافتند در گزارش خود به مصاحبه با اعضای جدا شده ساکن آلبانی و سیاستمداران آلبانیایی بسنده کردند. آن ها در گزارشی که در نوامبر 2019 منتشر کردند، اذعان کردند که « اینجا خبرنگاران بدون دعوت قبلی با استقبال گرمی روبرو نخواهند شد» و در ادامه تاکید کردند که بیبیسی نتوانسته در مورد هیچ یک از این موضوعات نظر مجاهدین خلق را بداند، به این دلیل که سازمان پیشنهاد مصاحبه را قبول نکرده است.
مجاهدین خلق؛ گروهی که اعضایش نباید به سکس فکر کنند
با همه حساسیت های سران تشکیلات، تضمینی وجود ندارد که خبرنگاری که به دعوت تشکیلات وارد پایگاه شده نیز گزارشی خلاف میل تشکیلات منتشر نکند. آلیس تیلور مدیر وبلاگ بالکانیستا که سال گذشته در ماه آگوست به دعوت تشکیلات برای شرکت در گردهمایی سالانه مجاهدین خلق به پایگاه اشرف سه دعوت شده بود بعدا در گزارشی که در وبلاگ و توییتر خود با عنوان «روز من با مجاهدین در آلبانی» منتشر کرد، به سادگی نکات عمیق و برجسته ای از ساختار درونی پایگاه گفت. برای نمونه هنگامی که در شلوغیهای مراسم او خود را رزونامه نگار معرفی می کند، برخوردها با او بسیار تغییر می کند، به طوری که سر او فریاد می کشند که او آنجا «چه غلطی میکند» . وقتی به خود می آید متوجه می شود که هیچ خبرنگار یا کارمند تلویزیونی از رسانههای دنیا در سالن حضور ندارند و تنها تعدادی عکاس و فیلمبردار می بیند که مطمئن است از خود تشکیلات مجاهدین خلق هستند. پس از ساعاتی حضور در مراسم، او که به دعوت یکی از زنان عضو تشکیلات آمده بود، مراسم را ترک میکند و چنان از لبخندها و شعارهای مصنوعی حضار و سخنرانیهای نامفهوم سخنرانان منزجر است که دیگر پیگیریهای تلفنی و پیامکی آن دوست کذایی در تشکیلات را پاسخ نمیدهد.
روایت خبرنگار انگلیسی از یک روز حضور در کمپ اشرف
روایت خبرنگار انگلیسی از گردهمایی مجاهدین در آلبانی
و نهایتا روزنامهنگار دیگری از نیویورک تایمز مجاهدین خلق را به چالش میکشد. پاتریک کینگزلی از نشریه نیویورک تایمز ساعت ها در مقابل اشرف سه منتظر ماند تا بالاخره اجازه ورود یافت. با ورود او به درون پایگاه مجاهدین خلق در سال جاری مجاهدین خلق بار دیگر تیرشان به سنگ خورد. هر چند که سران مجاهدین تلاش بسیار کردند با نمایش دادن موزه ها، سالن ورزشی، استودیو ضبط موسیقی و بخش های چشمگیر دیگری از پایگاه به کینگزلی و عکاس همراهش نشان بدهند که اعضای تشکیلات به صورت خودخواسته و فداکارانه در نهایت صلح و دوستی در درون تشکیلات برای رهایی مردم ایران مبارزه می کنند، اما گزارشی که کینگزلی در شانزدهم فوریه 2020 در نیویورک تایمز منتشر کرد ابعادی از زندگی « شورشیان ایرانی به شدت اسرارآمیز » افشا کرد. او تور گردش خود در اشرف سه را همراه با «مصاحبه های سریالی و جلسه های پروپاگاندا» دانست.
گزارش نیویورک تایمز از اردوگاه مجاهدین در آلبانی
کینگزلی بر این باور است که مجاهدین به این دلیل به او اجازه ورود به پایگاهشان را دادند چون امید داشتند که گزارش او بتواند تاثیر منفی گزارش الیزابت روبین در 17 سال پیش را تصحیح کند. به نوشته کینگزلی، روبین اجازه نیافته بود که با اعضا به طور خصوصی مصاحبه کند. بنابراین به کینگزلی اجازه داده میشود که با سمیه محمدی خصوصی صحبت کند که نتیجه آن معلوم است. سمیه در جملاتی از پیش تعیین شده مانند گذشته از پدر و مادر خود برائت میجوید.
اما گزارش کینگزلی به اینجا ختم نمیشود. وقتی او از علی صفوی درباره کجایی مسعود رجوی میپرسد، او لحظاتی به پاهایش خیره میشود و نهایتا میگوید:
«نمیتوانیم در این باره حرف بزنیم.»! درطول تور دو روزه اش در اشرف سه، کینگزلی بیش از 200 نفر در محوطه کمپ نمیبیند درحالیکه تشکیلات به او گفته بود که 2500 عضو دارد. او تصور میکند که مابقی افراد «ایزوله» شده باشند.
کینگزلی نیز به مانند هر خبرنگار سلیم دیگری در صدد کشف حقایق و ارائه گزارشی مستقل است و برای این منظور از میان ده ها عضو جدا شده از تشکیلات که در آلبانی زندگی میکنند با 10 نفر مصاحبه میکند. بنا به اظهارات آنها از ساختار فرقهای و ضد بشری درون تشکیلات مینویسد و از مزرعه ربات های اینترنتی مجاهدین خلق که کارشان به راه انداختن پروپاگاندا علیه حکومت ایران است.
او به این اظهارات بسنده نمیکند و به سراغ مسئولان ارتش آمریکا می رود که زمانی در عراق با مجاهدین خلق در ارتباط بودند. با چند تن از نظامیان آمریکایی که مجاهدین پیشنهاد کرده اند مصاحبه میکند اما علیرغم میل سران مجاهدین او با نظامیانی چون کاپیتان ماثیو وودساید که بین سالهای 2004 و 2005 مسئول نظارت بر کمپ مجاهدین در عراق بود، نیز مصاحبه میکند. کاپیتان وود ساید پس از ارائه توضیحاتی از مشاهداتش می گوید: « آن سازمان را مطلقا انزجارآور یافتم. حیرت زدهام که اکنون در آلبانی هستند.»
کینگزلی پس از انتشار گزارشش در نیویورک تایمز در حساب توییتری خود نیز در چندین توییت توضیحات تکمیلی درباره مشاهداتش از کمپ اشرف سه میدهد که زوایای دیگری از دنیای تاریک درون فرقه رجوی را فاش میکند. از جمله اینکه به هنگام مصاحبه با اعضای درون پایگاه وقتی درباره جلسات خود انتقادی (شستشوی مغزی) از اعضا سوال میکند یکی از افراد تایید میکند که چنین جلساتی وجود دارد، دیگری نخست میپذیرد و بعد حرف خود را تصحیح میکند و باقی افراد انکار می کنند که چنین جلساتی وجود دارد!
چنانچه نقل آن رفت، امروزه که رسانهها و شبکههای اجتماعی در انتقال اخبار به شدت موثر عمل میکنند، حضور خبرنگار مستقل – که البته معمولا از سوی مجاهدین مامور رژیم ایران خوانده شوند – در درون و بیرون پایگاه های مجاهدین خلق همواره به ضرر آنها تمام میشود. وحشت از خبرنگار، سران مجاهدین خلق را به جایی میرساند که وقتی فرزندی برای دیدار با مادرش به درب پایگاه مراجعه میکند او را متهم به استفاده از «محمل خبرنگار» میکند. هر چند که حق طبیعی هر فرزند است که مادر خود را ببیند حتی اگر سالها تلاش ناموفق برای رسیدن به خواسته اش او را بر آن داشته باشد که از فشار روانی رسانهها استفاده کند.
مزدا پارسی