پس از ضربه نیروهای امنیتی و اطلاعاتی سپاه به مرکزیت سازمان مجاهدین خلق در 19 بهمن 60 که طی آن عملیات موسی خیابانی و اشرف ربیعی کشته شدند، در اردیبهشت ماه سال 61 طی دو مرحله به بخش اجتماعی این سازمان به رهبری محمد ضابطی ضربه وارد شد.
مجاهدین از ابتدای سال 61 و همزمان با اجرای عملیاتهای فتحالمبین و بیتالمقدس در جبهههای جنگ تحمیلی که همراه با پیروزی برای رزمندگان ایرانی بود، حملات تروریستی در شهرهای مختلف ایران انجام میدادند. از این رو نیروهای امنیتی و سپاه در شهرها و استانهایی همچون مشهد، شیراز، رشت، بابل و سمنان اقدام به شناسایی خانههای تیمی این سازمان و دستگیری اعضای آن کردند. به گونهای که هر روز یک یا چند خانه تیمی در این شهرها شناسایی و پاکسازی میشد.
بخش اجتماعی سازمان مجاهدین خلق
سازمان مجاهدین خلق علاوه بر مرکزیت، دارای 5 بخش بود که “اجتماعی”، “روابط”، “شهرستانها” و “ویژه نظامی” از جمله این بخشها بودند. بخش اجتماعی شامل واحدهای کارگری، کارمندی، دانشجویی، دانشآموزی و محلات بود.
مسئولیت این بخش با محمد ضابطی بود. محمد ضابطی هدایتکننده تظاهرات 30 خرداد و 5 مهر 1360 و مجموعه عملیاتهای ترور و تخریب بود. در واقع بخش اجتماعی ستون فقرات ترورهای سازمان بود.
پس از پاشیده شدن مرکزیت سازمان، ستاد عملیات به سطح پایینتر و بخش اجتماعی منتقل شده بود. بخش اجتماعی سازمان، عملیاتهای تروریستی گستردهای را طراحی کرده و در پی اجرای آن بود. برخی از اعضای مجاهدین در بازجوییها اعتراف کردند که قرار بود پس از ضربهای که بعد از کشتهشدن موسی خیابانی بر آنان وارد آمد، برای اینکه اعلام موجودیت بکنند، دست به یک سری انفجارات سراسری بزنند.
محسن رضایی فرمانده وقت سپاه که پیش از آن مسئول واحد اطلاعات سپاه بود، گفته است: «قبل از اینکه سازمان بتواند کاری انجام دهد، ما آماده شدیم که ضربه بعدی را بزنیم. آنها عملیات گستردهای را شروع کردند، ولی قبل از اینکه بتوانند آن را به نقطه مدنظر برسانند، ما از طریق سرنخی که از دادستانی پیدا کردیم، هفت هشتتا خانه تیمی را شناسایی کردیم که یکی از این خانهها برای ما خیلی مهم بود، زیرا در آن خانه شورای اجتماعی سازمان که [محمد] ضابطی هم در میان آنها بود، حضور داشت.»
از این رو دستگاههای امنیتی، بخش اجتماعی سازمان را که اصلیترین بخش هدایت و مدیریت عملیاتهای ترور و تخریب را برعهده داشت، نشانه رفتند و موفق شدند مرکزیت این بخش را در ضربه دومرحلهای در اردیبهشت 61 منهدم و زمینگیر کنند.
در روز 12 اردیبهشت سال 1361 در حالی که چند روزی از کشف کودتای قطبزاده-شریعتمداری میگذشت و عملیات بیتالمقدس نیز با هدف آزادسازی خرمشهر و سرزمینهای اشغالی در جبهه جنوب خوزستان آغاز شده بود، نیروهای اطلاعات سپاه در یک اقدام هماهنگ به بیش از 10 خانه تیمی سازمان مجاهدین خلق در شهر تهران حمله کردند و بخش اجتماعی این سازمان را منهدم کردند.
ضربه نخست در روز 12 اردیبهشت
در روز 12 اردیبهشت نیروهای سپاه و دادستانی انقلاب اسلامی چند خانه تیمی سازمان مجاهدین خلق را در سطح شهر تهران کشف و تعدادی از عناصر اصلی آن را دستگیر کردند.
سپاه در جبهههای جنگ مشغول آمادهسازی مقدمات عملیات بیتالمقدس (عملیات آزادسازی خرمشهر) بود؛ از این رو برایشان بسیار مهم بود که عملیات علیه سازمان مجاهدین خلق با موفقیت انجام شود، بخش اجتماعی سازمان و محمد ضابطی مهندم شوند تا عملیات گسترده مجاهدین خنثی شود.
مسئولان اطلاعات سپاه از کسب موفقیت تردید داشتند. ابتدا نزد آیتالله محمدی گیلانی رفتند تا برایشان استخاره بگیرد. آیتالله محمدی گیلانی برایشان استخاره زد و گفت “اکنون عجله نکنید.” سپس از امام خمینی خواستند تا برایشان استخارهای بگیرد. پاسخ استخارهای که امام یا اعضای بیت ایشان زده بودند این بود که در آن کار خیر و برکت است و نتیجه آن هم مثبت است. در فاصله زمانی که آیتالله محمدی گیلانی گفته بود عجله نکنید تا هنگامی که پاسخ استخاره از بیت امام دریافت شده بود (24 ساعت)، ضابطی و اعضای شورای اجتماعی سازمان به آن خانه تیمی مورد نظر سپاه رفته بودند.
براساس گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی واحدهای عملیات سپاه و دادستانی انقلاب اسلامی در عملیاتهایی هماهنگ از ساعت 14 روز 12 اردیبهشت در مناطق مختلف شهر به ویژه در مناطق شمال، غرب و شرق تهران پس از محاصره خانههای تیمی مجاهدین ، از طریق خانههای مجاور و مسیرهای منتهی به آنها، با حصول اطمینان از حضور کادرهای مرکزی در خانهها، عملیات نظامی هماهنگ و گستردهای را آغاز کردند که با کشته شدن 40 نفر از مجاهدین و دستگیری بیش از 30 تن از عناصر کادر مرکزی آنان خانههای تیمی به تصرف درآمد.
علیرغم اینکه در خانه ضابطی بیشتر نقاط آتش گرفته بود، اما کیف اسناد و مدارک که حاوی اسناد و مدارک مهمی بود، سالم به دست نیروهای امنیتی افتاد که در عملیات بعدی از آنها استفاده شد.
در این حملات علاوه بر ضابطی، فضلالله تدین از مرکزیت سازمان و کاندیدای سازمان برای ورود به مجلس، کاظم باقرزاده عضو مرکزیت مجاهدین و از مسئولان بخش اجتماعی، حمید جلالزاده از کادر مرکزی مجاهدین و مسئول کل بخش تدارکات، حمید خادمی از مرکز مجاهدین و کاندیدای سازمان برای انتخابات مجلس، حسن صادق از اعضای درجه یک و مرکزیت نهاد مجاهدین ، فرشته اسدی عضو فعال و از مسئولان نهاد و همسر حمید خادمی، نصرت رمضانی عضو فعال و همسر محمد ضابطی، پری یوسفی عضو فعال و همسر باقرزاده، حسن رحیمی از مسئولان نهاد و عضو درجه یک مجاهدین ، فاطمه تاجمهدوی عضو فعال و یکی از مسئولان نهاد دانشآموزی و همسر فضلالله تدین، ذکیه محدث عضو فعال نهاد دانشآموزی و همسر حمید جلالزاده، حسن جلیل عضو نهاد استانها، بخش، شهرستان و مرکزیت نهاد محلات، محمد توانا عضو فعال با نام مستعار هادی محمدی و محافظ محمد ضابطی، محمد عسگریزاده عضو شورای نهادی دانشآموزی مجاهدین و مسئول تیمهای مناطق تهران، محمدتقی آسین عضو فعال مجاهدین و مسئول تدارکات مناطق تهران، امیرهوشنگ آقابابا عضو فعال و مسئول کل خانه تیمی مرکزیت بخش اجتماعی، سوسن میرزایی عضو فعال و عضو شورای نهاد دانشآموزی و همسر امیرهوشنگ آقابابای و حسنعلی ونکی عضو فعال نهاد محلات و مسئول حفاظت خانه تیمی محمد ضابطی کشته شدند.
ضابطی در آپارتمان سهطبقهای بود که هیچ خانه دیگری بر آن مسلط نبود و اطراف آن باغ بود. نیروهای اطلاعات سپاه با صاحبخانه گفتگو کردند و از او برای ورود به داخل خانه استفاده کردند. آنان صاحبخانه را صدا زدند و به او گفتند که مجاهدین در خانه شما هستند و مسلحاند. اگر تو با ما همکاری نکنی، ما تو را هم جزو اینها حساب میکنیم. آن فرد گفته بود حرفی ندارم و با شما همکاری میکنم.
صاحبخانه پیشنهاد داد برای خرید از خانه بیرون بیاید و بعد چند نفر از نیروهای اطلاعاتی را سوار ماشین کند و به پارکینگ خانه ببرد. نیروهای اطلاعاتی همین کار را انجام دادند. اما یکی از آنان که مسئولیت داشت با پا در را باز کند، هنگام بازکردن در برخلاف همیشه پایش گیر میکند و در فاصلهای که پای او را بیرون میکشند، مجاهدین هم آماده میشوند و درگیری شروع میشود.
با شلیک نیروهای امنیتی کپسول گاز منفجر میشود و همهجا آتش میگیرد. مجاهدین به بخش دیگری از خانه فرار میکنند. مجاهدین چون از آتشی که به وجود آمده بود، فرار کرده و به یک گوشه رفته بودند، نارنجک به همان نقطه اصابت کرد و آنها که تجمع کرده بودند، بیشتر همانجا روی هم افتاده و کشته شدند.
در این بین ضابطی فرار کرد و به روی پشتبام رفت و میخواست از آنجا فرار کند. او خود را آویزان کرد تا بتواند خودش را به جای دیگری بیندازد، اما از پشت سر هدف قرار گرفت. گلوله به کمرش اصابت کرد و به زمین افتاد و در نهایت در مسیر بیمارستان کشته شد.
براساس اطلاعیه روابط عمومی ستاد مرکزی سپاه و دادستانی کل انقلاب اسلامی، در این حملات مقادیر قابل توجهی بمبهای کتابی، نارنجکهای دستی و مواد آتشزا به دست آمد. همچنین علیرغم اینکه در خانه ضابطی بیشتر نقاط آتش گرفته بود، اما کیف اسناد و مدارک که حاوی اسناد و مدارک مهمی بود، سالم به دست نیروهای امنیتی افتاد که در عملیات بعدی از آنها استفاده شد.
مجاهدین خلق که در روز 12 اردیبهشت ضربه سنگینی خورده بودند، چون نمیدانستند چه کسانی و چه نهادهایی به آنان ضربه زدهاند، اقدام به اجرای ترورهایی علیه نیروهای کمیتههای انقلاب اسلامی، سپاه، جهاد سازندگی و انقلابی کرد.
پاتکهای کور مجاهدین
مجاهدین که از عملیاتهای اطلاعات سپاه ضربات سختی متحمل شده بودند، دو روز بعد اقدام به اجرای ترورهای تلافیجویانه در تهران کردند؛ اما آنان نمیدانستند که از چه کسانی و چه نهادهایی ضربه خورده بودند، به همین اقدام به اجرای ترورهایی علیه نیروهای کمیتههای انقلاب اسلامی، جهاد سازندگی و سپاه کردند.
در روز 14 اردیبهشت در تقاطع خیابان شباهنگ، 3 فرد روحانی عضو سازمان تبلیغات اسلامی قم هدف تیراندازی مجاهدین قرار گرفتند که یک نفر از این افراد شهید و یک نفر دیگر مجروح شد.
در حادثه دیگری دو عضو جهاد سازندگی در خیابان جمالزاده، خیابان گلکار هدف تیراندازی مجاهدین قرار گرفتند که یکی از آنان شهید و دیگری مجروح شد.
در حادثه سوم عدهای از مجاهدین با کارت عضویت در سپاه به دبیرستان شهیدبهشتی وارد شدند و پس از شناسایی اعضای انجمن اسلامی این دبیرستان آنان را مورد حمله قرار دادند که پس از مجروح کردن 2 نفر، متواری شدند.
در منطقه تهرانپارس هم دو موتورسوار پس از تیراندازی به سوی یکی از واحدهای سپاه مورد تعقیب قرار گرفتند که یک نفر از مهاجمین کشته و دیگری متواری شد. همچنین دو موتورسوار منزل مسکونی صادق خلخالی را به رگبار گلوله بستند که خساراتی وارد نیامد و مهاجمین از محل حادثه فرار کردند.
همچنین در همان روز 7 منافق مسلح که ملبس به لباس بسیج بودند، به ساختمان صندوق تعاون صنفی در خیابان شهید مطهری که آیتالله محلاتی نماینده امام خمینی در سپاه و حبیبالله عسگراولادی از اعضای هیاتمدیره آن بودند حمله کردند. آنان با این ادعا که یکی دو نفر از اعضای صندوق متهم به حمایت از قطبزاده هستند و قصد دستگیری آنان را دارند، وارد ساختمان شدند. افراد را به صف کردند و به سوی آنان تیراندازی کردند.
در روز 15 اردیبهشت نیز عناصر سازمان مجاهدین خلق علاوه بر حمله مسلحانه به دو مکان دولتی و منفجر کردن یک خودرو، با پاسداران کمیته انقلاب اسلامی درگیر شدند. آنان به مقر جهاد سازندگی واقع در فلکه دوم آریاشهر حمله کردند که بر اثر تیراندازی 3 نفر از نیروهای جهادسازندگی به شهادت رسیدند. مقر کمیته انقلاب اسلامی منطقه 2 تهران واقع در خیابان ستارخان هم هدف حمله مسلحانه 3 تن از اعضای سازمان مجاهدین خلق قرار گرفت.
در پی این ترورها، در روز 17 اردیبهشت یک خانه تیمی سازمان مجاهدین خلق شناسایی و اعضای آن کشته و دستگیر شدند. در اطلاعیهای که از سوی روابط عمومی ستاد مرکزی کمیتههای انقلاب اسلامی منتشر شد، آمده بود: «در جریان کشف این خانه تیمی 4 تن از اعضای این سازمان دستگیر شدند. در بازرسی از منزل این مزدوران مقادیری اسناد درونگروهی که دال بر شرکت فعالانه این افراد در توطئه علیه نظام جمهوری اسلامی به دست جانبرکفان پاسدار افتاد.»
در این اطلاعیه همچنین آمده بود: «طی یک درگیری که بین پاسداران کمیتههای انقلاب اسلامی و برادران شهربانی با 3 تن از مجاهدین مسلح که قصد حمل و جاگذاری بمبی را داشتند رخ داد، یک نفر از مجاهدین به هلاکت رسیده و 2 نفر دستگیر شدند که از دستگیرشدگان مقداری جنگافزار و مدارک و اسناد به دست آمد.»
محسن رضایی فرمانده وقت سپاه که آن روزها برای اجرای عملیات بیتالمقدس (آزادسازی خرمشهر) در جبهه جنوب حضور داشت، در گفتگویی ضربه 12 اردیبهشت را سه چهار برابر بااهمیتتر نسبت به ضربه 19 بهمن 60 که منجر به کشته شدن موسی خیابانی شد، دانست.
ضربه نهایی در روز 19 اردیبهشت
یک هفته بعد از عملیات اطلاعاتی در روز 12 اردیبهشت، ضربه دیگری در روز 19 اردیبهشت به سازمان تروریستی مجاهدین وارد آمد و مهمترین کادرهای باقیمانده در بخش اجتماعی سازمان در دو خانه تیمی از بین رفتند.
نیروهای سپاه با اطلاع قبلی از اختفای چند تن از مجاهدین در یک خانه تیمی در شهر تهران، ساعت 6 صبح وارد عمل شدند. در این درگیری 5 نفر از اعضای سازمان مجاهدین خلق کشته شدند و یک نفر هم دستگیر شد.
پایگاه فاضل مصلحتی از جمله پایگاههای مهم بخش اجتماعی سازمان بود که در ضربه 19 اردیبهشت مورد هدف پاسداران کمیته و سپاه قرار گرفت. علاوه بر این، خانه تیمی دیگری از بخش اجتماعی سازمان که در این روز مورد هدف قرار گرفت، خانه تیمی واقع در فلکه سوم تهرانپارس بود.
ضربه 19 اردیبهشت تکمیلکننده ضربه 12 اردیبهشت دستگاههای اطلاعاتی به بخش اجتماعی سازمان بود و توانست ماشین ترورهای گسترده مجاهدین را منهدم کند.
محسن رضایی که آن روزها در مناطق عملیاتی بیتالمقدس (جنوب خوزستان) حضور داشت در خصوص اهمیت عملیات علیه بخش اجتماعی سازمان گفت: «عملیات اخیر که توسط برادران ما انجام شد سه یا چهار برابر بیشتر از ضربه قبلی (ضربه 19 بهمن 60) اهمیت دارد؛ زیر در این عملیات ضربه اصلی بر کادر مرکزی و قسمتهای تدارکاتی و بخش اجتماعی مجاهدین شامل شعبههای کادر دانشجویی، دانشآموزی که کلاً 90 درصد نیروی کادر سازمان مجاهدین خلق را تشکیل میدادند وارد شد.»
همچنین به گفته مسئولان سازمان در ضربه 12 اردیبهشت یک سازمان مجاهدین از سازمان جدا شد. فرماندهان این بخش از مرکزیت تا رده شاخه ضربه خوردند. نهاد دانشآموزی، نهاد دانشجویی، نهاد جعل، نهاد تدارکات، قسمت شهرستانهای شمال و شهرستانهای جنوب، مسئولان نهاد کارمندی و مسئولان حفاظت مرکزیت بخش اجتماعی همگی در این ضربه منهدم شدند. علاوه بر تلفات مهمی که بخش اجتماعی بر جای گذاشت نزدیک به 60 نفر نیز دستگیر شدند.
ضربه 19 اردیبهشت تکمیلکننده ضربه 12 اردیبهشت دستگاههای اطلاعاتی به بخش اجتماعی سازمان بود و توانست ماشین ترور مجاهدین را منهدم کند.
عملیات اطلاعاتی سپاه در رسانههای خارجی نیز منعکس شد. رادیو صدای آمریکا گفت: «حملات نیروهای امنیتی به مجاهدین خلق شکست بزرگی برای مجاهدین به شمار میرود و مبارزه آنها را برای سرنگونی خمینی به عقب میبرد.»
در پی ضربات پیاپی به مرکزیت و بخش اجتماعی سازمان مجاهدین خلق، حضرت امام خمینی از نهادهای امنیتی تشکر و قدردانی کردند. در روز 20 اردیبهشت و یک روز پس از ضربه دوم به بخش اجتماعی، امام خمینی در دیدار مسئولان واحد اطلاعات سپاه پاسداران فرمودند: «امروز هرچه میبینید امور غیرعادى است. تمام کارهایى که در داخل شهرها و در جبههها میشود از امورى است که خداوند متعال بر ما منت گذاشته است. شما ببینید چگونه لشکریان کفر با آن سلاحها و آن همه افراد از تعداد اندک ما شکست میخورند. این همان نصر به واسطه رعب است که خدا در دل دشمنان ما رعب ایجاد کرده است. در صدر اسلام لشکریان کفر در مقابل مسلمانان چنان میترسیدند که با همه تجهیزاتشان خودشان را یا تسلیم میکردند و یا فرار مینمودند. امروز هم در ایران وضع چنین شده است. هر کجا حرف پاسدار میشود، دشمنان ما، چه مجاهدین ، چه صدامیان شدیداً میترسند. آنها هم که در خارج نشستهاند از پاسداران ما در ایران میترسند…»
پس از این عملیات، سازمان مجاهدین خلق به این نتیجه رسید که وضعیت داخل کشور برای آنها خیلی سخت شده است و باید فکری برای خروج بکند.