صدیقه شاهرخی که مکان وموقعیت اش را درباند رجوی مشخص نکرده، طی مقاله ای با عنوان ” به آن که غبار از رخ دین زدود…” نوشته است :
” مثل بسیاری از جوانان آن زمان، با ورود به دانشگاه، چشم اندازهای جدیدی را یافتم و مجاهدین را از طریق دفاعیات گل سرخ انقلاب مهدی رضایی، مجاهد قهرمان فاطمه امینی و دیگر مجاهدان شهید شناختم “.
منهم متن دفاعیات مهدی رضائی در بیدادگاه نظامی شاه را خوانده و راضی شدم. اما قبلا هم متن دفاعیاتی از ده ها چهره ی سیاسی ایران را خوانده بودم که مسائل را با تفرعات بیشتر بازکرده وآنها را قوی تر دیده وبنابراین متن دفاعیات مورد اشاره ی شما ، درحدی نبود که دچار آنچنان تحولی شوم که سمپات مجاهدین خلق شوم که اتوپیایی تر ( خیالبافانه تر) به مسائل نگاه میکردند.
همچنین :
” امسال در چهارم خرداد سالگرد شهادت حنیف کبیر و یارانش، بار دیگر به یاد آن روزها افتادم و با تمام وجود به آن برزیگر نخستین، آن که غبار از رخ دین زدود، درود فرستادم. آن که ( حنیف نژاد ) اسلام راستین را از ۱۴۰۰سال خرافه و تحریف پاک و غبارزدایی کرد، یک دگم تاریخی را شکست و پردهٌ ارتجاع را از روی آرمان اسلام و توحید برداشت و آن را با شاخصهای حقیقی راه یعنی حضرت علی و امام حسین و همه پیشوایان تشیع انقلابی به نسلهای پی در پی ما معرفی کرد. او، خود هویتش را از همین شاخصها میگرفت “.
تشخیص اینکه غبار ازچهره ی دین سترده باشد یا غباری دیگر بر روی آن پاشیده باشد، درصلاحیت من نیست ولی اینرا به حتم میدانم که این همشهری پاکباز من ، درتدوین تئوری های خود که اقلا خودش آنرا درراستای استقلال وعدالت اجتماعی میدانست ، ازتئوری های مبارزاتی دیگر مکاتب هم بهره ی زیادی گرفت وآنطور نبود که چیزهای کشف نشده دراسلام بود واو کشف کرد وموفق به شکستن طلسم گردید.
بعبارت دیگر، او بعنوان یک انقلابی، برای تحقق آرمان های انسانی اش ، ازاسلام مطالبی را هم که با افکار او همخوانی داشت، به عاریه گرفت.
بازهم :
” مریم رجوی در مورد این غبارزدایی تاریخی از اسلام گفت: «تاریخ گواه است و همه میدانیم که این حنیف بود که نهج البلاغه و سخنرانیها و کلام حضرت علی را از تاریکخانهها بیرون کشید و در میدان عمل زینت مبارزه انقلابی کرد…“.
وخود مریم دراین مورد چه کرد؟
آیا برهم زدن اس واساس خانواده ها، طلاق اجباری ورساندن مسعود رجوی خود شیفته به مقامی نزدیک مقام الوهیت را بتقلید از حنیف نژاد سازمان داد و یا سپردن همسران دوستان خود وشوهرش به رجوی را ازنهج البلاغه یاد گرفت؟
درکجای نهج البلاغه ، حرمسراداری وآنهم باین شکل وسیع توصیه شده که مریم بعنوان کلید دار آن معروفیت یافت؟!
همینطور :
” شاید کندن ریشه قطور این ارتجاع تاریخی و تعیین تکلیف نهایی با آن، لازمهاش جنگ خونین مجاهدین با رژیم آخوندی در این چهل سال بود و بهایش بیش از صدهزار شهید از بهترین فرزندان مردم ایران و چه رنجها و شکنجها که تاریخ باید گواهی دهد. راستی که چه بهای سنگینی...”.
شما مجاهدک ها که کارها را بدتر کرده و آیینی به جای اسلام به اعضا قالب کردید که بر اساس آن بر باد دادن ناموس، شرف و وجدان را درتشکیلات خود ترویج وتبلیغ نمودید. خون وخونریزی ودزدی ناموس وبچه دزدی کجای اسلام است که باند رجوی مرتکب آن شد؟
اگر این قربانیان را بهترین فرزندان این ملت حساب بکنیم، آیا حیف نبود که خون آنها دراین وادی ناکجا آباد ودر راه فساد و کسب قدرت بر زمین ریخته شود؟
این بهای سنگین بخاطر خون رسانی بر مارهای خفته در شانه های مسعود ضحاک انجام شد و شما دراین مورد نمیتوانید منتی برما بگذارید!
مجددا :
” آنها که فرصتطلبانه بر سر سفره انقلاب ضدسلطنتی حاضر شدند، انقلاب مردم ایران را ربودند و از آن پس، بقای خود را در ویرانکردن انقلاب بر سر نسلی جستجو میکردند که سازندگان حقیقیاش بودند “.
ما بارها بشما توضیح دادیم که شکل حکومتی انقلاب را طرز تفکر مردم، میزان پیشرفت مادی ومعنوی ( میزان رشد شعور ملی) جامعه ودرنتیجه توازن قوای ملی وبین المللی تعیین کرد وشما که خود را همه کاره ی انقلاب میدانستید وعلیرغم این توهمات دستتان بجایی بند نشد ، از زمان ومکان وقوع انقلاب بنالید ونه ازچیزهای غیر تعیین کننده ی دیگر !
وایضا :
” تردیدی نیست که با پیام انسانی این انقلاب رهاییبخش، مجاهدین و خلق قهرمان و محبوبشان، رژیم ضدانسانی را سرنگون و ایران و منطقه و جهان را از شر و شرارت آن آزاد خواهند کرد “.
سرنگونی هیچ رژیمی بدون دخالت فعال اکثریت قاطبه ی ملت امکان پذیر نیست واین ملت مرض ندارد که رژیمی را برداشته وبجای آن مریم روان پریش را بگذارند.
براندازی درشکل وشمایلی که شما استنباط میکنید، غیر عملی است!
ضمنا شرارت درمنطقه کار آمریکا وپاره ای از نوچه هایش میباشد و قطع شرارت تنها با بیرون رفتن آمریکا ازمنطقه وتحریک نکردن کشورها علیه همدیگر، ممکن است وایران نه تنها ضرری ازاین کار ندیده وبلکه بکلی منتفع خواهد شد.
ونهایتا :
” همان شعلهیی که یک روز با خواندن جزوه تکامل حنیفنژاد در دانشگاه تهران، مرا و بسیاری از همنسلانم را به مبارزه برای آزادی و عدالت و نجات مردم از دیکتاتوری فراخواند، زنده و پوینده و در فرازی بسا بالاتر، جوانان و نسلهای آینده این میهن را فراخواهد خواند. این سیر تاریخ است و گریزی از آن نیست “.
حنیف نژاد ومریم رجوی از یک جنس نیستند و اگر حنیف نژاد تورا تکان داده، مریم رجوی ازتحرکت جلوگیری خواهد کرد.
شما در مقایسه با دوران حنیف نژاد ، برعلیه سیر تاریخ که علیرغم وجود زیگزال ها روبه جلو است ، میخواهید آن را به عهد برده داری برده ومانع سیرطبیعی تاریخ بشوید، که نتیجه اش این بود وهست که بازنده ی این پروسه بوده وخواهید بود.
وحید