احساس گناه، راز کاسبی در فرقه ها

در این یادداشت خواستم اشاره ای کنم به یک ترفندی که همواره در مناسبات فرقه ها به ویژه فرقه رجوی مورد استفاده مکرر قرار می گیرد.

«گناه»، بله گناه، یکی از قدیمی ترین ترفندها برای سلطه بر کسانی که به عمد و یا به سهو به یک فرقه می پیوندند و در گام های بعدی که اعتقادات آنان مشخص شد، به وادی گناه کشیده می شوند و در این تارهای عنکبوتی گرفتار آمده و خلاصی نخواهند داشت.

اما چگونه با این حربه عمل می کنند و افراد را در مخمصه می اندازند؟ ابتدا معلمین و متخصصین فرقه که مباحث ایدئولوژیک را به پیش می برند و معمولا توسط رهبر فرقه آموزش های خاص در این رابطه دیده اند در فرد احساس گناه ایجاد می کنند، آنها ایده های غیر منطقی به خورد فرد می دهند که قادر به محقق ساختن آنها نیست (در اغلب اوقات).
وقتی که فرد دید در توانایی جسمی و فیزیکی او انجام کار گفته شده امکان پذیر نیست، گناه به وجود می آید و همین که گناه به وجود آمد فرد به دام افتاده است، دامی مرگبار.
اگر که مقداری مطالعه در این زمینه داشته باشید متوجه خواهید شد که رهبران فرقه های مرگبار و فاسد از گناه و مسائل پیرامون آن دکان های دونبش باز می کنند و نان این حربه را روزمره می خورند و امورات می گذرانند.
باید خدمت خوانندگان محترم عرض کنم که گناه راز کاسبی همه فرقه ها است، بدون استثناء، علت هم در این است که مردم ناآگاه را وسیله پیشبرد اهدافشان قرار بدهند و به آن اهداف برسند.
در این رابطه ممکن است که در فرد احساسی ایجاد گردد که فرد فکر کند در نزد خدای خود و یا حتی در نزد وجدان خود باید کاری انجام دهد که نتوانسته، لذا به دنبال آن خواهد بود که از زیر این دِین خارج شود زیرا مستمر تحت فشار روحی خواهد بود که خلاصی نخواهد داشت. مثلا بعضی از مسیحی ها به کلیسا رفته و با اعتراف به گناه خودشان را راحت می کنند ولی در فرقه رجوی تنها اعتراف به گناه کافی نیست و باید فرد در صدد جبران باشد.

از همین جا هست که اوضاع خطرناک می گردد، تند روی ها آغاز می شود، حتی در کارهای تروریستی بسیار کاربرد جدی دارد، مثلا فرد بعد از اینکه دچار گناه شده و در صدد آن است که خلاص شود او را به سمت عملیات های انتحاری سوق می دهند و چون فرد به شدت زیر فشار روحی و روانی قرار دارد مورد سوء استفاده قرار گرفته و او را به سمت منفجر کردن خودش سوق می دهند.

تنها راه نجات از این دام فقط عشق است توام با انسانیت و نه چیز دیگر.

حالا گناه در فرقه رجوی دقیقا چه معنی می دهد؟ گناه در فرهنگ فرقه رجوی این است که فرد نتواند رضایت مندی رهبر فرقه را فراهم کرده باشد. بله، تمام اعمالی که در درون تشکیلات فرقه ای رجوی انجام می پذیرد دقیقا در راستای این است که رهبر فرقه به نقطه ارضای روحی و جسمی و فیزیکی برسد.
چرا گفتم راه حل در عشق است چون که برای خلاصی از فشار روحی و روانی که در ادامه اش فشار فیزیکی هم به دنبالش هست باید کاری کرد. فرقه که بحث خودزنی را پیش می برد و از طرفی می خواهد که خودش را مورد هدف قرار دهد تا رهبر فرقه از این بابت احساس راحتی نماید.
ولی اگر بخواهیم به این طرز تفکر حمله کرده و از بین ببریم تنها و تنها راه خلاصی از آن ایجاد عشق و مهر ومحبت است و این آن چیزی است که فقط و فقط خانواده می تواند به فرد منتقل نماید، عشق و محبت که در بطن آن انسانیت هم نهفته است. به طبع آن فرد بعد از دریافت عشق و محبت و مهربانی دیگر احساس گناه نخواهد کرد و در نقطه مقابل گناه درهای رحمت و مهر و محبت گشوده خواهد شد و وارد دنیایی دیگر خواهد گشت که قبلا با آن آشنایی نداشته است.
بنابراین بر همه خانواده هاست که بذر افشان این محبت ها و مهربانی ها باشند تا چشمشان به دیدار فرزندانشان هر چه زودتر روشن گردد.

یادداشت از: بخشعلی علیزاده

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا